eitaa logo
حکمت
142 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
11 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥دستاوردهای انقلاب 💥 از بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی 💥بصیرت افزایی 💐⚘💐
🌾🍀🌾🌸 💥یوم الله ۲۲- بهمن: ⚘یاد آن روزی که بهمن گل به بار آورده بود و آن زمستانی که با خود نوبهار آورده بود ⚘یاد باد آن دل تپیدنهای مشتاقان یار و آن عجب نقشی که آن زیبا نگار آورده بود ⚘عشق را صد رشته جان، در لعل نوشین بسته بود حُسن راصد چشم دل، آیینه وار آورده بود ⚘از گلستان شهیدان تا به مهرآباد عشق موج دریای زمان، چشم انتظار آورده بود ⚘منکران گفتند با یک گل نمیگردد بهار لیک ما دیدیم، یک گل صد بهار آورده بود ⚘در نگاهش جلوه گل بود و با غوغای عشق در چن هر گوشهای را صد هزار آورده بود. ۱ 🇮🇷یوم الله -۲۲ - بهمن ماه، روز یاد آوری تجلی اراده خداوند است بر یک ملت فدا کار ، ما فداکاری شهداء و امام شهدا نظام مقدس اسلامی را گرامی می داریم ---------------- ۱- بیان ازشاعری ⚘🌺⚘🌺⚘🌺 🍂 🌺 🍃🍂🌺 🍃🍂🌸
www-balagh-ir-u1n5815.mp3
2.71M
🔸️ وظائف ما در انقلاب و در برابر اسلام 💥بیان از حضرت امام خمینی (ره) 🆔 @balagh_ir 💐⚘💐
🌿🍀🌿 🔸️فصل نهم : صفحه یازدهم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... پدرش که آن‌طور در عملیات مسلم شهید شد، حالا اگر او هم همان سرنوشت را داشت، جواب مادرش را چه می‌دادم؟ تحملش برایم سخت بود. به صبر تن دادم و دوباره سر در گریبان فرو بردم. با انفجار هر خمپاره در کنار کانال، لایه‌ای از خاک روی سر و صورت ما پاشیده می‌شد و بی‌آنکه بدانیم داشتیم زیر خاک دفن می‌شدیم. به‌ناگاه فرشتۀ نجات ما، محجوب از راه رسید و با انرژی دستانش را به هم زد و گفت: «ماشالّا بچه‌های نهاوند! بچه‌های نهاوند شیرن. بلند شید. بلند شید.» با این صدا همه باهم از جا پریدند. انگار رستاخیز بود و از قبر سر بلند می‌کنیم. خاک از سروروی بچه‌ها می‌ریخت و گردوغبار معلق در فضا در پس‌زمینۀ غروب آفتاب، صحنۀ زیبایی را رقم زده بود. 🔸️ یک لحظه دیدم محمدرضا کنارم ایستاده و لباسش را می‌تکاند. با دیدنش آن‌قدر خوشحال شدم که نگو. گفتم: «تو که ما رو جون‌به‌لب کردی. چرا تکون نمی‌خوردی؟» گفت: «خواب بودم.» در آن وانفسا خوابش برده بود. حین حرکت از دژ، نیروی جدیدی به من سپرده بودند. یک نوجوان بود. فقط به‌اندازۀ پرسیدن اسمش با او آشنا شدم و چیز زیادی از او نمی‌دانستم. وقتی محجوب آمد و خواستیم از کانال حرکت کنیم، من احساس کردم انگار یکی نیست و کسی جا مانده. اما اصلاً ذهنم به آن نیروی جدید نرفت و او را جا گذاشتیم. محجوب ما را به مقری انتقال داد که فاصله‌ای چند ساعته با خط داشت. مقر ساختمان دوطبقه و مستحکمی از جنس بتن‌آرمه بود که چون در سمت نهر دوعیجی واقع شده بود به آن مقر دوعیجی می‌گفتیم. به‌ستون، دوان‌دوان، خودمان را به آنجا رساندیم. من دستشویی شدیدی داشتم و ازبس همه‌جا پر از نیرو بود، جای مناسبی پیدا نمی‌کردم. همین‌طور که اطراف ساختمان دنبال جای خلوت بودم، برادر عزیزم فریبرز موسیوند را دیدم. خوشحال دست در گردن هم انداختیم و احوالپرسی کردیم. 