eitaa logo
شربت قند و گلاب
144 دنبال‌کننده
75 عکس
65 ویدیو
0 فایل
حکایت‌ها و اشعار شنیدنی گاهی یک حرف انسان را از خواب ۴۰ ساله بیدار می‌کند. اینجا میبرمت به عالم شعر و ادبیات تا ببینی شعرا در دنیای خودشون چه داستانهایی دارند . اینجا تک بیت هایی میبینی که یک دنیا حرف دارند ارتباط با ما: @yourteacher
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤⚫️🖤⚫️🖤 ما ای حسین ، مسلم و هانی نمی‌شویم. مائیم و همین دو دیده‌ی‌تر، دستمان بگیر. 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤⚫️🖤⚫️🖤 میان این همه نوکر به فکر من هم باش منی که از همه جز تو ، عجیب خسته شدم 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤⚫️🖤⚫️🖤 سلام می دهم از بام خانه سمت حرم ببخش نوکرتان را ،بضاعتش این است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤⚫️🖤⚫️🖤 ما تجربه کردیم که جز عشق به ارباب باقی همه فانیست؛ به ولله دروغ است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤⚫️🖤⚫️🖤 «خدایا چنان کن سرانجام کار» که در روضه جان را سپارم به یار 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🌹___☘___🌹___☘___🌹 داستان خانه خریدن شاعر مشهدی (قسمت هفتم) ماه‌ها گذشت و چون از برق خبری نشد با آن همه وعده و وعید کوچه ما همچنان شب‌ها در تاریکی فرو می‌رفت ، دست به دامن اشاره و کنایه شدم و در شماره بیست و نهم اسفند ۱۳۳۵ نظامی وار چند خط مجنون نامه گفتم بلکه اثر کند : نوشتم نامه‌ای با آه و زاری فرستادم به سوی شهرداری که حالا که به کار افتاده برقت بگردم من به دور غرب و شرقت بکن لطفی بکش برقی بکویم نظر کن از ره الطاف سویم که کوی مخلصت بی برق و نور است خدا شاهد بود مانند گور است پس از چندی که چون مجنون خسته نشستم منتظر با دست بسته به نزدم آمد آن قاصد دوباره که آقا کرد مکتوب تو پاره شدم خوشحال و جانی تازه کردم نشاط خارج از اندازه کردم کنون من همچو مجنون دلفکار بگویم با شما یاران به ناچار که گر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی بالاخره آنقدر به کوی و کوچه ما برق ندادند که من آن خانه را همانطور که در مقدمه عرض کردم فروختم و به تهران آمدم . سه سال بعد یعنی سال ۱۳۳۹ سفری به مشهد کردم و به پنج راه شاهپور سر زدم و دیدم برقش را کشیده‌اند چه خوب !😁😁😄 اگر قسمت ششم را نخواندی ، اینجا بخوان 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤⚫️🖤⚫️🖤 به نام خداوند روشن ضمیر خداوند روشنگر بی نظیر
🖤⚫️🖤⚫️🖤 جان بر لب است همدم و مرهم بیاورید لب ،تشنه است آب چو زمزم بیاورید کاغذ برای عرض وصیت سپس کمی تربت برای کام و شِفا هم بیاورید دارد صدای قافله‌ای میرسد آهای "رخصت دهید شال محرم بیاورید" ای کاش این اجل که سراسیمه آمده مهلت دهد که روضه فراهم بیاورید در آرزوی دیدن شش گوشه‌ی حسین مُردم، کفن ز خلعت پرچم بیاورید روی مزار سرد من از عشق یا ادب قرآن و تربت و گل مریم بیاورید 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤_⚫️_🖤_⚫️_🖤 حلال جمیع مشکلات است حسین شوینده لوح سیئات است حسین ای شیعه ترا چه غم زطوفان بلا جایی که سفینه النجات است حسین... 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤_⚫️_🖤_⚫️_🖤 وقتی دلیلِ حالِ تماشایی‌ام شدی بی اختیار، واردِ تنهایی‌ام شدی ... میراثِ زنده‌ماندنِ من، جز دلم نبود تو قبلِ مرگ، صاحبِ دارایی‌ام شدی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤_⚫️_🖤_⚫️_🖤 کاری به کار عقل ندارم، به قول عشق کشتی‌ شکسته را چه نیازی به ناخدا 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 باید آن روز آسمان یکباره باران می گرفت غنچه ی نشکفته ی باغ دلت جان می گرفت تیر بیداد ستم تا حنجر اصغر شکافت کاش