eitaa logo
حکمت
152 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
11 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🍀🌿 🔸️ چه شباهت‌هایی بین جامعه ظهور و جامعه زمان امام حسین (ع) وجود دارد!؟ ✍️ پاسخ: از وجوه مشترک میان عاشورا و انتظار، شرایط اجتماعی متشابهی است که در زمان وقوع هر دو قیام وجود دارد. 🔸️ قیام امام حسین (علیه السلام) در زمانی صورت گرفت که جامعه اسلامی، به شدت به سمت فساد و تباهی سوق داده می‌شد و حاکمان فاسد و ظالم، در رأس آن قرار گرفته بودند. شرایط به گونه‌ای بود که امام حسین (علیه السلام) می‌فرمود: «اَلا تَرونَ اَنَّ الحقَّ لا یُعمَلُ بِه وَ اَنَّ الباطِلَ لا یُتَناهی عَنه» ؛ «آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد؟» 🔸 طبق روایات، همین شرایط در زمان ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز پیش خواهد آمد. بر اساس بسیاری از روایات، آن حضرت، هنگامی از پشت پرده غیبت خارج خواهند شد که ظلم و تباهی، توسط حاکمان جور، جهان را فرا گرفته باشد و مردم از زندگی، ناامید شده باشند. 💥چنان چه امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده‌اند: «لا وَ اللهِ لمّا یَکونَ ما تُمَدّونَ اِلیهِ اَعیُنُکُم اِلّا بَعدَ الیَاس» ؛ «به خدا سوگند؛ آن چه چشم به راهش هستید، فرا نمی‌رسد مگر بعد از یأس و ناامیدی». ---------------------- 🆔 @balagh_ir 💐🍀💐
💥 علت گرامی داشتن هفته دفاع مقدس چیست؟ 🔸️آذربایجان و گرجستان به موجب قرارداد ننگین گلستان در سال۱۸۱۳ میلادی در زمان فتحعلیشاه قاجار از ایران جدا شد . (حدود ٢٠۷ سال پیش) 🔸️-منطقه نخجوان و ارمنستان بموجب قرارداد ننگین ترکمنچای درسال ۱۸۲۸ میلادی در زمان فتحعلیشاه از ایران جدا شد. (یعنی حدود ۱۹۲ سال پیش). -🔸️افغانستان و هرات به موجب معاهده پاریس در سال ۱۸۵۷ میلادی در زمان محمدشاه قاجار از ایران جدا شد. (یعنی حدود ۱۶۳سال پیش ). 🔸️-ترکمنستان،ازبکستان و قرقیزستان بموجب قرار داد سال۱۸۸۳ میلادی در زمان ناصرالدین شاه قاجار از ایران جدا شد. ( یعنی حدود ۱۳۷ سال پیش). 🔸️-پاکستان و سیستان بموجب قرارداد ننگین حکمیت « ژنرال اسمیت » در زمان حکومت قاجار در دو مرحله که آخرین آن در سال ۱۹۰۵ میلادی از ایران جداشد. ( یعنی حدود ۱۱۵سال پیش). 🔸️-مجمع الجزایر بحرین با ۳۳ جزیره ارزشمند در سال ۱۳۵۰ شمسی در زمان محمدرضا شاه پهلوی از ایران جدا شد. ( یعنی حدود ۴٧ سال پیش). 🔸️-شهر بندری و زیبای فیروزه در شرق دریای مازندران،قبل از انقلاب در زمان محمدرضا پهلوی از ایران جدا شد و به شوروی واگذار گردید. 🔸️اما میدانیم که در جنگ تحمیلی مدت ۸ سال با دنیا جنگیدیم،حدود ۱۸۸۰۱۵ نفر شهید دادیم. ( در میدان جنگ و هم بمباران شهرها تا روز آتش بس ) که ۳۶ هزار نفر از آنان دانش آموز بودند. 🔸️حال با افتخار اعلام میکنیم که: - یک وجب از خاک میهن اسلامی را از دست ندادیم. -باعث بیداری کشورهای اسلامی و مظلوم شدیم. -قدرت اسلام و ایران را به ابرقدرت ها نشان دادیم تا دیگر جرأت حمله به ایران را نداشته باشند. 🔸️بنا بر این در هر حال و همه زمان ها جهت قدردانی از شهدا و رزمندگان و آزادگان و نیز خانواده صبور آنان و برای الگوسازی و پرورش نسل جوان که نیاز به قهرمانان راستین دارند ، لازم است که در نکو داشت هفته دفاع مقدس و یاد شهدا و قدردانی از رزمندگان و آزادگان و خانواده معظم آنها بکوشیم. 