◀️یکصد و هشتاد و سومین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع "بررسی تطبیقی توحید و شرک در کلام ماتریدیه و دیو بندیه"با ارائه آقای دکتر محمد الله نیا– سه شنبه 27 بهمن 97 :
⏪مذاهب و مکاتب کلامی از نخستین سده اسلامی، ظهور کرده اند و در سیر تطور کلام، فراز و نشیب ها، ریزش ها و رویش ها و قبض و بسط های فراوانی از جهت ضعف یا غلبه بر رقبا، افزایش یا کاهش پیروان، توفیق در ایجاد ساختار حکومتی یا حتی افول و حذف از عرصه کلام را تجربه نموده اند؛ که ضمن بالندگی، تکثر و اختلاف را نیز به دنبال داشته است. این تحول در دو قرن اخیر، سرعت سیر و بروز بیشتری یافته است؛ که عواملی چون اعلام موجودیت وهابیت، ابزارهای رسانه ای، شیفتگی به فرهنگ غربی یا تقابل با آن، توجه به سلف صالح و اسلام اصیل، دشمنی غیرمسلمانان، انحصار در فهم از دین و... را می توان برای آن ذکر نمود. از سوی دیگر مبحث «توحید» و «شرک» از ریشه دارترین مباحث کلامی است که بخش معظمی از آیات الهی، روایات و کتب کلامی را به خود اختصاص داده است؛ و از این جهت، موضوع جدیدی نیست؛ اما این مفاهیم در مکاتب نوظهور کلامی، مورد بازتعریف قرارگرفته و منظورهای نوینی از آن استنباط شده است.
از مهم ترین مذاهب کلامی عصر حاضر که به لحاظ جمعیت و پراکندگی، گستردگی قابل توجهی دارد، مذهب «ماتریدیه» است؛ که مکتب «دیوبندیه» از درون این مذهب، برخاسته است. در این بررسی تطبیقی، مشخص خواهد شد که: آیا تحول دیوبندیه از ماتریدیه در توحید و شرک، به صورتی بنیادین است؟ و یا این که تغییر مواضع، از باب تبیین جدید موضوعات صورت گرفته و قابل توجیه معقول می باشد؟
🔸در شرايطى، که درگیری کلامی عمده ای بین معتزله و اهل حدیث وجود داشت، سه تن از متفكران اهل سنت در پى اصلاح وضع موجود و شاید آشتى ميان انديشه معتزلى و اهل حديث برآمدند: 1ـ ابوالحسن اشعرى (324 – 260 هـ.ق)، در مركز حكومت اسلامى آن روز (بصره) و مركز درگيرى ميان اهل حديث و معتزله ظهور کرد. 2ـ ابومنصور ماتريدى (م333هـ.ق)، در شرق بلاد اسلامى و ماوراءالنهر ابراز وجود نمود. 3ـ ابوجعفرطحاوى (م321ق) در مصر ظهور یافت. منشأ و مصدر آراء ابومنصور ماتریدی در اصول و کلیات، ابوحنیفه است. اکثر حنفیان منطقه ماوراء النهر که پیش از آن به اعتزال گرایش داشتند، پس از افول اعتزال، به ماتریدیه، که نسبت به اشاعره به اعتزال نزدیکتر بود گرویدند.
🔹یکی از مکاتب جداشده از مذهب کلامی ماتریدی، دیوبندیه است که حدود دو قرن قدمت دارد. این مکتب در واقع، محصول یک جنبش دینی، آموزشی و اجتماعی است که توسط جمعی از علمای ماتریدی (حنفی) اهل سنت شبه قاره هند به وجود آمده و منسوب به یک مدرسه دینی به نام «دارالعلوم دیوبند» است که در قرن 13هـ پدید آمد. هدف اولیه از تأسیس دارالعلوم دیوبند، احیای علوم دینی، اصلاح تعالیم و آیین های رایج در میان مسلمانان، ترویج آموزه های اسلامی به دور از پیرایه های فرهنگ های مختلف، ایجاد اتحاد میان مسلمانان و تربیت نیروهای دانش آموخته («علما») که در مقام امام جماعت، مبلغ، واعظ، معلم و نویسنده آثار دینی و مانند این ها فعالیت نمایند، بوده است.
از ویژگی های مثبت دیوبندیه که مخالف مشی وهابیت نیز هست، قول به احتمال اشتباه است؛ آنان دیدگاه خود را منحصرا دارای حقانیت نمی پندارند و می گویند ما مبرّای از خطا و نسیان نیستیم و اگر بر ما معلوم شود که دچار اشتباه شده ایم، از این که بازگردیم و اصلاح کنیم، حیا نمی کنیم. آنها در مرامنامه خود معتقدند در صورت عدم تحمل نظر مخالف، پایه های دارالعلوم، متزلزل خواهد شد.
🔸دیوبندیه، ترکیبی از فقه (حنفی)، کلام (ماتریدی، اشعری)، تصوف (چشتی، قادری، سهروردی و نقشبندی)، همراه با اصلاحاتی از سوی سرهندی، شاه ولی الله دهلوی، شاه عبدالعزیز دهلوی و شاه اسماعیل دهلوی است. در سیر تطور ماتریدیه به دیوبندیه، افکار شاه ولی الله دهلوی (1176ـ1114ق)، بسیار تأثیرگذار، بلکه تعیین کننده بوده است.
