eitaa logo
مجمع عالی حکمت اسلامی
2.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
524 ویدیو
8 فایل
مجمع عالی حکمت اسلامی، مرکزیتی است برای ترویج و گسترش حکمت اسلامی با حضور اساتید و نخبگان علوم عقلی حوزوی و دانشگاهی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹هفتاد و دومین پیش نشست علمی کنگره بین المللی علامه طباطبایی(ره) با موضوع "سیره سلوکی و عرفانی علامه طباطبایی و شاگردانش" و با سخنرانی آیت الله حسن رمضانی و دبیر علمی حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا غریب رضا و با حضور جمعی از اندیشمندان اسلامی کشور مالی دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ در سالن اجتماعات مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد. @hekmateislami
⬅️پنجمین جلسه کارگروه علمی فلسفه جنسیت مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع “" فلسفه جنسیت "یا"فلسفه و جنست" (تاملاتی پیرامون ربط فلسفه اسلامی و مساله جنسیت) با ارائه سرکار خانم دکتر نرجس رودگر–یک شنبه 9 بهمن 1401 : 🔹ربط دو واژه ی «فلسفه و جنسیت» ، چه به نحو مضاف و مضاف الیه ، چه به نحو عطف ، حامل دو متغیر مبهم است که قبل از هرگونه بحث از ربط مذکور، لازم است واضح گردد. این دو مبهم عبارتند از 1)منظور از فلسفه ، 2) منظور از جنسیت . جنسیت ، امروزه از مباحث رشته های علوم انسانی و علوم اجتماعی است که صاحبنظران این رشته ها در مورد آنها اعلام نظر می کنند. ابتنای این رشته ها بر فلسفه، معرفت شناسی و روش شناسی مخصوص، سبب تأثیر این مبانی فلسفی بر نظریات پیرامون جنسیت دارد. این امر، ضرورت نظریه پردازی در موضوع جنسیت ، مبتنی بر فلسفه بومی و اسلامی را محرز می نماید. همچنین با توجه به شکل گیری مفهوم جنسیت در بستر فلسفی خاص، ارائه هرگونه نظریه فلسفه اسلامی در این موضوع ، مستلزم معنایابی این مفهوم مبتنی بر فلسفه اسلامی است . عطف فلسفه اسلامی به جنسیت در قالب موضوعی برای رشته ی علمی ، دایره ای ترسیم می کند که تمام تعاملات محقَق و ممکن بین قواعد و مسائل فلسفه اسلامی و جنسیت را پوشش می دهد. اضافه ی فلسفه به جنسیت (فلسفه جنسیت) شاخه جدیدی از فلسفه های مضاف را به ذهن متبادر می کند که طبق تعریف این فلسفه ها ، باید به سؤالات پیشینی پیرامون جنسیت پاسخ دهد. از سویی با توجه به به کار رفتن این واژه در ادبیات فلسفی و فمینیستی غرب ، می توان گفت « فلسفه جنسیت » ترکیبی تعریف شده است که استعمال آن لازم است با در نظر گرفتن تعاریف موجود فمینیستی و غربی آن صورت گیرد. به این دلیل در بحث پیش رو مسائلی از این دست مورد تأمل قرار خواهد گرفت : تعریف «فلسفه جنسیت» در ادبیات فلسفی غرب و فمینیسم چیست ؟ نسبت آن با فلسفه فمینیستی چیست؟ مسائل اصلی فلسفه جنسیت کدام است ؟ منظور از جنسیت در این ترکیب ، معادل لفظ Gender است یا Sexuality ؟ منظور از فلسفه در فلسفه ی فمینیستی یا فلسفه جنسیت چیست و با فلسفه اسلامی چه تفاوتی دارد ؟ فلسفه جنسیت با رویکرد اسلامی ، شامل چه مسائلی می تواند باشد ؟ پاسخ به سؤالات فوق کمک می کند به این سؤال اصلی پاسخ دهیم که « فلسفه اسلامی چه نسبتی می تواند با مسأله جنسیت پیدا کند؟» سه کاربرد واژه ی فلسفه (مرتبط با بحث ) : 1) فلسفه در معنایی عام به معنای هرگونه تبیین در مورد حقیقت جهان و هستی و انسان است . این تبیین ممکن است با روش عقلی یا هر روش دیگر صورت پذیرد. طبق این کاربرد هرگونه جهان بینی و دیدگاه های کلی در مورد جهان ، فارغ از اینکه از چه منبعی باشد ، فلسفه نامیده می شود . طبق این تعریف از فلسفه ، ترکیب فلسفه و جنسیت، به تمام نظرات و اشاراتی راجع است که در جهان بینی های مختلف عقلی ، دینی، عرفانی ، کلامی و ... در مورد زن، زنانگی و مردانگی بیان شده است. 2) فلسفه در ترکیب فلسفه اسلامی ؛ به معنای بیان احکام کلی وجود از آن جهت که موجود است با روش برهانی 3) فلسفه در ترکیب فلسفه غرب که به معنای تفکر و اندیشه ورزی های بشر در مورد کلی ترین سؤالهای بشری که با تحولاتی در موضوع از وجود به معرفت ، سپس به زبان و فهم، آنگاه به ساختار و جامعه همراه بوده است. ادامه در لینک زیر: 🌐https://hekmateislami.com/?p=14091 @hekmateislami
جهت حضور مجازی در جلسه لطفا از لینک زیر وارد شوید. ✅ https://b2n.ir/g.kalam @hekmateislami
⬅️هفتاد و دومین پیش‌نشست علمی کنگره بین‌المللی علامه طباطبایی رحمة‌الله‌علیه با موضوع " سیره سلوکی و عرفانی علامه طباطبایی و شاگردان" دوشنبه 10 اسفند برگزار شد. 🔹این پیش‌نشست علمی دوشنبه 10 اسفند 1401 از سوی پژوهشکده تمدن توحیدی و با همکاری دبیرخانه کنگره و با حضور جمعی از اندیشمندان اسلامی کشور مالی به صورت حضوری در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار و آیت‌الله حسن رمضانی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با موضوع سیره سلوکی و عرفانی علامه طباطبایی و شاگردان به ارائه بحث پرداختند. 🔹در ابتدای جلسه حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای غریب‌رضا که دبیر علمی نشست را بر عهده داشتند ضمن خوش آمد گویی به میهمانان بویژه اندیشمندان اسلامی و شخصیت‌های علمی کشور مالی مقدمه‌ای در خصوص بحث بیان کردند. 🔹در ادامه آیت الله حسن رمضانی استاد فلسفه و عرفان حوزه علمیه پس از بیان تفسیری از آیه «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ» از نگاه علامه طباطبایی، بیان داشتند که انسانی که قصد سیر و سلوک در مسیر الهی را دارد باید آن‌قدر با قرآن انس داشته باشد که قرآن با جان او وحدت پیدا کند و متحد شود. هر چقدر انسان ملتزم به قواعد شرعیه و اوامر الهی و پیروی از اولیای الهی باشد در سیر به سوی حق، مقام و مرتبه او بالاتر خواهد بود. ایشان در ادامه علامه طباطبایی را مصداق شخصی که نفس او با قرآن وحدت پیدا کرده بود، دانسته و به نقل از شاگرد ایشان مرحوم حضرت آیت الله حسن زاده آملی سیر سلوکی علامه را پایبندی و پیروی از قوانین شرعیه و اولیای الهی دانستند و با بیان تفسیری از آیه إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ، بیان داشتند کسانی که در مقابل اولیای الهی استکبار ورزیده و آنها را رد می‌‌کنند، دچار انسداد شده و درهای رحمت الهی به سوی آنها بسته شده و اهل بهشت نخواهند بود. ایشان مراد از مجرمین در آیه را دارای جِرم و حجیم دانسته که در اثر تعلقات دنیوی انسان حجیم شده و از منفذ و دریچه معرفت الهی قابلیت عبور را ندارد. 