💥سلام بر آنهایی که از نفس افتادند تا ما از نفس نیفتیم 💥سلام بر دلاورانی که قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم 💥سلام بر مجاهدانی که به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم . شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات @yamahdiadrekni72 🔥🔥🔎🔎
26.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡️ ارتش سری اینستاگرام 🔺 ♨️هوش مصنوعی اینستاگرام چطور فرد به فرد ذائقه و رفتار را تغییر می دهد؟ 🔸️ این ۹ دقیقه ابعاد پنهان فتنه اخیر را برای شما رمزگشایی می کند...❗️ 🔷جنگ شناختی-ترکیبی چیست؟ 🔷چطور یقین ها تبدیل به شک‌ می شود؟ 🔷مهسا امینی چطور بهانه ضد انقلاب شد؟ 🔷چطور کمپین منافقین با موضوع من محجبه ام ولی با گشت ارشاد مخالفم زمینه ساز فتنه اخیر شد؟۱ ----------------- 💥۱-بیان ازسید علیرضا آل‌داود مدرس سواد رسانه ای و پژوهشگر جنگ شناختی ادراکی پاسخ می دهد. ♻️ 🔸️سواد_رسانه ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ 💐🍀💐
استعمار داده و کوتاهی نخبگان و مسئولان 🔹وجه مشترک استعمار در قالب‌های مختلف آن سرقت سرمایه ارزشمند کشورها است. این سرمایه روزگاری نفت، گاز، طلا و نیروی کار بود و امروزه «داده» است. 🔹برخی کشورها با فهم اهمیت این سرمایه، به فکر حفاظت از داده‌های ملی خود افتاده‌اند. ازجمله چین که با ورود بهنگام به عرصه فناوری‌ اطلاعات و ارتباطات و بومی ‌سازی آن، نه تنها در سطح ملی بلکه توانست در عرصه بین‌الملل نیز جایگاه خود را پیدا کند. 🔹علاوه‌بر چین، کشورهایی همچون روسیه و کره جنوبی نیز دستاوردهای خوبی در این زمینه به دست آورده و اخیرا هند، پاکستان و... نیز برای کسب جایگاه خود در حکمرانی داده، تلاش‌های مضاعفی را شروع کرده‌اند. 🔹متاسفانه در کشور ما، مدیران و تصمیم‌گیران از یک سو و نخبگان به عنوان مرجع فکری جامعه از سوی دیگر، فهم صحیح و جامعی از اهمیت داده و جایگاه استراتژیک آن ندارند. 🔹روزگاری از نفت به عنوان «طلای سیاه» یاد می‌شدو امروز از داده به «طلای بی‌رنگ». همان‌طور که ملی شدن صنعت نفت مرهون مجاهدت علما به ویژه آیت‌الله کاشانی بود، امروزه نیز ملی شدن داده‌های کلان کشور -بیگ‌دیتا- که در گرو بومی‌‌سازی صنعت ICT است، نیازمند ایفای نقش نخبگان حوزه و دانشگاه است که با روشنگری زمینه حفظ حکمرانی کشور بر داده‌های ملی و بسط آن به داده‌های غیر ملی را رقم بزنند. ✍متن خبر را به قلم محمد کرباسی در کیهان بخوانید👇 https://kayhan.ir/fa/news/249839/ 🆔 @pasdarenghelab🔜 پاسدار انقلاب 💐🍀💐
صفحه سوم حجت الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) ........................... 