◀️ خلاصه یکصد و هشتاد و چهارمین جلسه گروه علمی معرفت شناسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "کشف و شهود ؛ اقسام و مراتب آن(جلسه دوم)"با ارائه آقای دکتر اسحاق طاهری – شنبه 8 دی 97 :
⏪ عالم مثال در فلسفه و عرفان از منظر معرفت شناختی حائز اهمیت است؛ در فلسفه مسئله نبوت بر پایه آن تبیین می شود و افزون بر آن، برخورداری ذهن از قوه خیال و مثال متصل در حصول معرفت نقش مهمی ایفا می کند. همان گونه که در جلسه قبل اشاره شد مثال و تمثل از مفاهیم بنیادی در عرفان، و بسترساز کشف و شهود است. از این رو، طرح بحث عالم مثال از طرف دوستان پیشنهاد گردید و در حد زمان جلسه مطالبی عرض می شود.
🔹چیستی عالم مثال و موجود مثالی: عالم مثال، عالمی است بین عالم طبیعت و عالم عقل؛ لذا از لحاظ ویژگی ها نیز از جهتی به عالم طبیعت و از جهتی دیگر به عالم عقل نزدیک است؛ از این نظر که شکل و مقدار دارد شبیه به عالم طبیعت و نظر به تنزّه آن از ماده و قوه به عالم عقل شباهت می رساند. موجود مثالی نیز موجودی است جوهری و فاقد ماده اما دارای شکل و مقدار. ویژگی مثالی سطوح سه گانه ذات، صفت و فعل را پوشش می دهد؛ یعنی ذات، صفت و فعل دارای شکل و مقدار اما منزه از ماده اند.
اثبات وجود عالم مثال: اصولا یافته های عارف، شخصی و عینی است و جنبه حکایتی ندارد تا محل صدق و کذب واقع شود؛ اما در مقام گزارش و سنجش گزارش مشهودات و مکشوفات اقوی از گزارش منجمان انگاشته شده و البته نباید مخالف عقل و سنت قطعی باشد تا پذیرفته شود. اما در فلسفه اشراق و به خصوص در حکمت متعالیه در جهت اثبات وجود عالم مثال اهتمام ورزیده اند. ملاصدرا بر پایه اصالت وجود، تشکیک وجود، اشتداد وجود در پرتو حرکت جوهری، تجرد همه مدرَکات و صور علمی و حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس وجود عالم مثال را اثبات نمود.
ساز و کار درک موجودات مثالی: موجودات عالم مثال از طریق حواس باطن و قوای مدرکه نفس ادراک می شود؛ انسان هم حس ظاهر دارد و هم حس باطن؛ در حس باطن هم سمع و بصر و امثال آن از هم متمایزند. قوای عاقله، خیال، متخیله، حافظه و حس مشترک و حواس باطن در این فرایند موثر است.
اقسام مثال: مثال متصل/مقید و مثال منفصل/مطلق؛ مثال نزولی/ممکن و مثال صعودی/ممتنع؛ مثال دو قسم است: مثال مقید که در حیطه وجود انسان و مانند انسان یافت می شود و یک بحث در مثال مطلق است که به انسان و غیر انسان اختصاص ندارد. بحث بعد اینکه مثال همان گونه که در قوس صعود راه دارد در قوس نزول هم راه دارد؛ برزخ و مثال در قوس صعود را مثال و برزخ صعودی یا صاعد می گویند و برزخ و مثال در قوس نزول را برزخ و مثال نزولی می گویند. این دو به رغم اشتراک در نحوه و سنخ وجود با هم تفاوت نیز دارند؛ برزخ یا مثال صاعد، برزخ و مثال بعد از مرگ است که به قیامت کبری منتهی می گردد. اما برزخ یا مثال نازل آن است که قبل از اینکه انسان به عالم طبیعت بیاید، از عالم عقل به عالم مثال نزولی و از عالم مثال به عالم طبیعت تنزل می کند. چون موجودی که از عالم طبیعت وارد برزخ صعودی شود دیگر نمی تواند وارد عالم طبیعت شود لذا مثال صعودی را مثال امتناعی نیز می گویند البته دسترسی به مثال صعودی مقدور انسانهای متعارف نیست. بر خلاف مثال نزولی که برزخ امکانی است و ورود از آن به دنیا ممکن است و دسترسی به آن هم برای صاحبان سیر و سلوک ممتنع نیست...
ادامه در...