🔹در ادامه آیت الله رمضانی به سؤالات برخی از حضار و جمعی از اندیشمندان اسلامی کشور مالی، همچون: چگونگی وحدت نفس انسان با حقیقت قرآن، دیدگاه اهل بیت علیهم السلام در مورد صوفیه، کتاب‌هایی که برای عرفان باید مطالعه کرد و جایگاه ذکر در عرفان و .... پاسخ دادند. 🌐https://hekmateislami.com/?p=14096 @hekmateislami
⬅️پنجاه و ششمین جلسه کار گروه علمی حکمت عملی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع “واکاوی جایگاه انشائیات در فرآیند کنش ارادی انسانی” با ارائه حجت الاسلام جواد دلپذیر–یک شنبه 2 بهمن 1401 : 🔹با صرف نظر از نوع نظام شناخت عملی هر فاعل شناسا، برای دستیابی به حکم مشخص هر عمل و تعیین آنچه که در هر صحنه ای باید عمل گردد، مراتبی طولی و مترتب بر یکدیگر در ساحت شناخت های عملی وجود دارد. در صورتی که خود فاعل، تصدیق به یکی از مراتب را دارا نباشد، آن تصدیق توسط منبعی برای وی تامین شده است. ازاین رو، می توان آن مرتبه از تصدیق را برای وی نیز حاصل دانست. تصدیق جزئی به فایده فعل از لحاظ منطقی و به لحاظ رتبه، متأخر از تصدیق فایده کلی است. حتی اگر تمام توجه فاعل، به گزاره جزئی باشد، دست کم به مطلوبیت فعل برای هر فاعلی که در چنین شرایطی باشد، اعتراف دارد. براین اساس، اولین مرتبه لازم جهت عملی ارادی، تصدیق به فعل به صورت کلی است. این تصدیق یا از طریق درک احکام و روابط ضروری افعال حاصل می گردد و یا به سبب نقل یک منبع مورد وثوق که خود، احکام و روابط ضروری را درک کرده است، حاصل می شود. در این ساحت، مطلوبیت کنش های ارادی انسان، پیامدهای حقیقی آنها، روابط حقیقی آنها یا یکدیگر و با غایات مد نظر انسان کشف و تبیین می گردد. گزاره های عملی کلی یا به معنای ضرورت بالقیاس موضوع نسبت به غایت مذکور در گزاره و یا سعادت هستند و یا صرفا به معنای مطلوبیت و بایستگی فعل هستند. لازمه این معانی، اذعان به لزوم انجام فعل است نه حکم انشائی به لزوم انجام آن. ازاین رو، گزاره های کلی عملی اکتشافی بوده و گزاره های انشائی و اعتباری، در این مرتبه جای نمی گیرند. «حکمت عملی» از دانش های مطرح در این مرتبه است. برخی از انسان ها با صرف افزودن قواعد و گزاره های کلی عملی بر مبانی نظری، به لزوم عمل به آنها اذعان می یابند. چنین انسان هایی به لحاظ عقل نظری، توانایی درک معقولات و قواعد کلی را دارند و در پی کسب آنها حرکت کرده اند. لکن تمامی انسان ها به دنبال کسب چنین شناخت هایی نمی روند چنانچه دستیابی به ادراکات کلی برای تمامی انسان ها مقدور نیست. بنابراین لازم است تصویری قابل فهم از مفاهیم مذکور برای عموم مردم حاصل گردد تا ورود در وادی تصدیق به لزوم آنها برایشان مقدور گردد. این مرحله، از طریق جعل دستورات و قوانین عملی کلی، انجام می پذیرد. هنگامی که انسان با دستورات و قوانین مطرح شده از سوی قانون گذاری مواجه می شود، در صورتی که وی را شایسته ریاست و قانون گذاری بداند و یا با وجود اینکه وی را شایسته این جایگاه نمی داند، به هر دلیلی، به لزوم تبعیت عملی از او معتقد