🔸️در خانه، اتاق کوچکی داشتیم که «تنورسوز» نام داشت. مادرم برای طبخ نان و غذا از آن استفاده می‌کرد. دیوارهایش را تمام، دوده گرفته بود و معلوم نبود دری رو به دشت دارد. از این راه مخفی، از خانه بیرون می‌زدیم و به مزارع گندم یا خانۀ اقوام پناه می‌بردیم تا آب‌ها از آسیاب بیفتد. احمد که ناکامی ‌مأموران را در یافتن محل اختفای ما می‌دانست، عکس کوچک و زیبایی از امام را روبه‌روی در ورودی، به کمد چسبانده بود تا مأموران را بسوزاند. گرچه فرار فرصت رویارویی را ربوده بود اما همین عکسِ زیبا حامل تمامی پیام ما بود. حضور مردم برزول در جریان انقلاب و شرکت در تظاهرات، زبانزد مردم منطقه بود و اوصاف آن به قم و تهران رسیده بود. قهوه‌خانۀ شهسوار نقطۀ شروع راهپیمایی بود. در آنجا بزرگ‌ترها جمع می‌شدند و پس از رصد اخبار انقلاب و ردّوبدل نظرات، به کوچه‌پس‌کوچه‌های برزول می‌آمدند و ما به‌همراه مادرانمان به آنان ملحق می‌شدیم. علی‌رحم سلگی و مسیب فلکی از پایه‌ثابت‌های تظاهرات بودند. علی‌رحم همیشه یک گرز با خود می‌آورد و مسیب هم شمشیری قدیمی ‌و باشکوه در دست داشت. مردم به‌احترام آن‌ها از این صحنۀ حماسی استفاده کردند و شعاری ساختند که برای همیشه در یاد و خاطر بزرگان ماندگار شد. احسان درویشی برایشان این شعار را چاق می‌کرد و آن‌ها بلند جواب می‌دادند: «به گرزکَه علی‌رحم، به شمشیر مسیب، شاه تو را می‌کشیم!» بعدها اهالی برزول این شعار را در نهاوند سرمی‌دادند و جمعیت چندهزار نفری نهاوند، یک‌صدا این شعار را تکرار می‌کردند؛ بدون آنکه بدانند علی‌رحم و مسیب چه کسانی هستند و ماجرای گرز و شمشیر آنان چیست! مبارزه با شاه و انقلابی‌گری درسی از جانب برادرانم بود که با شیطنت‌های دوران کودکی‌ام پاس می‌شد. آن‌ها الگوی من بودند و حرف‌های انقلابی‌شان در جانم بذر امید می‌پاشید. به‌دنبال راهی برای سر برآوردن بین سرها، خاک سرد اطرافم را کنار می‌زدم و چشم به فعالیت‌هایی گرمابخش داشتم. در مدرسه، وقتی همه دست می‌زدند و شعار «جاوید شاه» سرمی‌دادند، من و دوستانم به لری می‌گفتیم: «جو بید شاه، جو بید شاه!» عده‌ای از معلم‌ها خنده بر لبشان سبز می‌شد، اما بعضی دیگر با عتاب و خطاب می‌گفتند: «چی گفتی؟!» ظاهر معصومانه‌ای به خود می‌گرفتم و می‌گفتم: «آقا همون که بقیه می‌گن. چه کنم؟ لهجه‌مون همینه دیگه!» و با این استدلال از دست آن‌ها خلاص می‌شدم. یک شب کلاس قرآن داشتیم. با رحمت موسیوند، نیکزاد معافی، علی‌کوثر معافی و علی سلگی قرآن‌هایمان را در دست گرفتیم و عازم مسجد شدیم. زمان شاه، خانواده‌ای در روستا بود که به شاه‌دوستی شهره بودند. هنگامی ‌که به آن خانه رسیدیم به رفقا گفتم: «شعار بدیم؟» گفتند: «چی بگیم؟» گفتم: «اینکه می‌گم!» من در کودکی بااینکه التهاب لوزه داشتم و صدایم درنمی‌آمد، اما در آن لحظه طوری فریاد زدم که سکوت شبانۀ روستا مثل ظرف چینی شکسته شد و خودم متعجب ماندم! با صدای بلند گفتم: «ما این رژیم کثیف پهلوی را نمی‌خواهیم.» بقیه هم با تأیید، پشت‌سرهم گفتند: «صحیح است! صحیح است!» نمی‌دانم سروکلۀ ماشین ژاندارمری از کجا پیدا شد. ژاندارمی ‌مثل اجل معلق از ماشین پایین پرید و غریو کشید: «ایست، ایست!» ما هم با شنیدن فرمان او تا توان در بدن داشتیم، دویدیم. علی‌کوثر کفش‌های پاره‌ای داشت. همین باعث شد از ما عقب بماند و کتک مفصلی از ژاندارم‌ها بخورد. ما به مسجد پناه بردیم و از آنجا صدای جیغ و فریادش را می‌شنیدیم، بی‌آنکه کاری از دستمان بربیاید. وقتی از دست سربازها رهایی پیدا کرد و به مسجد رسید، سیاه و کبود بود. پوست دستش بلند شده بود و حتی به قرآن در دستش جسارت کرده بودند. آن شب علی‌کوثر کتک مرا خورد و من قسر