🔵آخرین قطعه از پازل اندیشه دکتر سروش
🔸پس از شیوع ویروس کرونا در کشور آقای دکتر عبدالکریم سروش در مصاحبه ای با عنوان " خدا به
هر دردی نمی خورد" مطالبی را بیان کردند. آقای دکتر عباس جوارشکیان دانشیار و مدیر گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد و مدیر گروه فلسفه مجمع عالی حکمت اسلامی شعبه مشهد طی مصاحبه ای با عنوان " آخرین پازل از اندیشه دکتر سروش" به مطالب مطرح شده پاسخ گفتند. نظر به اهمیت موضوع متن کامل مصاحبه به استحضار می رسد.
🔹سؤال: چنانچه مستحضرید اخیراً مصاحبهای از آقای دکتر سروش در فضای مجازی منتشر شده است. در این مصاحبه که تاحدودی مفصّل هم هست ایشان متعرض مطالبی شدهاند که سؤالات و ابهاماتی را در اذهان پدید آورده است. متمنی است با توجّه به شناختی که جنابعالی از افکار و آراء ایشان دارید، ابتدا نظر کلّی خودتان را درباره این مصاحبه بفرمایید تا سپس به برخی از این سؤالات بپردازیم.
در مجموع این مصاحبه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا مشتمل بر رویکرد جدیدی در اندیشۀ دکتر سروش است؟ به نظر شما خاستگاه این مصاحبه در شرایط فعلی چه میتواند باشد؟
🔸بله همان طور که فرمودید مصاحبۀ مفصّلی است و مشتمل بر نکات متعدّد و تا حدودی متشتّت که اگر قرار باشد دربارۀ هرکدام سخن بگوییم، این مصاحبه خیلی به درازا خواهد کشید. در مجالی که دارم برخی از نکات اصلی آن را قدری به نحو تحلیلی بررسی خواهم کرد؛ امّا اینکه سؤال کردید در کل، این مصاحبه را چگونه ارزیابی میکنم باید به عرض برسانم محتویّات این مصاحبه مشتمل بر رأی و دیدگاه جدیدی در اندیشۀ ایشان نیست و این مواضع از سالها پیش برای اهل تأمّل و صاحبان اندیشه روشن و آشکار بود؛ امّا جناب سروش در اعلان صریح و واضح مواضع خود در طی چهاردهۀ گذشته سیاست گام به گام در پیش گرفته و متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پیش آمده هربار به بخشی از منظومۀ فکری خود اذعان و تصریح نموده است. در مصاحبۀ اخیر نیز ایشان وضعیّت پیش آمده از ابتلای به ویروس کرونا در کشور را فرصت مناسب برای بیان ابعاد دیگری از اندیشۀ خود تشخیص دادند که جدید و نو به نظر میرسد.
🔻سؤال: مراد شما کدام بخش از بیانات ایشان است؟
یکی اظهارات ایشان درباره حرمهای مطهّر معصومین (ع) و بقاع متبرکه و انکار زیارت و توسّل است و دیگری که مهمتر از آن است مواضع ایشان دربارۀ نسبت خداوند با رویدادهای طبیعی و امور زندگی انسانها است و انکار نقش دعا در زندگی که به نظر بنده آخرین قطعه از پازل اندیشۀ ایشان است که در این مصاحبه به نحو واضحی از آن رونمایی شده است و من سعی خواهم کرد قدری مفصّلتر از آن سخن بگویم.
باقی بخشهای مصاحبه ایشان چندان نکتۀ جدیدی ندارد، بخشی طعنه زدن و مخدوش کردن اعتبار علمی و معنوی بزرگان علم و معرفت است که از دیرباز در بیانات و سیره ایشان بوده است و بخشی نیز مربوط به دلپریهای ایشان از صدر نشینی و قدربینی همقطارن خود در ایران و تصفیه حساب شخصی با برخی رقیبان داخلی است که سابقۀ نزاع و نقار آنها طولانی است و البتّه به نظر بنده اینها بیشتر مسائل شخصیّتی است تا مسائل علمی. منظورم جدال ایشان با برخی کسانی است که آنها را غربستیز مینامد. طرح این بحثها که گمان میکنم مربوط به دهه ۷۰ باشد و امروز هیچ موضوعیّتی ندارد نشان از زخمهای کهنهای دارد که هرچند گاهی سر باز میکند و در قالب و ظاهر بحث علمی، فضای بحث و گفتگوی علمی را مکدّر و نامطبوع میسازد.