باشد؛ به لزوم انجام و یا ترک مضمون آنها، اذعان می کند. ازاین رو، وجود این قوانین، تأمین کننده باور مخاطب به لزوم فعل و یا ترک هستند. بیان انشائی این تکالیف عملی به ویژه برای عموم مردم تأثیر انگیزشی بیشتری دارد. افزون بر این، نوع انسان ها بر جزئیات اعمال حسن و قبیح که در مرحله اول به صورت کلی درک شده است، احاطه ندارند. ازاین رو، لازم است در مرتبه دوم جزئیات اعمال نیز به صورت قابل فهم عمومی ابلاغ گردند. این مطلب نیز بیانگر وجه دیگری از ضرورت چنین مرتبه ای است. در مرتبه سوم، برای ورود بالفعل انسان به مرحله عمل، لازم است اذعان جزئی به مطلوبیت یا عدم مطلوبیت برای وی، حاصل گردد. شوق به فعل که اراده آن را به دنبال دارد، در پی اذعان جزئی به صلاح و مطلوبیت فعل برای خود، حاصل می شود. تصدیق مذکور در صورتی منجر به انجام فعل می گردد که اذعان به ضرورت فعل باشد نه صرف اولویت و مطلوبیت آن. از سوی دیگر، واجب بودن یک کنش ارادی به معنای ضرورت ایجاد آن است. براین اساس، درک وجوب فعل یا ترک نسبت به خود، در اذعان به صلاح یا فساد یک فعل نهفته است. درنتیجه، برای انجام یک فعل مشخص، به انشاء لزوم و وجوب، نیاز نیست چرا که تصدیق به خوب یا بد بودن یک کنش ارادی برای خود، معنایی جز تصدیق به ضرورت ایجاد آن ندارد. براین اساس، انشائیات تنها در مرتبه دوم شناخت های عملی که مرحله قوانین و دستورات صادر از نهادها و اشخاص قانونی است، جایگاه می یابند. 🌐https://hekmateislami.com/?p=14102 @hekmateislami
ولادت امام علی (ع) مبارک باد🌺 @hekmateislami
◀️دویست و پنجاهمین جلسه گروه علمی کلام مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع “پاسخ به شبهات ولادت امام علی علیه السلام در داخل کعبه معظمه” با ارائه استاد رضانژاد –سه شنبه 11 بهمن 1401 : 🔹غیر از گذشتگان ، معاصران و برخی سلفی‌ها هم تصریح کرده‌اند به این‌که مولود کعبه حضرت علی علیه‌السلام است عالمانی از اهل سنت ایران که زنده هم هستند به این ولادت تصریح دارند. منابع مختلف در این مورد وجود دارد مناظراتی در این سأله انجام‌شده است و مؤسساتی هم به آن پرداخته‌اند ، مرحوم طبرسی در اعلام الوری، ابن شهرآشوب در مناقب ، قطب راوندی در کتاب الخرائج آورده است ، علامه حلی در کتاب کشف الیقین فی فضائل امیرالمؤمنین و مطالب دیگری هم سائر عالمان و شیعیان و غیر از قرن چهارم پنجم و ششم و بقیه در این موضوع آورده‌اند . ما در اینجا روایات و گزارش‌هایی که در اهل‌سنت آورده‌اند و نمونه‌هایی از موضع‌گیری‌های آن‌ها را بررسی می‌کنیم: حاکم نیشابوری در مستدرک جلد ۳ ، به تواتر این مساله اشاره می کند: نیشابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله الحاکم (متوفای 405 هـ)، المستدرک على الصحیحین، تحقیق: مصطفى عبدالقادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیه - بیروت، الطبعه: الأولى، 1411 هـ - 1990 م، ج 3، ص 550. فقد تواترت الأخبار أن فاطمه بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبه. برخی نقل‌های متأخر عالمان هندی مثل دهلوی گفته‌اند در ۱۵ رجب هر سال در کعبه را باز می‌کنند که زنان و مردان به‌ترتیب وارد