🔸️او هم‌کلاسی من در مدرسه بود و حالا سرباز شده بود. همانطور که گرم صحبت بودیم نگاهم به شخصی در محوطۀ مقر افتاد که حال طبیعی نداشت و زیر آتش شدید دشمن، بدون واهمه قدم می‌زد. به فریبرز گفتم: «این بنده‌خدا اینجا چه می‌کنه؟» گفت: «هیچی،موجی شده. هرکسی هم که بره‌ سمتش با مشت‌ولگد ازش استقبال می‌کنه.» گفتم: «این‌طور که نمی‌شه؛ باید نجاتش داد.» رفتم سلام کردم و گفتم: «بیا بریم داخل، اینجا خطرناکه.» لحظه‌ای نگاهم کرد و ناغافل یک سیلی آبدار خواباند توی گوشم. دستم را بی‌اختیار روی گوشم گذاشتم و گفتم: «برای چی نمی‌آی داخل؟» گفت: «می‌خوام برم پارک.» کاتیوشاهایی که اطرافمان می‌خورد مرا هم به وحشت انداخته بود. گفتم: «خب من هم می‌خوام برم پارک؛ بیا باهم بریم.» گفت: «جدی؟» گفتم: «آره؛ پارک همین جلوئه. بیا ماشین بگیریم.» 🔸️ماشین تویوتایی در حال بیرون رفتن از مقر بود. خودم را جلوی ماشین انداختم و ماشین را متوقف کردم. به راننده گفتم: «این بنده‌خدا موجی شده و اینجا تلف می‌شه. من سوارش می‌کنم و تو سریع گازش رو بگیر و برو اورژانس. اگه پرسید کجا می‌ریم، بگو داریم می‌ریم پارک. فقط چهارچشمی ‌حواستون باشه پیاده نشه.» به شخص موجی گفتم: «بیا، ماشین گرفتم.» 🔸️او هم خوشحال آمد و در ماشین نشست. وقتی دید سوار نشدم گفت: «پس چرا خودت نمی‌آی؟» راننده فرصت پاسخ نداد. تویوتا گازش را گرفت و با سرعت از مقر خارج شد. از اینکه جان یک انسان را نجات داده‌ام از خوشحالی بال درآوردم. فریبرز گفت: «چه‌کار کردی؟ هرکسی می‌رفت حریفش نمی‌شد.» گفتم: «هیچی، فرستادمش بره پارک.» محمدحسین محجوب فرمان داد: «بچه‌ها رو جمع کنید، باهاشون کار دارم.» 🔸️من تا آن شب سخنرانی محجوب را ندیده بودم. او همیشه کم‌حرف، آرام و متین بود، ولی حالا در کسوت فرماندهی رفتار دیگری داشت و همین فرماندهی را برازندۀ او کرده بود. از شهدای گردان و شجاعت و رزم‌آوری نهاوند گفت و تأکید کرد ما باید این راه را ادامه دهیم. باید روحیاتمان را با امام‌حسین(ع) یکی کنیم. گردان151 حضرت علی‌اصغر(ع) قبل از ما به خط زده، اما با شهدای بسیار نتوانسته کار را تمام کند. چشم آن شهدا به ماست. اگر ما موفق نشویم این دو نقطه به هم وصل نمی‌شود. 🔸️صحبت‌های زیبا و دلنشینش که تمام شد گفت: «دو نیروی تدارکاتی می‌خوام.» جوادحسن گاویاری و موسی‌رضا ملک که هردو از برزول بودند برای این کار داوطلب شدند. آرپی‌جی‌هایشان را گذاشتند و کلاش برداشتند تا کار سخت تدارکات و پشتیبانی را عملی کنند که در زیر آتشباران دشمن، هیچ کم از جنگیدن نداشت. موسی‌رضا بااینکه سواد چندانی نداشت، اما یکی از نخبگان برزول در زمینۀ کارهای صوتی و فنی بود. ادامه دارد...... ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 ⚘💐⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 🔸️اثر عمل صالح: 💥قال الصادق عليه السلام : 🔸️مَنْ تَعَلَّمَ الْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلّهِ، دُعىَ فى مَلَكُوتِ السَّماواتِ عَظيما، 🔸️ فَقيلَ: تَعَلَّمَ لِلّهِ، وَ عَمِلَ لِلّهِ، وَ عَلَّمَ لِلّهِ؛ 💥امام صادق عليه السلام فرمود : 🔸️هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمان ها، به بزرگى ياد شود 🔸️ و گويند: براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد.۱ ------------------------------- ۱-كافى، ج 1، ص 35، ح 6. 💐⚘💐
💥اگر نفس خودتان را تصفیه کردید باک از هیچ چیز نداشته باشید. 🔸️اگر نفس خودتان را تصفیه کردید، باک از هیچ چیز نداشته باشید، 🔸️مردن چیز سهلی است، چیز مهمی نیست. این است که حضرت امیر (علیه السلام) مولای همه ما می فرمود که من به موت آن قدر انس دارم که بیشتر از انسی است که بچه به پستان مادرش دارد.۱ ------------- 💥امام_خمینی 📚۱-صحیفه نور، جلد ۵،صفحه ١۴٢ @mersad598 💐⚘💐
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥دنبال ذکر سخت: 💥بیانی از مرحوم آیت الله بهجت ره
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥بیانی از مرحوم آیت الله مصباح ره در باره منزلت رهبر معظّم انقلاب. 💥 این ویدئو آموزشی جالبی است https://eitaa.com/joinchat/3210084356Cf7e71112fd 💐⚘💐⚘
💥واکنش‌های رهبری به استفاده از برخی تعابیر غلوآمیز 🔺هشت نمونه از واکنش‌های رهبر انقلاب به تعابیر مبالغه آمیز نسبت به ایشان : 🔹۸ شهریور ۹۱: ناخدای کشتی ولایت رهبر انقلاب در دیدار با خانواده نیروی دریایی سپاه به تعابیر موجود در سرودی که اول مراسم خوانده شده بود همچون «ناخدای کشتی ولایت» و «نوح ما»، اعتراض کردند: «به همه این را می‌گویم و گفته‌ام و تکرار می‌کنم: مبادا آن صفاتی، خصالی، مناقبی که متناسب با وجود ولی عصر ارواحنافداه هست، این‌ها را تنزل بدهیم در سطح انسان‌های کوچک و ناقصی مثل این حقیر و امثال این حقیر... این نوح، امام زمان است... وجود مقدس خاتم‌الانبیاء نوحِ کشتیبان این امت است.» 🔹۷اردیبهشت ۹۱: جانم فدای رهبر رهبر انقلاب در جمع فرماندهان نیروی زمینی ارتش از استفاده‌ تعبیر «جانم فدای رهبر» در مراسم رسمی نیرو‌های مسلح انتقاد و تصریح کرده بودند: «نه خدا راضی است، نه احکام اسلام اجازه می‌دهد که ما بگوییم ارتش ما، یا نیرو‌های مسلح ما، یا عناصر ما، برای خاطر فلان آدم بمیرند؛ نه. بله، برای خاطر اسلام همه بمیرند؛ فلان آدم هم برای خاطر اسلام بمیرد.» پس از این بیانات و در دیگر مراسم رسمی نظامی بعدی، این شعار حذف شد. 