با وجود برخی شباهت های فکری میان وهابیت و دیوبندیه، تعارض های اعتقادی زیادی میان آنها وجود دارد. دو مکتب «ماتریدیه و دیوبندیه»، ضمن داشتن اشتراک نظر در بسیاری از آراء، اختلاف های مهمی نیز دارند؛ که برخی از آنها بنیادین و برخی از باب اجمال و تفصیل است. با این حال، دیوبندیه خارج از ماتریدیه دانسته نمی شود.
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=5854
@hekmateislamii
✅ زمان ثبت نام تمدید شد.
⬅️ اولین کارگاه آموزشی کوتاه مدت آشنایی با فیلسوفان سیاسی مسلمان برگزار می شود.
🔹علاقمندان جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام به سایت مجمع عالی حکمت اسلامی مراجعه فرمایند.
✅ http://hekmateislami.com/?p=6028
@hekmateislamii
⬅️ یکصد و هشتاد و چهارمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی(ویژه بزرگداشت چهلمین سالگرد علامه شهید مرتضی مطهری) با موضوع " قضا و قدر از دیدگاه شهید مطهری"با ارائه حجت الاسلام والمسلمین شهسواری– سه شنبه 20 فروردین 98 :
◀️ از قدیمی ترین مسائل مطرح شده در زندگی علمی و عامی بشر جبر و اختیار انسان و علم الهی و قضا و قدر و ارتباط این ها با همدیگر است.
در تحلیل این مسئله مباحث گوناگون از زاویه های متعدد بیان شده و آثار فراوانی تدوین گردیده و از متون ادیان مختلف بهره گرفته شده و اندیشمندان هر یک از نحله ها و ملل گوناگون پاسخ های فراخور برای آن مسئله داده اند.
🔹از میان شخصیت هایی که در این باره سخن گفته اند، شهید والامقام مدافع حریت و آزادی عقیده و تفکر آیت الله علامه مرتضی مطهری تاب ثراه می باشد. ایشان در این باره مطالبی در آثار گوناگون خود بیان کرده و تحلیل معقولی ارائه داده است، در ادامه گزارشی از آن ارائه می گردد.
شهید مطهری سوال مطرح شده در این عرصه را چنین مطرح می کند:
هراس انسان از محدویت آزادی خویش
بالاترین نعمت ها آزادی و دردآورترین و تلخ ترین ناکامیها احساس مهقوریت و محدویت از آزادی است.
🔸سوال اساسی
الف) آيا جريان كارهاى جهان طبق يك برنامه و طرح قبلى غير قابل تخلّف صورت مىگيرد؟ و نیرو و قدرتى بىنهايت، به نام سرنوشت و قضا و قدر بر جميع وقايع عالم حكمرانى مىكند؟ و حوادث و پدیده های کنوی و آینده از پیش معيّن و قطعى شده اند و قابل تغییر نیستند؟
ب) یا خیر اصلا چنين چيزى وجود ندارد و انسان به عنوان موجود مختار و مرید و قادر و آزاد مسلط بر مقدرات خویش است؟
ج) يا فرض سوّمى دركار است به این صورت که «سرنوشت» با نهایت اقتدار بر سراسر وقايع جهان حكمرانى مىكند ولی در عین حال کوچکترین معارضه ای با آزادی و حریت انسان ندارد؟
پاسخی که شهید مطهری به این مسئله می دهد از مسیر توجه به علم و اراده و مشیت الهی است. ایشان همانطور که در آثار متعدد بویژه آثار فلسفی خود در تحلیل نظام حاکم بر عالم را که نظام علّی و معلولی و ضرورت حاکم بر ارتباط میان علت و معلوم، می داند. همه موجودات و از آن جمله افعال انسان که متعلّق علم الهی است، را در دایره قضا و قدر قرار داده تحلیل معقولی ارائه می دهد.
ایشان دیدگاه میرداماد و ملاصدرا در تحلیل فعل اختیاری را پسندیده و بر همان اساس سیر کرده است.
شهید مطهری قضا و قدر الهی را از نظام سببی و مسبّبی حاکم بر جهان و منتشی از علم و اراده الهی دانسته، و در اثبات سازگاری قضا و قدر الهی و پدیده های گوناگون در عالم طبیعت بویژه افعال اختیاری انسان و خود اختیار انسان، دو گونه قضا و قدر را مطرح کرده و آن را از هم تمییز داده¬اند.
به نظر ایشان تمام علل و اسباب، مظاهر قضا و قدر الهی است و در هر حادثه¬ای، هر اندازه علل و اسباب مختلف باشد، قضا و قدرهای گوناگون وجود دارد. افعال بشر نیز به انواع اختیارها بستگی دارد. بنابراین نه تنها اعتقاد به قضا و قدر الهی منافی اعتقاد به اختیار انسان نیست، بلکه آن را تقویت می کند.
علم الهی
شهید مطهری در باره علم خداوند متعال چنین اظهار نظر می کند:
علم ازلى الهى، از نظام سببى و مسبّبى جهان جدا نيست. علم الهى علم به نظام است. آنچه علم الهى ايجاب و اقتضا كرده و مىكند اين جهان است با همين نظاماتى كه هست. علم الهى كه به وقوع حادثهاى تعلّق گرفته است به طور مطلق و غير مربوط به اسباب و علل آن حادثه نيست، بلكه تعلّق گرفته است به صدور آن حادثه از علّت و فاعل خاصّ خودش....
ادامه در...
✅http://hekmateislami.com/?p=6088
@hekmateislamii