✅ http://hekmateislami.com/?p=5241
@hekmateislamii
کلاس: منطق جدید (از ابتداء)
استاد: حجت الاسلام والمسلمین سید احمد فقیه
زمان: پنجشنبهها- ساعت 14 الی 16
مکان : مدرسه سعادت،
تاریخ شروع: 97/10/27
@hekmateislamii
◀️ خلاصه شانزدهمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع " نسبت سنجی حکمت عملی با علوم عملی در اندیشه فارابی"با ارائه حجت الاسلام جواد دلپذیر – یکشنبه 9 دی 97 :
⏪ یکی از رائج ترین نامهای قسمی از فلسفه که در مورد افعال و امور ارادی انسان در راستای رسیدن به سعادت، بحث میکند؛ «حکمت یا فلسفه عملی» است. بنابراین حکمت عملی، علمی است که نحوه انتساب به عمل دارد. درنتیجه جای دارد، وجه عملی خواندن این علم، نسبت و جایگاه این علم در بین سائر علوم و صناعات عملی بررسی کنیم. با بررسی کلام فارابی به دو اصطلاح از صنعت و عمل «عملی» در مقابل «نظری» بر میخوریم.
در اصطلاح اول، صنعت عملی به معنای غیرقیاسی است. فارابی صنایع را براساس آنکه انجام آن صنعت به چه صورتی است به عملی و نظری تقسیم میکند. از این منظر، صنعت عملی صنعتی است که پس از کامل شدن، انجام آن صنعت، به انجام فعلی از افعال است. در مقابل، صنعت نظری صنعتی است که انجام آن صنعت، به استعمال قیاس است. بنا بر این دیدگاه، حکمت عملی، علمی نظری است زیرا که از اقسام فلسفه است که خود از علمی قیاسی و برهانی است.
🔹بین علوم نظری و عملی به معنای مذکور، گونههای مختلفی از ارتباط وجود دارد. از جمله اینکه اگر دو صناعت باشند که یکی تجربی است و دیگری قیاسی و در نتایج با یکدیگر مبادله دارند به این صورت که در مواردی که قیاس کفایت نمی کند، صنعت تجربی به مدد صنعت قیاسی میآید و در مواردی که تجربه کفایت نمی کند، صنعت قیاسی به مدد صنعت تجربی میآید؛ گمان میشود که این دو صنعت واحدند. بدین خاطر است که گمان میشود سیاست عملی و سیاست علمی (حکمت عملی) واحد هستند.
در اصطلاح دوم، صنعت عملی به معنای صنعت مشتمل بر معارفی که شأنیت انجام شدن را دارند، است. و در مقابل، مراد از نظری، صنعتی است که مشتمل است بر آنچه که شأن آن تنها دانستن است.
🔸صنایع عملی به این معنا، دارای اقسامی هستند که وجه جامع آنها این است که دارای استعداد عمل هستند، چه در مورد آنها سخن گفته شود و چه نشود و چه با تجربه حاصل شده باشند یا با قیاس. برخلاف صنایع نظریه که مقرون به استعداد عمل نیستند مگر بالعرض و شایسته است تمامی معارفش به حدی باشند که بتوان در مورد آنها صحبت کرد.
🔹ملاک تقسیم حکمت به نظری و عملی، نیز این است که حکمت عملی مشتمل بر معارفی است که شأنیت مورد عمل واقع شدن را دارند برخلاف حکمت نظری.
🔸علاوه بر دو اصطلاح مذکور از علوم عملی، علوم قیاسی غیربرهانی (سفسطه، جدل، خطابه و شعر) نیز علومی هستند که تنها در مقام گونه ای تاثیرگذاری بر دیگران به کار میآیند. در نتیجه اینگونه علوم را نیز میتوان به اعتباری عملی دانست.
✅ http://hekmateislami.com/?p=5246
@hekmateislamii
◀️ خبرنامه جدید حکمت اسلامی مربوط به شش ماهه اول سال ۱۳۹۶ با شماره های ۴۸-۴۷-۴۶ منتشر شد.
⏪ در شماره ۴۸-۴۶ خبرنامه حکمت اسلامی محتوای نشست های علمی فروردین تا شهریور ۱۳۹۶ با موضوعاتی چون: «نقد و بررسی این همانی ذهن و مغز»، «چیستی، ضرورت و اهداف فلسفه مضاف»، «تبیین و بررسی حیث التقاتی و تأثیر آن در نگرش به نفس»، «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی»، «تداخل موجودات یا معیّت قیومیه»، «نگاهی مجدد به ادلۀ تجرد نفس با عنایت به اشکالات فیزیکالیسم نوین»، «فلسفه سیاسی صدرالمتألهین» و … جهت استفاده علاقمندان منتشر شده است .