🔹۶مهر ۹۰: نصب بنر در سفر کرمانشاه ایشان در پایان سفر به کرمانشاه از نصب عکسشان در شهر‌ها گله کردند: «چند روز است منتظر فرصتی بودم که این گلایه را هم عرض بکنم. من وقتی توی خیابان‌های کرمانشاه رفتم، دیدم به شکل غیر متعارفی عکس‌های بزرگی از چهره‌ این حقیر در مسیر نصب شده... این کار چند تا اشکال دارد: یکی این‌که کاری است کاملاً غیر لازم، با هزینه‌ سنگین؛ این توجیهی ندارد. ثانیاً این تبلیغ‌های این‌جوری، مناسب وضع ما و شأن نظام جمهوری اسلامی و شأن طلبگی ما نیست؛ کار ما بایستی با بساطت و سادگی پیش برود.» 🔹خرداد ۹۰: اظهارات یک نماینده مجلس در جریان دیدار نمایندگان مجلس، هنگامی که یکی از نمایندگان اظهارات تمجیدآمیزی در حضور ایشان بیان کرد، رهبر انقلاب گفتند: «این‌جور بیانات، هم به ضرر من است، هم به ضرر خود گوینده است. نبایستی این بیانات به این شکل بیان شود. یک مجموعه زمانی تصادفاً کنار هم قرار گرفته‌ایم و داریم با هم کار می کنیم. من یک کار می کنم. شما یک کار می کنید. این‌جور تعبیرات، تعبیراتی نیست که انسان را خوش بیاید یا کمکی به کار پیشرفت انسان بکند. ما همگی بندگان خدا هستیم و ان‌شاءا... خدمت گزاران مردم هم باشیم.» 🔹۴ تیر ۸۶: جشن تولد برای رهبری رهبر انقلاب پس از شنیدن خبر جشن گرفتن برای تولد ایشان به شدت از این اقدام گلایه کردند: «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می‌شود. من از کسی که برای تولد من جشن می‌گیرد به هیچ وجه متشکر نمی‌شوم و او را مسئول زیان‌های این کار هم می‌شناسم.» 🔹۳ خرداد ۸۳: ذوب در ولایت واکنش نسبت به تعبیر ذوب در رهبری: «بنده این حرف را از آدم‌های حسابی کمتر شنیده‌ام. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است... ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. 🔹۲ آبان ۸۰: علی زمان یکی از حاضران، ایشان را «علی زمان» خواند. ایشان در همان جلسه این‌گونه تذکر دادند: «وقتی کسانی اسم مبارک امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا اسم مبارک ولی عصر روحی‌فداه را می‌آورند، بعد اسم ما را هم دنبالش می‌آورند، بنده تنم می لرزد... ما گیاه همین فضای آلوده‌ دنیای امروزیم؛ ما کجا، کمترین و کوچک ترین شاگردان آن‌ها کجا؟ ما کجا و قنبرِ آن‌ها کجا؟ ما کجا و آن غلام حبشیِ فداشده در کربلای امام حسین علیه‌السلام کجا؟ ما خاک پای آن غلام هم محسوب نمی شویم...» 🔹اول شهریور ۷۷: سرور ما خامنه‌ای پیش از بیانات رهبری سرودی اجرا شد که در مصرعی می‌خواندند: «سرور ما خامنه‌ای». ایشان در همان جلسه به طور جدی تذکر دادند: «من خواهش می کنم که الفاظ این اشعار و سرود‌ها را از کلمات مبالغه‌آمیز خالی کنید. بنده افتخارم به این است که بتوانم خدمت گزار شما و مردم باشم. «سَروَر» فقط خدای متعال است... ما بندگانی ناقص، نارسا و ضعیف هستیم.»۱ --------------- ۱- بیان از دانشمند گرامی جناب استاد قادری دام ظله 💐⚘💐
40.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️بینش وتحلیل سیاسی 🔥در رابطه با جریانات سیاسی اخیر، 🔸️نقد خاتمی به خاطربیانیه اخیر، ازبیان علی علیزاده