آن می‌شدند، برای تبرک؛ ولی آن‌چه به فاطمه بنت اسد مربوط است گشودن در نبوده بلکه دیوار شکافته شده‌است. وقتی حضرت علی متولد شد او را به خانه بردند و مردم اهل مکه در خانه‌ای که ایشان رشد یافت برای تبرک مسجدی ساختند بنام «مسجد مولد علی» که البته این درواقع مسجد نبوده بلکه محل تبرک به‌عنوان محل تربیت و رشد حضرت علی علیه‌السلام بوده‌است. در کتاب تاریخ موصل بیان می‌کند غیر از علی، خلیفه‌ای نبوده که در کعبه به دنیا آمده باشد، آلوسی در شرح اشعار عینیه عبدالباقی به شعری می‌رسد که عبد الباقی عمری گفته است انت العی الذی فوق العلا رفعا ببطن مکة وسط البیت اذ وضعا و می‌گوید فی کون الامیر کرم الله وجهه ولد فی البیت ، امر مشهور فی الدنیا و ذکر فی کتب ... . ابن صباغ مالکی در فصول و نیز گنجی شافعی هم این مساله را مطرح کرده اند: ابن صباغ مالکی، علی بن محمد بن احمد (متوفای 855 هـ) الفصول المهمه فی معرفه الأئمه، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعه والنشر ـ قم، الطبعه: الأولى، 1422 هـ، ج 1، ص 171. گنجی شافعی، محمد بن یوسف بن محمد القرشی، کفایه‌ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب، الباب السابع فی مولده (علیه السلام)، ناشر: دار أحیاء تراث اهل البیت (ع)، طهران، الطبعه‌ الثالثه، 1404 هـ، 1362 ش، ص 407. اهل‌سنت وقتی نقل می‌کنند که حضرت علی به دنیا آمد نگفته‌اند که آلوده بیرون آمده باشد بلکه مثلاً پارچه‌ای بر روی آن طفل پیچیده شده بود مسعودی در مروج‌الذهب، زرندی در معارج الاصول، امیر صنعانی دیاربکری و غیره مسئله را آورده اند: یکی از علمای معتزلی، یعنی بستی معتزلی در المراتب می‌گوید: فقد علمنا فی الصحیح....ان فاطمة بنت اسد قالت کما قرب ولادتی بعلي کانت العادة فی نساء بنی هاشم ان یدخلن فی البیت ...فیخف علیهن فی الوضع ...و الولد الطاهر مولود... سپس بستی می گوید این فضیلت و شاخصه تولد در کعبه برای،هیچکس نقل نشده است: و لیس هذا للمشایخ و لاحد نعرف... ادامه در لینک زیر: 🌐https://hekmateislami.com/?p=14126 @hekmateislami
یکصد و پنجاه و سومین جلسه گروه علمی فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع “حکمرانی و سیاستگذاری عمومی از منظر فارابی” با حجت الاسلام دکتر یزدانی مقدم–سه شنبه 4 بهمن 1401 : 🔹موضوع بحث؛ حکمرانی از منظر فارابی است. تعریفی که از حکمرانی (Governance) ارائه شده است به قرار ذیل است: حکمرانی فرایند قاعده گذاری، اجرای قواعد، بررسی، نظارت و کاربست بازخوردها با اعمال قدرت مشروع و به منظور دستیابی به هدف مشترکی برای همه کنشگران و ذینفعان در چارچوب ارزشها و هنجارها در محیط یک سازمان یا یک کشور است. بر اساس این تعریف، تنظیم قوانین و فرآیند‌هایی که بر سبک سیاست‌گذاری و نحوه نقش‌آفرینی کنشگران و ذینفعان در فرآیند سیاست‌گذاری و اعمال قدرت تاثیر می‌گذارد بخشی از وظایف حکمرانی است. به علاوه موفقیت حکمرانی معمولاً با مشخصه‌هایی از جمله: دستیابی به ارزشها، رضایتمندی، عدالت گستری، مهار فساد، مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، یکپارچگی، و امثال آن سنجیده می‌شود. تعریفی که فارابی از