دررفتم؛ اما همین‌که زنده ماند، جای شکر داشت. در کلاس‌های قرآن، جریان عبادت پیامبر(ص) در غار حرا یا به کوه طور رفتن حضرت موسی و عباداتی نظیر آن را شنیده بودیم و با کنار هم گذاشتن آن‌ها به این تلقی رسیده بودیم که برای عبادت باید به صحرا رفت و بیرون از روستا به خدا رسید. به همین منظور، هر روز ظهر، برای نماز به بیشه‌زار می‌رفتیم. برای این کار، یک جمع هشت‌نفره داشتیم که متشکل از رحمت موسیوند، علی‌کوثر معافی، نیکزاد معافی، احسان درویشی، علی‌مراد موسیوند و برادران سنایی بود. آن‌قدر از روستا دور می‌شدیم که جز صدای کلاغ‌ها، هیچ صدایی نمی‌آمد. هر بار یکی جلو می‌ایستاد و نمازجماعت با حال‌وهوایی عرفانی برگزار می‌شد. اتفاقاً آنجا گرگ داشت و آدم با کوچک‌ترین صدایی از پشت‌سر، زهره‌ترک می‌شد اما خودمان را دلداری می‌دادیم و می‌گفتیم خدا هست و اتفاقی نمی‌افتد. ادامه دارد. --------------- @mahale114 💐🍀💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 💥عاقل ترین مردم: ۰💥قال على عليه السلام :  🔸️اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا 🔸️ وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا. 💥امام علی علیه السلام فرمود : 🔸️عاقل ترين مردم كسى است كه به عيب هاى خويش بينا 🔸️ و از عيوب ديگران، نابيناباشد.۱ ----------------- ۱-منتخب میزان الحکمه, ص 418 💐🍀💐
🌿🍀🌿 💥چهار عامل سعادت 🔹رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم در روایتی می فرماید: چهار چیز موجب خوشبختی انسان است. اول اینکه همسرش صالحه باشد. دوم اینکه فرزندان خوبی داشته باشد، سوم اینکه دوستانش انسان های صالحی باشند و چهارم اینکه رزق و زندگی او در شهر خودش باشد تا مجبور نباشد در بیابان ها و این شهر و آن شهر سرگردان باشد و دنبال روزی بگردد. 🔹 این چهار مورد همه به دست خود انسان است. انسان از همان اول باید در انتخاب زوجه دقت کند و دنبال مال و اموال پدری او و یا جمال و زیبایی او نباشد بلکه صفات و کمالات اخلاقی را در نظر بگیرد. 🔹همچنین انسان می تواند با تربیت صحیح دارای فرزندانی خوب باشد. انسان باید دقت کند که فرزند او با چه افرادی رفت و آمد دارد و چه کارهایی انجام می دهد. همچنین دوستان انسان هم بسته به انتخاب خود انسان هستند. انسان باید ببیند که دوستانی که انتخاب می کند به سبب مال و منال آن هاست یا به سبب صلاحیت های اخلاقی و صفات برجسته ی خدایی در آنها وجود دارد. 🔹اما اینکه رزقش در بلدش باشد شاید اشاره به این نکته باشد که کسانی که زندگی اشان در یک نقطه متمرکز است آنها می توانند منبع اقتصادی بهتری برای خود و جامعه باشند بر خلاف کسانی که دائما به اینجا و آنجا می روند.۱ ------------------------ 💥۱-بیان از حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی 🔰http://Eitaa.com/ofogh_howzah 🌐 ofoghhawzah.ir 💐🍀💐
