eitaa logo
حکمت و حکایت
528 دنبال‌کننده
308 عکس
902 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یادگار آقا فخر...! 🎙حجت السلام و المسلمین استاد محمدحسن الهی: خداوند آقا فخر را رحمت کند، زمانی من با شوخی به او گفتم آقا! شما چرا درس طلبگی نخواندید؟ شما که در حوزه علمیه نجف بودید؟! ایشان گفت من زمانی در نجف بودم، آن‌جا از ناحیه‌ی امیرالمومنین-علیه‌السلام- عنایتی به من رسید ... . گفتم آقا ممکن است آن عنایت را به ما هم بگویید؟ فرمودند: شب‌های جمعه سی مرتبه سوره‌ی قدر را می‌خوانم و بعد هم می‌گویم «اللهم الهمنا الخیر و العمل به» که فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی است؛ ایشان می‌فرمودند: به این ترتیب من در طول هفته می‌فهمم چه کاری باید انجام بدهم، کجا باید بروم و کجا نباید بروم! 🔹در شب جمعه آخر ماه قمری سفارش شده سی مرتبه سوره قدر خوانده شود و پس از آن سه مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ أَلْهِمْنِي الْخَيْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ»: خدایا! به من کار خیر را الهام کن و توفیق عمل به آن را به من بِده! (فرازی از دعای ابوحمزه ثُمالی). 🔸شما هر شب جمعه سی مرتبه [سوره] «انا انزلناه» بخوانید. آقای طلبه این یادگاری را از من گوش کن! هر شب جمعه سی مرتبه سوره‌ی قدر بخوان و ببین مطالب را چه طوری می‌فهمی؛ دیگر مُدام نمی‌آیی و بگویی من حافظه‌ام کار نمی‌کند، مطالب سنگین است، نه! می‌فهمی. ما نمی‌دانیم این‌ها چیست! در آخرین شب جمعه ماه محرم به ارواح تمام شیعیان و محبین امیرالمؤمنین صلواتی هدیه بفرمائید.
هدایت شده از حیات طیبه
🌷 امیرالمومنین (علیه السلام) : ☘️ هنگام هر سختى و مشكلى بگو : 🤲 «لا حول و لا قوّة إلاّ باللّه العلىّ العظيم» 🖌 تو را كفايت مى كند 📖 ميزان الحكمه ، ج۲ ، ص۶۸
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️جریان یک دستگیری!! 🌿 فرزاد جمشیدی ،مجری معروف صدا و سیما به اتهام تبرک جستن به قبر مطهر مادر امام رضا(ع) در مدینه دستگیر میشه و..... 🌿اما در پایان اتفاقی عجیب و بسیار زیبا میُفته؛
☘️ نماز اول وقت در همه حال 🖌 در یکی از مجالس مناظرات امام رضا (علیه ‏السلام) «عمران صابی» که از فحول دانشمندان بود ، در مجلس حاضر شد و در حضور مأمون درباره‏ ی توحید خدا ، با امام رضا علیه ‏السلام به بحث پرداخت ، هر سۆالی که مطرح می‏کرد ، امام با استدلال محکم ، جواب او را می‏داد ، بحث و مناظره به اوج خود رسیده بود و کاملا داغ شده بود ، در همین هنگام وقت ظهر فرارسید. 🖌 امام رضا (علیه ‏السلام) هماندم به یاد نماز افتاد و به مأمون فرمود : «وقت نماز فرارسید.» 🖌 عمران صابی گفت : «ای آقای من! دنباله‏ ی بحث و بررسی و پاسخ به سۆال مرا قطع نکن همانا دلم سوخت و فروریخت.» 🖌 امام رضا (علیه ‏السلام) تحت تأثیر احساسات عمران صابی قرار نگرفت و نماز اول وقت را فدای بحث و بررسی نکرد و با کمال قاطعیت فرمود : ☘️ «نماز را اقامه میکنیم و بازمی‏گردیم.» 🖌 امام رضا (علیه ‏السلام) با همراهان برخاستند و نماز را خواندند و پس از نماز به همان مجلس بازگشته و به بحث و بررسی ادامه دادند. 📗 عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ، ج۱ ، ص۱۷۲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 عنایت امام رضا (ع) به دختر دزدیده شده شهید شیخ احمد کافی