همچنین گزارشی اجمالی از فعالیت و برنامه های جلسات گروه های علمی دفتر مرکزی مجمع عالی و گروههای علمی شعبۀ مشهد در شش ماهه اول سال ۱۳۹۶ و اخبار علمی و فرهنگی مجمع عالی حکمت اسلامی منتشر شده است.
علاقهمندان میتوانند خبرنامه جدید حکمت اسلامی را از سایت مجمع عالی حکمت اسلامی مشاهده نمایند.
✅ http://hekmateislami.com/?p=5271
@hekmateislamii
◀️ یکصد و هشتادمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "نقش علم کلام در تمدن سازی اسلامی"با ارائه حجت الاسلام فیضی پور– سه شنبه 18 دی 97 :
◀️ استاد رضانژاد: باید تمدن سازی اسلامی از اساس تعریف شود و توجه به این نکته شود که رشد علمی و فنوت و معماری و کارهای دیگر انجام شده در دوران بنی امیه و بنی عباس شیعی نبود، و ملاکهای اسلامی نداشته است و به این سوال توجه شود که آیا تمدن شیعی داشتهایم و تأثیر کلام در آن چه میتواند باشد؟ در این رابطه و در ادامه بحث های ویژه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از استاد فیضی پور در راستای بحث علم کلام و تمدن سازی اسلامی بهره می بریم.
استاد فیضیپور: دین را باید در ابتدا تعریف کرد، نقطه مشترک تعریفها، اسلام است یعنی دین را به معنی اسلام آوردهاند، فرهنگ لغتهای مشهور اینگونه وارد شدهاند و در فرهنگ لغات عربی مثل لسان العرب، قاموس قرآن و ... نیز به همین معنا یعنی اسلام مطرح شده است.
معنای اصطلاحی دین را باید دیدگاه در اندیشه اندیشمندان مطرح کرد. از جمله دانشمندان غربی اعتقاد به موجودات روحانی را تعریف مفهوم دین دانسته اند؛ یعنی اعتقاد به هستی روحانی و وجود روحی؛
اما در تعریف کارکردگرایانه گفتهاند دین، زندگی بشر را هدفمند میکند. و در تعریف اخلاق گرایانه دین گفتهاند، دین عامل تشخیص وظیفه و دستور الهی است. در تعریف روان شناختی دین گفتهاند، احساس وابستگی به نیروی مطلق است.
در تعریف جامعه شناختی نیز گفتهاند: دین یک نظام یکپارچه از اعتقادات و اعمال مرتبط با امور مقدس است که افراد را در یک جامعه با رفتار مشترک، جمع میکند.
کتاب فلسفه دین از علامه جعفری با گردآوری عبدالله نصری یک منبع خوب در این تعاریف است.
🔹دین از منظر اندیشمندان اسلامی
علامه طباطبایی دین را مجموعه اعتقادات و قوانین و مقررات الهی دانستهاند.
و علامه جوادی آملی نیز مجموعه اعتقادات، اخلاق، قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه و پرورش انسانهاست، را دین خوانده اند.
🔸تعریف عام از دین:
اعتقاد به آفریننده برای جهان و انسان و نیز وجود در دستورهای متناسب با این عقاید، تعریف عام دین است این تعریف آیتالله مصباح است، پس دین دارای دو قسمت عقیدتی؛ و برنامهها و احکام و تکالیف عملی است.
پس این جاست که دین حق و باطل پیدا میشود، دین حق آن است که شرک و کفر در آن راه پیدا نکرده است.
🔹تعریف خاص دین:
یک معرفت و نهضت همه جانبه به سوی تکامل است که در بعد اصلاح فکر و عقیده و اصول اخلاق و نیکو نمودن روابط اجتماعی و رفع تبعیضات اقدام میکند. [تعریف آیتالله سبحانی]
🔸تعریف اخص از دین:
علامه طبرسی گفتهاند دین حق، اسلام است که هر دین غیر از آن باطل است و گرایش به آنها عامل استحقاق عذاب است.
و در روایات از امیرالمؤمنین مطرح شده است، اسلام به معنی تسلیم و آن هم به معنی یقین و یقین هم همان تصدیق است و در ادامه اداء و عمل را در تعریف دین میآورند...