🌿🍀🌿 💥تحصیل سعادت: 🔸️۱- مبداء هر کمالی، علم ودانش است. مبداء هر سعادتی علم ودانش است. باید ازاین مبداء ، حرکت کرد تا انسان شناس و خدا شناس شد، باید دستگاه خدا را فهمید وبا آن آشنا شد. خلیفه" الله کسی است که صفات وعلم و کارهایش خدایی باشد. 🔸️۲- اگر با ارتباط باخدا، آشنا شدید و فهمیدید و وجدان کردید که یک مبدائی برای عالم طبیعت هست که او حاکم در جهان طبیعت است ، این تمام کمال است. 🔸️۳- تا جایی که انسان به هوی و هوس متحرّک است ، بنده شیطان است ، آن را نباید به حساب خدا بگذارد ، هر عملی را که برای رضای خدا ایجاد کرد، آن عمل عبادت است. 🔸️۴- کسی ‌گمان نکن ما می توانیم بدون حرکت تکاملی ، علما و عملا ، کتاب خدا را بفهمیم، این محال است . اگر کسی می خواهد با کتاب و معانی آشنا شود ، احتیاج به تکامل دارد. حضرت صادق ع به ابوحنیفه فرمود :ماورّثَک الله مِن کتاب حَرف( ۱) این تهمت نیست ، یک واقعیت است چون ابوحنیفه حرکت کمالی وتقوی نداشت وبدون تقوی ، فهم کتاب محال است(۲) -------------------- (۱)بحارج ۲ص ۲۹۳ (۲) ۱-۴ درکتاب نردبان آسمان ص۲۳-۴۲-۴۵ ازبیان✍ آیت الله مرحوم بهاالدینی @hekmaat 🌾🍀🌾
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥🔥 🔸️محرمانه_مدیا جنایت‌های گروهک کومله؛ از آتش زدن مجروحان تا کندن پوست سر مردم @secret_file 🔻سردار عراقی، جانشین سابق نیروی زمینی پاسداران انقلاب اسلامی: 🔸کومله ها جهادگرانی که برای کارهای جهادی به کردستان میرفتند را سر می بریدند و سپس پوست سر آن ها را جدا کردند/ کموله‌ها در بیمارستان پاوه مجروحان را آتش زدند. 🔸هم اکنون نیز ضد انقلاب ها مثل پژاک در خارج از مرزها درحال فعالیت هستند و گاهی نفوذهایی نیز دارند. 🔸گروهک های ضد انقلاب هم چون مگس هایی هستند که هرجای آلوده بینند، وارد آن می شوند. 🔸نیروهای ایرانی در عراق نیز پایگاه های ضد انقلاب ها را بمباران کردند، در حقیقت آنها فقط زحمت ما را زیاد می کنند. 🔥🔥
🌾🌾 صفحه چهارم 💥خاطرات_رزمندهٔ_جانباز حجت الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) ......................... 🔸️وقتی برادرانم را می‌دیدم که چطور کار انقلابی می‌کنند و همیشه در صحنه هستند، دوست داشتم من هم مانند آنان برای تظاهرات به نهاوند بروم و همپای بزرگ‌ترها گام بردارم. چیزی که آن‌ها نمی‌پذیرفتند و به آینده یا به وقتی بزرگ‌تر شدم ارجاع می‌دادند. در همان بحبوحه، تورم لوزۀ من هم دردسری شده بود و نفس کشیدن را برایم سخت کرده بود. هر بار شکلات می‌خوردم بدتر می‌شد و حالت خفگی به من دست می‌داد. اطرافیان که از حالم باخبر بودند، همیشه شکلات‌ها را از دسترس من دور می‌کردند. یک بار یواشکی این‌طرف و آن‌طرف را پاییدم و شکلاتی در دهان گذاشتم. هنوز شیرینی‌اش پایین نرفته بود که فهمیدم گلویم دارد متورم می‌شود. خودم با ترس و شرم پیش مادر رفتم و گفتم: «دا، شکلات خوردم!» مادر هول شد و گفت: «سریع به عمه‌ت بگو بیاد.» عمه‌ام داروهای محلی درست می‌کرد و برای این درد هم جوشانده‌ای داشت. به‌سرعت به‌سمت خانۀ عمه دویدم و او را خبردار کردم، اما در مسیر بازگشت، همین‌که به در خانه رسیدم، نفسم گرفت. افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم... وقتی به‌هوش آمدم دیدم همه دوروبرم جمع شده‌اند و گریه می‌کنند. وقتی فهمیدند زنده‌ام، مرا بلند کردند و به نهاوند بردند. با دوادرمانی که آنجا کردند کمی حالم بهتر شد. احمد گفت: «این‌طور که نمی‌شه؛ حسین با هر شکلات می‌میره و زنده می‌شه. شنیده‌ام در بروجرد لوزه رو عمل می‌کنن، می‌برمش بروجرد.» برای عمل، راهی بروجرد شدیم. این عمل به عمل‌های امروزی