✔️ماجرای نقش دو شیر درحال بلعیدن یک مرد در بالای ایوان نقاره‌خانه در صحن انقلاب حرم رضوی چیست ؟ 🔸در این صحنه مردی با ریش و سیبیلی بلند، سری تراشیده و لباس سفید بر زمین افتاده و یک شیر سر او را در دهان دارد و شیر دیگر کمر و پهلوی مرد رامی‌درد. چشمان ودهان مرد از وحشت باز مانده است. 🔸اما ماجرای این شیرها: ▪️ بعد ازجریان اقامه نماز باران در مرو توسط حضرت رضا(ع)و بارانی که بلافاصله باریده شد آن هم درفصل تابستان محبوبیت امام چندین دربین مردم چندین برابرشد و مامون تلاش کرد در مجلسی این ابهت امام را بشکند. 🔸نقل شده: فردی به نام حمیدبن‌مهران در مجلسی که مأمون عمداً ترتیب داده بود، امام را با بی ادبی به سحر و عوامفریبی متهم و طلب معجزه زنده کردن شیرهای روی پرده‌ای که پشت سر مأمون قرار داشت و خوردن خود راکرد. 🔸امام بلافاصله به نقش شیرهای روی پرده‌ اشاره کردندو فرمودند: این ملعون را ببلعید. ▪️بی‌درنگ تصاویر به صورت دوشیر زنده ظاهر(خلق) شدندو اورا بلعیدند به طوری کوچکترین اثری ازاو باقی نماند و دوباره با اشاره امام به جای خود برگشتند. 🔸مأمون که از این صحنه به شدت ترسیده بود، گفت:الحمد لله که خداوند ما را از شر ابن مهران نجات داد! ▪️ سپس گفت: یابن رسول الله؛ خلافت متعلق به جدشما رسول الله است و بعد ازاو شما سزاوار آن هستید. اگر می‌خواهید، من اکنون خلافت را به شما واگذار کنم. امام فرمود:من اگر خلافت را می‌خواستم، به تو مهلت نمی‌دادم. ولی خداوند به من امر فرموده که ترا به حال خود رهاکنم. عیون الاخبارالرضا(ع)شیخ صدوق ج۲،ص۱۶۷ ═━⊰⊰❀🕊☀️🕊❀⊱⊱━═
🔴 نتیجه قطع رابطه با خویشاوندان امام صادق علیه السلام ، پسرعمویی داشتند به نام "حسن افطس" که به امام صادق توهین می کرد و حتی یکبار با خنجری بزرگ به امام صادق حمله کرده بود. هنگامی که امام صادق علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت ، وصیت نمود هفتاد دینار به حسن افطس بدهند . یکی از اطرافیان به امام اعتراض کرد : "چگونه چنین وصیتی می کنید در حالی که او به شما حمله کرد و قصد جان شما را داشت ؟" امام صادق علیه السلام در جواب فرمود: "عطر مطبوع بهشت ازفاصله ای به مسافت دو هزار سال هم به مشام می رسد ، اما دو نفر نمی توانند بوی بهشت را استشمام کنند :کسی که عاق والدین شده ، و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه کرده است. آیا نمی خواهید مشمول آیه ۲۱ سوره رعد باشیم : «الَّذينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ »"صاحبان اندیشه کسانی اند که پیوندهایی را که خداوند به برقراری آن امر کرده برقرار می کنند و از پروردگارشان و از سختی حساب بیم دارند" 📚بحارالانوارج ۴۷ص۲۷۶
🔴 داستان دفاع از حریم تشیع مرحوم سید شرف‌الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی‌که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه‌ی خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. زمانی‌که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه‌ای به او داد که هدیه‌اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. ملک، هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف‌الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی، در حالی‌که چیزی جز پوست یک بز نیست!؟ ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد، نه خود جلد! آقای شرف‌الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا درب اتاق پیامبر -صلی‌الله علیه و آله-را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند؛ ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول الله -صلی‌الله علیه و آله- را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می‌خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آن‌جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجّاج با آثار رسول خدا -صلی‌الله علیه و آله- تبرّک جویند، ولی آن‌که پس از او آمد، به قانون گذشته‌ی‌شان بازگشت
