📌 درآمدی بر دو جریان امتناع اندیش و امتدادگرا
1⃣ تحریف و امتناع
🔸حربه تحریف، تجزیه نگری و تقلیل گرایی بزرگترین حربه امتناعیون برای اثبات ادعای بی اساس "امتناع جریان حکمت و فلسفه در علوم انسانی و طبیعی" است.
🔹جریان امتناع انديش با تجزيه یک نظام فلسفي منسجم و شبکه ای و تقلیل آن به چند گزاره محدود تلاش می کند تا به مخاطب القا کند که حکمت متعالیه هیچ امکانی برای تحول علوم و جامعه ندارد.
🔹 از جمله این اقدامات تحریف و تقلیل پیام حکیمانه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به گفتمان علوم انسانی و همایش آینده فلسفه در ایران است که برخلاف صراحت متن پیام، آن را دلیلی برای "امتناع جریان فلسفه اسلامی در متن علوم انسانی و علوم طبیعی" خوانده اند.
🔸چنانکه بارها در مطالب پیشین نوشته شد ریشه تحریفات و بدفهمی های این جریان #انحصارگرایی در فهم مفهوم امتداد و #خلط میان علوم و #نداشتن بنیانهای معرفتی و فلسفی است به نحوی که از فلسفه و علم تعریف صحیحی ندارند. که همه اینها ناشی از عدم تحصیل در علوم حکمی و فلسفه و اعتماد به مطالعات شخصی است.
2⃣ تحقیق و امتداد
(تحليلی از پیامهای اخیر #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی )
🔹حکمت متعالیه به عنوان #فلسفه_نظری با ۱. تاثیر گذاری مستقیم بر مبانی و مبادي تصدیقی علوم اعم از علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی و همچنین ۲. با پایه گذاری #حکمت_عملی (اخلاق، تدبیر منزل و سیاست متعالیه) در جهت گیری و مدیریت علوم و ساختارهای معرفتی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد و از این طریق به جامعه، سیاست، شیوه مدیریت و سبک زندگی، هویت و #معنای_توحیدی و #نظم_متعالیه می دهد و از این طریق همه علوم و فنون را در جهت #توحید مهار می کند.
🔹 برخلاف تلقی جریان امتناع اندیش، باید دانست که اگر مبدأ و معاد علم طبیعی و انسانی و اجتماعی تغییر کرد و براساس #توحید سامان یافت لاجرم تأثيري مهم و ژرف بر قلمرو و ساختار علم خواهد داشت. البته تأثيري طبیعی و در چارچوب منطق و روش علمی و منطقی نه دستوری و آمرانه. یعنی با تغییر مبدأ هستی شناسی علم و تبیین ابعاد توحیدی و وجودی موضوعات علم، همه علوم از حاکميت تقلیل گرایی ماتریالیسم و اسارت الحاد و قید آزاد می شود و اين علوم به روند طبیعی کشف حقایق هستی و شناخت لایه های واقعیت باز می گردد.
🔹همچنین با مشخص شدن معاد موجودات، علم و عالم از اسارت سکولاریسم و اباحی گری آزاد می گردد و مسیر تعالی و کمال گرایی توحیدی را طی خواهد نمود، از اين رو، همه علوم با مفهوم سعادت و فضیلت و حیات معقول رابطه مستقیم خواهند یافت و حتی علوم طبیعی نیز هویت انسانی و ساختار الهی می یابند.
🔸بر این اساس، #دین یکی از منابع اصلی و مهم علم تلقی خواهد شد که با روش عمیق و دقیق اجتهاد، افق های جدیدی از واقعیت را برای علم و عالم آشکار می سازد و اصول اخلاقی و ارزشهای فطری حاکم بر تولید و مدیریت علم را تبیین و تجویز می کند.
🔹 همچنین در باب حکمت عملی باید متذکر شد که برخلاف تصور نادرست جریان امتناع اندیش، قضایا، ساختار و نتيجه #حکمت_عملی از سنخ #اعتباریات محض و فاقد حقیقت نیست. بلکه حکمت عملی از سنخ #حکمت است و به درستی #فلسفه_عملی نامیده شده است که به اعتقاد حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی محصول و ره آورد #عقل_نظری و #دانشی_برهانی و ناظر به مردم، جامعه و سیاست است.
🔸حکمت عملی و فلسفه عملی، امتداد و ادامه مستقیم و طبیعی نظام و شبکه فلسفه نظری است. به این معنا که فلسفه نظری تصویری جامع و برهانی از نظام و ساختار واقعیت، هستی، انسان و مبدأ و معاد، وحی و شریعت، قانون و سعادت می دهد و پس از آن حکمت عملی و فلسفه عملی را متناسب با خود را تولید می کند. بنابراین امتداد حکمت و فلسفه نظری لزوما به صورت جزء نگری و تناظر یک به یک قواعد فلسفه هستی با جامعه نیست بلکه امتداد کل شبکه و نظام فلسفه وجودی در حکمت و فلسفه عملی و علوم انسانی و اجتماعی است.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#تحول_علوم
#امامت_فلسفه_در_تحول_علوم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فارابی و علم مدنی
“…فارابی انجام کارهای #حکومتی را «سیاست» می خواند. بدین سان #سیاست در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه #عملی یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل #ریاضیات ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد.
به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود. نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند.
این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند. بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق #کلمه ، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…”
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته #حمید_پارسانیا
📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا
📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه #جواد قاسمی
📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا #حسنی و #هادی #موسوی
#علوم_انسانی #عقل_عملی #عقل_نظری #حکمت #پارسانیا #حمید_پارسانیا"
https://www.instagram.com/tv/Ce8Cb-Duh01/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121