هیچ شباهتی نداشت. دکتر در همان مطب خودش شش-هفت مریض را که تقریباً هم‌سن بودیم، به‌ترتیب نشاند. به هرکدام تشتی مسی داد و گفت: سرتان را توی تشت بگیرید تا خونی روی زمین نریزد. بعد هم بدون بی‌هوشی، بدون بی‌حسی، قیچی سه‌شاخ مخصوصش را در حلق نفر اول فرو برد و لوزه را کند. بچه جیغی زد و شروع کرد گریه کردن. دکتر هم نه گذاشت، نه برداشت و با یک سیلی او را ساکت کرد. حساب کار دست همه آمده بود. در این فضای وحشتناک، احمد به من گفت: «حسین، اگه ساواک تو رو بگیره چه می‌کنی؟» «معلومه. مقاومت می‌کنم.» «الان هم فرض کن ساواک تو رو گرفته؛ یه‌وقت کم نیاری!» با خود گفتم اکنون بهترین فرصت است تا خود را به احمد اثبات کنم و نشان بدهم بزرگ شده‌ام. گفتم: «خیالت راحت!» دقایقی بعد، نوبت من شد و آن قیچی سه‌شاخ در گلویم فرورفت. ارمغانش درد و سوزش بسیاری بود که در عمق جانم پخش شد، اما تمام توانم را جمع کردم و خم به ابرو نیاوردم. در تحمل این درد، حتی چشمانم نم برنداشت. 🔸️مزد این مقاومت، همراهی با احمد در تظاهرات نهاوند بود. برای اولین بار تظاهرات می‌دیدم و با دیدن آن‌همه جمعیت، دهانم از تعجب باز مانده بود. آیت‌الله حیدری در صف اول بود و پشت‌سر او، خیابانی پر از مردم. ابتدا از جمعیت ترسیدم و می‌خواستم فرار کنم، ولی فهمیدم آنچه از آن باید ترسید، گارد شاهنشاهی است. چیزی نگذشت که درگیری‌ها در میدان ابوذر شروع شد و گاردی‌ها با اسلحه و باتوم به جان ملت افتادند. می‌زدند و به بزرگ و کوچک رحم نمی‌کردند. وقتی در میدان اصلی شهر، کار به قلع‌وقمع انقلابیون کشیده شد و صدای تیراندازی آمد، بقیه در کوچه‌‌پس‌کوچه‌ها متواری شدند و جمعیت متفرق شد. ما نیز به محلۀ پاقلعۀ نهاوند رفتیم. آنجا مردمانی مستضعف، اما بسیار انقلابی و لوطی‌مسلک داشت که به دیگر انقلابیون پناه می‌دادند. طبق آماری که بعدها منتشر شد طی آن روز، سیصد نفر زخمی ‌و تعدادی شهید شده بودند. 🔸️آتش عشق مردم به انقلاب، تمامی نداشت و هرکه کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد. یونس سلگی ازجمله جوانان صاحب فکر و اندیشه بود که با سن کم خود، سنگ بنای تأسیس انجمن اسلامی‌ برزول را گذاشت و همۀ بچه‌ها را تحت لوای آن جمع کرد. او اهل مطالعه بود و همیشه برایمان حرف‌های نو داشت. با کلاس‌های جذاب، اردوها و تفریحات سالم، محیطی دوست‌داشتنی ساخته بود که تاب جدایی از آن را نداشتیم. خیلی زود به انجمن وابسته شدیم و هرکس گوشه‌ای از کار را دست گرفت و برنامه‌ها گسترش پیدا کرد تا جایی که انجمن نه‌فقط در برزول، بلکه در تمام فعالیت‌های فرهنگی و عمران و آبادانی منطقۀ نهاوند، دستی بر آتش داشت. همه‌چیز از گروه سرود امام‌زمان(عج) شروع شد. این گروه هم در روستای خودمان و هم در روستاهای اطراف، طرف‌دار پیدا کرده بود و همین پای انجمن را به روستاهای دیگر باز کرد. به هر بهانه‌ای از ما دعوت می‌شد و ما هم نه با گروه سرود که با تمام بچه‌های انجمن میهمان آنان می‌شدیم. در همین رفت‌وآمدها با علی احمدوند و رضا احمدوند از روستای زرامین آشنا شدم و باب آشنایی‌مان از همین‌جا بازشد. آشنایی‌ای که بعدها تا جادۀ فاو-ام‌القصر ادامه پیدا کرد. علی مصباح مسئول گروه تئاتربرزول بود . ادامه دارد _دفاع_مقدس @mahale114 💐🍀💐