بخش دیگر مصاحبه نیز گوشه و کنایههای همیشگی ایشان به نظام و ناکارآمد نشان دادن حکومت دینی و انقلاب اسلامی است که متأسّفانه عادت رایج غربنشینانِ بریده از نظام و انقلاب و مردم است که در هر موقعیّتی که مملکت با مشکلات و گرفتاریها روبهرو میشود، فرصت را غنیمت شمرده بهجایِ همدلی و همافزایی و امیدبخشی، همندا با هجمه معاندین، تخم تردید و بدبینی و ناامیدی و بدفهمی در اذهان پاشیده و برای لشگر رسانهای دشمنان این مرز و بوم خوراک تهیه میکنند. به نظر بنده این مذمومترین نوع مواجهه با این مردم غیور و سربلند است که برخی با فیگور روشنفکری و ژست عالمانه به میدان میآیند و ناجوانمردانه بر همۀ دستاوردهای پرافتخار، بالندگیها و عظمتهای نظام و انقلاب و مردم چشم میپوشند و به توهین و تحقیر ارزشها و باورها و فرهنگ ایرانی و اسلامی دست میگشایند...
ادامه در:
✅http://hekmateislami.com/?p=10526
@hekmateislami
⬅️ پاسخ حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جعفری مدیر گروه علمی فلسفه دین مجمع عالی حکمت اسلامی به مطالب مطرح شده توسط دکتر سروش:
✴️ چرا قم قرنطینه نشد؟
اینکه چرا قم قرنطینه نشد، بدیهی است که در آنجا زور روحانیان و مدّاحان بر سیاستمداران و بر مسئولان بهداشت کشور چربید و متاسفانه اینان نتوانستند قم را از چنگال اداره و تدبیر آنها بیرون بکشند و در دست خود بگیرند و لذا فاجعه افزونتر و انبوهتر شد. گفتهاند که هیچ مغازهداری بهاختیار دکان خود را تعطیل نمیکند. مداحان و روحانیان مداح صفت هم چنیناند. امروز قم بدست مداحها افتاده است و من در مقاله «پای مداحان در نعلین روحانیان» ظهور این فاجعه را آوردم و خبر دادم.
این اماکن مسمّی به مقدس به هیچ وجه از جان آدمیان مقدس تر نیستند. اولا که سابقهای در اسلام ندارند، ثانیا ما هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام باشند خواه خواهر امام خواه برادر امام، صدای زائران را میشنوند و به آنها پاسخ میدهند و یا اساسا قدرت برآوردن حاجات آنها را دارند. آنان در زمان حیات خود برای درمان دردهاشان به طبّ زمانه و طبیبان دوران مراجعه میکردند. اینان که امروزه اینهمه از طبّالرضا و طبّالصادق دم میزنند نمیدانند که این همان طبی بود که امامان بدان عمل میکردند و بههبچ وجه جنبه الهی و آسمانی نداشت؟ کجا در حکایات و روایات شرعی آمده است که مردم بر در خانه پیامبر یا امامان صف میکشیدند تا امراضشان را شفا دهند؟ ابن خلدون میگوید پیامبر هنگام بیماری به طبیبان راهنشین حجاز مراجعه میکرد و از آنان داروهای گیاهی میگرفت. وقتی امام علی را ضربت زدند جرّاحی یهودی را بر بالینش آوردند تا او را علاج کند. نه علی نه حسن و نه حسین هیچکدام دست به معجزه نبردند بلکه شفای علیّ را از یک یهودی خواستند. گفتهاند که هیچ مغازهداری بهاختیار دکان خود را تعطیل نمیکند. مداحان و روحانیان مداحصفت هم چنیناند. امروز قم بدست مداحها افتاده است. من مشکلی ندارم با اینکه آدمیان به بزرگان خود احترام بگذارند، حتی به قبور آنها احترام بگذارند. اما قصهی حرمت نهادن و ستایش کردن چیزی است و قصهی حاجت خواستن و شفا خواستن چیز دیگری است. اینها را از یکدیگر باید جدا کرد. دیریست که در تاریخ اسلام قصهی رفتن به مزارها اهمیت و قداست پیدا کرده، این مزارات سرقفلیهایی پیدا کرده و گردانندگانی هم دارد که کرامات و معجزات مجعوله بسیاری نقل میکنند و در میان مردم میپراکنند و از این طریق دل خلایق را میربایند و در هنگام ناامیدیها و دشواریها به آنان تلقین میکنند که رواشدن حاجتشان و برطرف شدن بلایا را از