حکومت دارد به تعریف حکمرانی نزدیک است. از دیدگاه فارابی حکومت افعال و اخلاق ارادي را در اجتماع مدیریت مي‌کند و آنها را در جهت مقصود به کار مي‌گيرد و در صدد تحقق اخلاق و رفتار فاضله در مدینه است. همچنین فارابی در تحصیل السعادة به تفصیل درباره چگونگی و انواع و مراتب قانونگذاری سخن می گوید. فارابی در فصول منتزعة اصول و معیارهای لازم یا مکانیزم و طریق و چگونگی قانونگذاری را توضیح می دهد. حکومت چگونه قوانین را اجرا می کند؟ حکومت چگونه جامعه را اداره میکند؟ فارابی مفاهیمی را مطرح کرده است که به ما در پاسخ این پرسش ها یاری میرساند. فارابی در سه‌گانه فصول منتزعة، تحصیل السعادة و الملة برای حکومت سه ویژگی و بایسته را در نظر میگیرد: حکمت نظری، حکمت عملی و تعقل. مقصود از حکمت نظری چنانکه فارابی در مواردی متذکر می‌شود آن است که رهبری جامعه؛ مبدا و معاد انسان و حال انسان میان مبدا و معاد را بداند و اصول و چهارچوب های کلی دست او باشد. با تفسیر موسّع از گفتار فارابی میتوان چنین نتیجه گرفت که آشنایی با مباحث دقیق فلسفی و جزئیات مباحث فلسفی برای رهبری جامعه ضرورت ندارد بلکه آن چیزی که مورد انتظار است آشنایی کلی با مباحث فلسفی و درک و فهم مبدا و معاد و موقعیت انسان در این دنیا است. چنین تفسیر موسّعی را میتوان از فارابی استفاده کرد. آنجا که فارابی می گوید پیامبران الهی اصول و مقاصدی دارند که به تناسب مخاطبان خود آنها را عرضه می کنند. از این رو ظاهر ادیان متفاوت است در حالی که باطن و حقیقت دعوت پیامبران یکی است. افراد عادی به ظاهر نگاه میکنند و ادیان را متعارض می یابند. در حالی که اندیشمند و فیلسوف که به حقیقت حال توجه دارد به باطن توجه میکند و آن را یگانه می یابد. بنابراین حقیقت و باطن ادیان همانا مقاصدی است که دین در نظر دارد. برای همین هم هست که فارابی برای فقیه در عمل؛ آگاهی از مقاصد پیامبر را لازم می داند. به همین ترتیب بر پایه روش تفسیری که از فارابی استفاده میکنیم به مقصود او از ویژگی فیلسوف بودن توجه میکنیم و می یابیم که مقصود او همانا آگاهی از مبدا و معاد و وضع انسان میان مبدا و معاد است. در مورد حکمت عملی هم لازم است رهبری اصول کلی اداره جامعه را بداند... ادامه در لینک زیر... 🌐https://hekmateislami.com/?p=14109 @hekmateislami
▪️سالروز وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها تسلیت باد. @hekmateislami
دویست و چهارمین جلسه گروه علمی عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی با موضوع “عرفان اهل بیتی"امکان،مطلوبیت و ضرورت با ارائه حجت الاسلام دکتر رودگر–چهارشنبه 5 بهمن 1401 : 🔹عرفان اهل بیتی به مثابه یک دستگاه و نظام معرفتی در ساحت عرفان نظری، عملی و عرفان اجتماعی، عرفانی است که زیرساخت و ماهیت آن بر منابع معرفتی کلان یعنی کتاب و سنتِ مآثور شکل و شاکله یافته و در واقع کشف اتم محمدی(ص) نه تنها معیار بلکه منبع تولید عرفانِ کامل و کارآمد خواهد بود که اولا جهت گیری آن در مواجهه با عرفانِ تاریخی و مصطلح همانا مواجهه ایجابی است که از حیث نسبت سنجی منطقی با عرفان موجود و گرانسنگِ تولید شده نسبت عام و خاص من وجه می