کار این جهان یکباره پایان می گرفت کاش آتش شرم میکرد از خیام اهل بیت تا تب و تاب دل سجاد درمان میگرفت کاش یا آتش نمی افروخت بر دامان طفل یا فلک انگشتی از حیرت به دندان می گرفت کاشکی خار مغیلان در دل صحرا نبود وقتی آن دردانه ات راه بیابان می گرفت خواهرت بی تاب و طاقت شد در آن ساعت که دید شمر ، سر از پیکرت با تیغ بران می گرفت کاش چرخ فتنه گر می سوخت در آن لحظه که راس خونین پدر ، دختر به دامان می گرفت 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 قسم به کتری جوشیده در حسینیه؛ که با کسی که نخواهد تو را، نمی‌جوشم... 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 آنچنان که بارش بارانِ نم‌نم دیدنی است چشم خیس گریه‌کن‌های شماهم دیدنی است درمیان نامه‌ی اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنی است 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤_⚫️_🖤_⚫️_🖤 با علم اگر عمل برابر گردد کام دو جهان ترا میسر گردد مغرور مشو به خود که خواندی ورقی زان روز حذر کن که ورق بر گردد 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوتِ “اَحلی من العسل” دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم بگو محبت ما ریشه از ازل دارد.. 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 ز جان گذشت که حق باز در جهان ماند ندای حق طلبی گرم و جاودان ماند که مرگ در ره حق آرمان زندگی است به زیر بار ستم ،زندگی چو بندگی است گذشت بهر حقیقت ز خویش و خویشاوند به راه حق بگذشت از برادر و فرزند سرود ناب‌ترین شعر استقامت را حماسه همه یاران راست قامت را که بهر مردم مظلوم و تشنه باران شد اثرگذارترین شعر روزگاران شد حسین سرخ‌ترین لاله بهاران است خروش تندر و فریاد روزگاران است بیارمیده اگر جسم لاله گون حسین هنوز در رگ جان جاری است خون حسین شاعر زرتشتی 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 میگن امام حسین دختری به اسم حضرت حضرت رقیه نداره ! درسته یا نه ؟ داره ولی اسم اصلی ایشون فاطمه بوده . بخونید کامل 👌. همونطور ک مستحضرید اسم اصلی حضرت رقیه فاطمه هست . اما علت نامگذاری بی بی جان متعلق به بعد از شهادتشون هست ، وقتی خانوم زینب شهر شام رو ترک میکردن برگشتن رو به زنا و مردم شام گفتن ما ریحانه ای رو نزد شما جا گزاشتیم و در شـــهـرتـــون دفـــن کردیم ، هر وقت مشکلی داشتید با اعتقاد برید نزد مزار این دختر و از او خواهش کنید که هر مشکلی رو راه میندازه . بعد ها زنان شامی چند باری بچه های دم مرگشون رو بردن کنار مزار خانوم رقـــیــه و بـچـه هاشون شفـا گرفتن . به همین خاطر به ایشون گفتن رقیه اما چرا رقیه ؟ میدونید ک تنها استخوان افقی بدن ترقوه هست ، مــلـک الــموت زمانی ک شروع به احضارروح میکنه از پا شروع میکنه، وقتی میرسه به ترقوه جان به یکباره از بدن خارج میشـه و سختی جان دادن مال اون لحظه س،به خاطر همین هم به اون استخون میگن ترقوه، و اما به اون لحظه قبض روح میگن تراقی . کسی رو که تو اون لحظه صدا میزنن و به داد آدم میرسه رو میگن راقــی . مــــــونـــــــــثـــــــــش مــیـشــه راقـــیــــــه . توی عـــرب وقتی میخان یه اسمی رو مــصـغـر کنن به وزن فُـعَــیــــل میبرن رُقَـــــیَّــــه مـــــــصـــــغــــر راقــــیـــــه ست . یعنی اون دختر کوچولویی که هنگام تراقی و قبض روح به داد آدم میرسه . معنای این جمله هم یعنی ای رقـیـه ، ریحانه حسین! دریــــاب ما را هنگامی که به حالت قبض روح و تراقی درآمده ایم . .
🖤__⚫️__🖤__⚫️__🖤 از شیخ انصاری پرسیدند: چگونه میشود یک ساعت فکر کردن برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟ فرمودند: ‹ فکری مانند فکر در روز عاشورا › 👉https://eitaa.com/hekayatvaabyatnab