این مزارات طلب کنند در صورتیکه هیچ حجت عقلی و نقلی معتبری بر صحت این رفتارها نداریم. شما نظر کنید در همین چند دهه اخیر یک مسجد متروکهی ناشناختهای به نام جمکران را به چه مرتبه و منزلتی رساندهاند که حتی اینک تقدسش از تقدس حرم حضرت معصومه در قم افزونتر شده و جمعیت بیشتری را به آنجا جذب میکند و مردم به آنجا می روند و نذورات میکنند و نامهها و عریضهها مینویسند. در آنجا دو چاه نهادهاند یکی برای زنان و یکی برای مردان تا هر کدام عرایض خود را جداگانه در آن چاه بیاندازند تا بهدست امام غائب برسد. امثال اینها متاسفانه جزو عوارض یا عناصر جدی دینداری عوامانه است. شما میدانید که من سه نوع دینداری را از یک تفکیک کردهام؛ دینداری عوامانه یا دینداری معیشتاندیش، دینداری معرفتاندیش و دینداری تجربتاندیش. در دینداری معیشتاندیش که همان دینداری عوامانه باشد، اینگونه امور و آیینها به وفور یافت میشود و روحانیانی که پیشوایان عوام هستند و خودشان هم عوام و عوام زده هستند اینگونه امور را تشویق و تبلیغ میکنند و برای آنها چه بهتر از این که روزگاری فرا برسد که مردم تصور کنند از دست طب و پزشکی کاری بر نمیآید و هجوم به سوی این مزارات متبرکه ببرند. در این میان دستهای دیگر از روحانیان هم بهپا خاستند و فکر کردند که این حادثه میتواند موجب تقویت پارهای از معتقدات و منقولات پیشین شیعیان بشود. گفتند که روایات بسیار داریم که قبل از ظهور امام غایب مرگ سفید آدمیان را از پا خواهد انداخت و آنگاه تمسّک جستند به تصاویر پرتونگاری ریههای کسانی که در اثر ابتلا به کرونا ریههاشان سفید شده است. گفتند که این همان مرگ سفید است و لذا ظهور امام غایب نزدیک است. حتی پا را فراتر نهادند و بعضی از آنها که یکیشان در بحرین و چند تا در قم و جاهای دیگر هستند رسما اعلام کردند که ظهور امام غایب نزدیک است و سفیانی که قبل از ظهور امام ظاهر خواهد شد همین آقای اردوغان رییسجمهورکنونی ترکیه است!
یاوههایی از این دست فراوان گفتند و غافل بودند از اینکه در همین روایات آمده است که وقتی این بلایا به سرتان آمد به قم پناهنده شوید و اکنون میبینیم👇
که نقیض آن رخ داده و قم خود کانون و سرچشمه این بیماری مرگبار شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!!!
🔰پاسخی به عقده گشایی یک روشنفکر:
🔰اخیرا مصاحبه ای از جناب سروش در فضای مجازی منتشر شده است که به مساله کرونا و برخی مسائل اعتقادی و اجتماعی پیرامون آن پرداخته و تلاش نموده است که از این نمد، کلاهی برای روشنفکری دینی و بر ضد تفکر صحیح اسلامی دست و پا نماید. در این مقال ضیق، به اجمال به برخی نکات وی و پاسخ آنها اشاره می شود:
✍️1. وی مدعی است که «کرونا از قم آغاز شده و بدیهی است که در آنجا زور روحانیان و مدّاحان بر سیاستمداران و بر مسئولان بهداشت کشور چربید و متاسفانه اینان نتوانستند قم را از چنگال اداره و تدبیر آنها بیرون بکشند و در دست خود بگیرند و لذا فاجعه افزونتر و انبوهتر شد». در مورد این که واقعا شروع کرونا از قم بوده است با این که هیچ راه مستقیمی هوایی و آبی به خارج از کشور ندارد ، خود جای تامل و بحث مفصل است؛ در واقع باید گفت این پزشکان قمی بودند که جرئت و جسارت اعلام آن را زودتر از دیگران یافتند. به هر تقدیر اگر این علمای قم بودند که جلوی قرنطینه قم را گرفتند پس چطور نتوانستند جلوی بسته شدن درب حرم و مساجد را بگیرند ؟!! سوال دیگر از جناب ایشان این است که لابد در آلمان و فرانسه و انگلستان هم ارباب کلیسا و متصدیان امور دینی اند که جلوی قرنطینه شهرها را گرفته اند؟!!