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=5341
@hekmateislamii
6-91.08.09 حدیث بیست ویکم.mp3
9.17M
#شرح_چهل_حدیث
#استاد_تحریری
جلسه نود و یکم
@mediahekmat
◀️ هجدهمین جلسه کارگروه علمی حکمت عملی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "نسبت سنجی حکمت عملی با سیا ست عملی در اندیشه فارابی"با ارائه حجت الاسلام جواد دلپذیر– یکشنبه 30 دی 97 :
⏪ فارابی صنایع را بر اساس نحوه انجام آن ها به عملی و نظری تقسیم می کند. از این منظر، صنعت عملی صنعتی است که پس از کامل شدن، انجام آن صنعت، به انجام فعلی از افعال است. استفاده از تجربیات غیریقینی تنها جزء یا یکی از اجزای اصلی شکلگیری این صنایع است و ازاینرو تجربی نیز نامیده می شوند. در مقابل، صنعت نظری صنعتی است که انجام آن صنعت، به استعمال قیاس است. گاه موضوع یک صنعت نظری و عملی واحد است و بین آنها ارتباطاتی برقرار است. از این جمله است، سیاست علمی (فلسفه سیاسی) که جزئی از علم برهانی حکمت عملی است که موضوعی مشترک با سیاست عملی به مثابه یک صنعت عملی دارد.
🔸ارتباط و تعامل دو طرفه ای بین حکمت عملی (سیاست علمی) با سیاست عملی وجود دارد. از طرفی، سیاست علمی روش های برهانی برای اداره صحیح جامعه را در اختیار حاکم می گذارد و در نتیجه حکومت او به یک حکومت فاضله که سعادت شهروندان خود را تأمین می کند، تبدیل می شود. بنابراین سیاست عملی برای رهبری سعادتمندانه جامعه به حکمت عملی نیازمند است.
🔹ازطرفدیگر، سیاست عملی می تواند معین حکمت عملی باشد. به این صورت که اولا می توان از نتایج حاصل از سیاست عملی استفاده کرده و قضایایی یقینی از سنخ تجربیات ساخت و این نتایج برهانی را در حکمت عملی به کار گرفت. ثانیا: غایت حکمت عملی، سعادتمند شدن مردم است. و این محقق نخواهد شد مگر آنکه حکومت فاضله ای در جامعه ایجاد شود و حکمت عملی را در جامعه به اجرا برسند. برای این منظور، حاکم باید توانایی پیاده سازی حکمت عملی در جامعه را داشته باشد. برای تحقق این امر، او نیاز به تجربه کافی در امور مدنی دارد. سیاست عملی که علمی تجربی است، می تواند حاکم را در این زمینه یاری رساند. همچنین یکی از مهم ترین وظائف رئیس جامعه تعلیم و تأدیب مردم برای راهیابی آنها به سعادت است. برای انجام این مهم، لازم است حاکم علاوه بر تسلط بر حکمت عملی، واجد توانایی های دیگری نیز باشد. از جمله این توانایی ها، قدرت او بر اقناع مردم و تأثیرگذاری انگیزشی بر آنهاست. سیاست عملی رئیس بر تمکن بر این توانایی ها مدد می رساند.
✅http://hekmateislami.com/?p=5619
@hekmateislamii
◀️ نشست علمی “دلالت های تربیتی فلسفه زیبایی شناسی“ شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۷ از ساعت ۱۸:۳۰ در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
✅ خلاصه مباحث مطرح شده بدین شرح می باشد:
🔹دبیرعلمی حجت الاسلام دکتر علی نهاوندی:
مقدمه:
به نظر می رسد برای شروع بحث در ابتداء لازم است نیم نگاهی به مفهوم زیبایی و دانش زیبایی شناسی و پراکنش این بحث از منظر اندیشمندان و حکما و نیز بستر رابطه این دو مفهوم و تأثیر آن در تربیت را داشته باشیم و سپس مباحث تخصصی دیگر توسط اساتید دنبال شود.
انتخاب موضوع نشت به دلیل ضرورت تلاقی فلسفه هنر و زیبایی شناسی و کاربردی کردن آن و نیز امتداد بخشی فلسفه هنر و زیبایی در نظام تعلیم و تربیت است.
زیبایی شناسی یا استتیک دانشی است که راجع به هنر و احساس زیبایی گفتگو میکند.
زیبایی شناسی به مثابه یک دانش از قرن ۱۸ م با کتاب باومگارتن در سال ۱۷۵۰ تحت عنوان “زیباییشناسی” متولد شد. وی برای نخستین بار از واژه استتیک استفاده نمود و معتقد بود که فهم زیبایی، فهم کمال است که شامل کمال اخلاقی انسان نیز میشود.