باشد. ثانیا عرفان یاد شده رقیب عرفانِ غیروحیانی و معارض با عرفانِ سکولار و الحادی است. عرفان اهل بیتی از حیث کلی و کلان، عرفانی است که ماهیت، منطق و مبانی و آنگاه مولفه ها، شاخصه ها و کارکردها در حوزه های مختلف جنبه اجتماعی – تمدنی داشته و همه ساحاتِ زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان را دربرگرفته و معنویت صائب و صادقِ همراه با عمل صالح هسته مرکزی علمی و عینی آن را تشکیل می دهد و روابط چهارگانه:خود با خدا، خود با خود، خود با خلق و خود با خلقت را در پرتو خود با انسان کاملِ مکملِ معصوم(ع) تعریف و تنظیم کرده و تحقق می بخشد. مفهوم شناسی یکی از مفاهیمی که تبیین و در عین حال تفکیک آنها بسیار مهم بوده و عامل پیشگیری از مغالطات لفظی و معرفتی تبیینِ مفهومی - ماهوی عرفان اهل بیت(ع) و عرفان اهل بیتی است که تبیین آنها از حیث معناشناختی، روش شناختی و تقسیم پذیری موجدِ تمییز و مرز و میز نهادن آنها از هم می باشد. الف) عرفانِ اهل بیت(ع): "عرفانِ اهل بیت"(ع) متناظر به ساحات‌ِ وجودی ذوات معصومین(ع) و حقیقت وجودی آن انسان های کاملِ مکملِ معصوم(ع) است که مقام نوری آنان عهده دار آن می باشد. اولا هیچکس را یارای مقایسه با آنها نبوده و نیست: رسول اللّه صلى الله عليه و آله" :نَحنُ أهلُ بَيتٍ لا يُقاسُ بِنا أحَدٌ"(تهذيب الأحكام، ج ۶ ص ۹۹ ح ۱۷۷) و امام عليّ عليه السلام :لا يُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله مِن هذِهِ الاُمَّةِ أحَدٌلایقاس بهم احد"(نهج البلاغة، خطبة ۲ ، غرر الحكم، ج ۶ ص ۴۳۲ ح ۱۰۹۰۲) و فرمود:" نَحنُ أهلَ البَيتِ لا يُقاسُ بِنا أحَدٌ ، فينا نَزَلَ القرُآنُ ، وفينا مَعدِنُ الرِّسالَةِ"(عيون أخبار الرضا عليه السلام : ج ۲ ص ۶۶ ح ۲۹۷) ثانیا احدی دانایی و توانایی احاطه معرفتی و سلوکی به مقامات و مراتبِ وجودی آنان را ندارد همانگونه که امیرالمومنین علیه السلام فرمود:" ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ "(نهج البلاغه- خ سوم) ب) چیستی عرفانِ اهل بیتی: "عرفان اهل بیتی" یعنی عرفان در مکتب اهل بیت(ع)،یا رشحاتی از رقایق عرفان اهل بیت(ع) و اشراقاتی از حقایق آن ذوات فوق ملکوتی و تجلیاتی از دقایق معرفتی – سلوکی آن انسان های کاملِ مکملِ معصوم(ع). چنین عرفانی مجموعه معارف مآثور و حقایق شناختی و باطنی معصومین علیهم السلام است که در سنت و سیره یا کلام و کردارشان تجلی یافته و به دست ما رسید که هم تبیین عمیق و جامعِ حقایق هستی و هم تعیین و تنظیم کاملِ زیست معنوی و منظومهِ سلوک الی الله تا شهودِ عین الیقینی و حق الیقینی "وجه الله" است. بنابراین عرفان اهلبیتی، عرفانی است که انسان با فهمِ عرفانی و سلوکی خویش به دنبال مقاصد و مرادات اهل بیت(ع) است که با روش اجتهادی و مواجهه استنباطی قابل حصول در مباحث عرفانی و وصول در مسائل سلوک تا شهود می باشد... ادامه در لینک زیر: 🌐https://hekmateislami.com/?p=14107 @hekmateislami
جهت حضور مجازی در جلسه لطفا از لینک زیر وارد شوید. ✅ https://b2n.ir/f.siasi @hekmateislami
جهت حضور مجازی در جلسه لطفا از لینک زیر وارد شوید. ✅ https://b2n.ir/g.erfan @hekmateislami