🔴زبان هر انسان، بزرگ‌ترین کیسهٔ زر اوست تاجری دو شاگرد برای تجارت داشت که در سفرهای تجاری، آن دو را همراه خود می‌برد که بار تاجر بر شتر می‌زدند و از بار او مراقبت می‌کردند تا دزد و سارقی بر آن نزند یا در طول راه بر زمین نریزد. شرط یکی از شاگردان اخذ دستمزد، و شرط دیگری فقط اخذ پند و کلام از تاجر بود؛ و اگر تاجر به او دستمزدی می‌داد، آن را می‌گرفت ولی شرط کرده بود که اگر دستمزد از او دریغ کرد، پند و کلام و نصیحت را از شاگرد خود دریغ نکند. شاگرد عاقل و طالب معرفت هر لحظه برای یادگرفتن درس و حکمتی همراه تاجر بود. روزی در بغداد به مردی برخورد کردند که مرد دیگری را ناسزا می‌گفت. مرد به نزد قاضی شکایت برد و قاضی به علت ناسزا حد قذف بر آن مرد رأی داد و چون مرد را توان شلاق‌خوردن در بدن نبود، شکایت را شاکی تغییر داده و بر اساس تغییر شکایت، رأی قاضی به جریمه 20 سکه طلا تغییر یافت. تاجر روی به شاگرد خود گفت: ای جوان! بدان چنانچه سیم و زر را در هر جا روی در کیسه و انبانی می‌نهی و درب کیسه را محکم می‌بندی و طلا در کیسه زندانی می‌کنی، باید زبان خود نیز پشت میله‌های دندان خود در دهان زندانی کنی. اگر کیسۀ زر بند دهانش باز شود، همۀ زرها به فنا می‌رود و اگر کیسه سوراخ شود شاید فرصتی یابی و زود بفهمی و سکه یا سکه‌هایی از تو فنا رود. گاهی انسان سخن بی‌ربطی در تجارت می‌گوید، گویی کیسه او سوراخ است و اندک سکه‌ای ضرر می‌کند؛ ولی گاه کیسه زر باز می‌کند و زبان درنده از کام دهان رها می‌سازد و مثل آن مرد هرچه در کیسه زر داشت، بیرون می‌ریزد. پس بزرگ‌ترین کیسۀ زر تو دهان توست که باید بیش از کیسۀ زر همراه خود، مراقبش باشی.
گزارش کارهای شیعیان به امامان موسی بن یسار میگوید: من در خدمت امام رضا علیه السلام بودم؛ وارد کوچه‌های شهر طوس شدیم (شهر مشهد امروز) سر و صدایی شنیدم به طرف آن صدا رفته دیدم جنازه ای است می‌برند ناگاه امام علیه السلام از مرکب پیاده شدند و تابوت را گرفتند و از پی آن به راه افتادند. آنگاه فرمودند: «ای موسی بن یسار! هر کس جنازه یکی از دوستان ما را تشییع نماید چنان گناهانش می‌ریزد گویا اینکه تازه از مادر به دنیا آمده است و آثار گناه در پرونده او نمی ماند.» امام همچنان از پی جنازه رفتند تا اینکه او را در کنار قبر گذاشتند. حضرت جلو رفتند و مردم را از جنازه کنار زدند، تا میت را مشاهده کردند سپس دستشان را روی سینه میت گذاشتند و فرمودند: «فلانی پسر فلان! تو را به بهشت بشارت می‌دهم؛ دیگر از این ساعت، ترسی نخواهی داشت.» عرض کردم: فدایت شوم این مرد را می‌شناسید؟! شما که تا کنون به این منطقه قدم نگذاشته اید! حضرت فرمودند: «مگر نمی دانی "تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا و مساء"؛ اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما پیشوایان عرضه می‌شود هرگاه کوتاهی داشته باشند، از پروردگار تقاضا می‌کنیم از آن چشم پوشی نماید، و هر کار خیری را انجام داده باشند، از خداوند درخواست میکنیم اجر آنها را بدهد.» 📚 بحار،ج ۴۹، ص ۹۸
20.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ خواب جالب و تمثیلی یک مرد نق‌نقو در درگاه خداوند... 👌🙏🌺