در سال ۱۷۹۰ کتاب “نقد قوه حکم” کانت سهم زیادی در فراگیری موضوع زیباشناسی داشت.[۱]
در سال ۱۷۹۶ نیز «بیانیۀآلمان» که به هگل، شلینگ، هولدرلین منسوب است منتشر شد که در آن مهمترین فعل عقل را فعل زیبایی دانستهاند.[۲]
همچنین هیوم از برجستهترین فلاسفه قرن ۱۸ در تبیین عنصر زیبایی بر این باور است که برای تحلیل زیبایی انسان باید بیشتر به درون خود بنگرد تا ذات اشیاء و برای درک زیبایی باید فرایند عمل و کنش بیش از ادراک و نگرش فعال باشد.
فیخته نیز میگوید: زیبایی در جهان وجودی ندارد بلکه در روحِ زیبا جا دارد و هنر، ظهور و تجلّی این روح زیباست که مقصدش تربیت است.
روگه که به شدت از هگل متأثر است،در این رابطه میگوید: زیبایی تصوری خویشتن نماست. و روح با مواجه با خویش متجلی میگردد.
در ادامه هایدگر مباحث زیباشناختی خود را پیرامون محسوسات ظاهری متمرکز کرده است
تولستوی روسی نیز تفکیکی میان اخلاق، تربیت و هنر قائل نیست و میگوید: هنر، تفننی و تولید موضوعات لذتبخش نیست؛ بلکه وسیله ارتباط انسانی است و سیر به سعادت را دنبال میکند. بنابراین امر زیبا، صرفاً امر لذت بخش نیست.
در کتاب مبانی فلسفه هنر ص ۳۵۷ میگوید: برخی از اندیشمندان معاصر مانند تولستوی و کاندینسکی میان زیباشناسی و اخلاق، تمایزی قائل نیستند.
🔸 زیبایی در دستگاه فلسفی یونانیان:
بن مایه دانش زیبایی شناسی ریشه در آراء و اندیشه خکما و فلاسفه دارد که اگر چه به صورت یک دانش منسجم در آثار خود بحث نکرده اند لکن به صورت پراکنده به مفردات بحث پرداخته اند که به نمونه هایی از این بحث در آثار حکما یونان و فلاسفه مسلمان اشاره می نماییم.
افلاطون بحثی مسبوط بین سقراط و هیپیاس درباره زیبایی را گزارش میکند که سقراط در پایان میگوید. «زیبا دشوار است.»[۳]
وهمچنین افلاطون در رسالههای «فایدروس و ضیافت» از نوعی زیبایی سخن میگوید که قائم به ذات مطلق و غیر مادی است.[۴]
وی در کتاب جمهوری، ص ۶۰۵، هنر را به این علت که نقش تربیتی منفی دارد طرد میکند.
ارسطو نیز درباره زیبایی بحث کرده، ایشان فرمهای اصلی زیبایی را نظم و تقارن و تعین میداند.[۵]
افلوطین هم درباره زیبایی در تاسوعات به ویژه باب ۶، نه گانه اول و باب ۸، نه گانه پنجم بحث کرده است.[۶]
⏪ زیبایی در دستگاه حکمی فلاسفه مسلمان:
فارابی در کتابهای گوناگونی از زیبایی سخن گفته است. برای نمونه ایشان در کتاب آراء أهل المدينة الفاضلة ومضاداتها ص ۸۴ واژههای «جمال»، »زینت» و «بهاء»، برای زیبایی استفاده کرده است و میگوید «جمال و بهاء و زینت هر موجود این است که به شکل افضل موجود شود و کمالات اخیرش حاصل شود.»
وی به زیبایی محسوس نیز توجه داشته و میگوید: «زیبایی در بسیاری از موجودات بر کمال در رنگ یا شکل یا وضع دلالت دارد»[۷]
فااربی به بررسی رابطه زیباشناختی و ارزیابی اخلاقی به این نکته نظر دارد که آیا میتوان امری را از دید زیباشناختی تحسین نمود و در همان حال از مضرّات اخلاقی آن متأسف بود؟[۸] وی اگر چه در بخش های مختلف از زیبایی محسوس نیز سخن گفته اما آن را به کمال نفس برگردانده است.
فارابی در کتاب تحصیل السعاده، ص ۳۹ و السیاسة المدنیه، ص ۱۸۱ زیبا، خوب،شر، زشت و سعادت را به هم عطف کرده است...
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=5637
@hekmateislamii