✍️2. در جای جای مصاحبه سروش بر طبل دو قطبی درمان و پزشک از سویی و دعا و توسل از سوی دیگر می کوبد. اگر این دو قطبی کاذب از سوی آتئیستها و بی خدایان مطرح می شد، چندان ملالی بر نمی انگیخت اما وقتی انسان در شگفتی فرو می رود که از زبان کسی که مدعی دینداری و قرآن فهمی است، بشنود که « خداوند به ما عقل هم داده است و از ما می خواهد عقل و تجربه را به کار بریم نه اینکه برای شفای امراض به دعا متوسل شویم. خدا را نباید تبدیل به یک ابزار کنیم، بلکه باید او را به دوستی برگیریم، خیلی فرق است بین این دو». اگر ایشان مطلع نیستند باید بدانند که بزرگان فقاهت و مرجعیت در قم و کشور اسلامی ایران، از اولین کسانی بودند که بر رعایت مسائل بهداشتی و پزشکی و پذیرفتن دستورات وزارت بهداشت تاکید داشتند. البته با این همه، توسل و تضرع به ساحت ربوبی برای شفا و رفع بلا امری است که در جهان بینی توحیدی کاملا حل شده است . گویا جناب سروش هیچ گاه با این آیه شریفه برخورد نکرده است که از قول حضرت ابراهیم می شنویم: اذا مرضت فهو یشفین ( شعراء 80). آری هر حادثه ای در این عالم در ذیل تدبیر و ربوبیت او می گنجد و در نهایت اوست که بر حل و رفع آن قادر است و نه غیر از او . علل طبیعی هم در طول ارادة خدا می گنجد و نه آن که در عرض آن قرار گیرد. درمان از طبیب است و شفا از جانب خداست این است چکیدة عقلانیت تفکر اسلامی که امروزه در نظام اسلامی هم بر اساس آن عمل می شود.
✍️.3. سروش تلاش دارد که از آب گل آلود کرونا، برای ضربه ای دیگر بر کیان تقکر اسلامی ماهی بگیرد. وی روی عقیده عده ای معدود از مدعیان طب اسلامی انگشت می گذارد که به تعارض علم و دین می اندیشند و طب مدرن را از اساس بی پایه و ناچیز می شمارند با این که اکثریت اندیشمندان اسلامی، سخن آنها را نمی پذیرند و بین علم و دین جدایی نمی بینند. این سخنان شهید مطهری را بنگرید: « باید دید که آیا علم ما را به چیزی فرامیخواند و ایمان به چیز دیگری ضدّ آن؟ علم، ما را به گونهای میخواهد بسازد و ایمان به گونهای مخالف آن؟ علم ما را به سویی میبرد و ایمان به سویی دیگر؟👇👇👇
علم و ایمان متمّم و مكمّل یكدیگرند. علم نیمی از ما را میسازد و ایمان نیمی دیگر را هماهنگ با آن؛ علم به ما روشنایی و توانایی میبخشد و ایمان عشق و امید و گرمی علم ابزار میسازد و ایمان مقصد؛ علم سرعت میدهد و ایمان جهت؛ علم توانستن است و ایمان خوب خواستن؛ علم می نمایاند كه چه هست و ایمان الهام میبخشد كه چه باید كرد؛ علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون؛ علم جهان را جهان آدمی میكند و ایمان روان را روان آدمیّت میسازد؛ علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شكل عمودی بالا میبرد- علم طبیعتساز است و ایمان انسانسا؛ علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح؛ هم علم به انسان امنیّت میبخشد و هم ایمان👇
علم امنیّت برونی میدهد و ایمان امنیّت درونی؛ علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها، زلزلهها، و طوفانها ایمنی میدهد؛ و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها، و پوچانگاریها؛ علم جهان را با انسان سازگار میكند و ایمان انسان را با خودش» . این سخنان نه از زبان یک روشنفکر دینی مانند سروش بلکه از بیان شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان است . سروش جوری سخن می گوید که گویا عالمان دینی بر جدایی یا تضاد علم و دین باور داشته اند و این روشنفکران دینی بوده اند که در مقام حل و فصل آن برآمده است. گویا وی فراموش کرده است که در مقالات و کتابهای خود خصوصا در رویا انگاری وحی بر تعارض آیات قرآن با علم تاکید می نماید و همه آنها را ناشی از بشری بودن وحی و نقص علم پیامبر! می داند. پس این نه عالمان دینی بلکه روشنفکران دینی اند که اساسا قرآن را منشا تضاد علم و دین می دانند!!
✍️4. دکتر سروش در جمله ای دیگر می گوید: « غافل بودند از اینکه در همین روایات آمده است که وقتی این بلایا به سرتان آمد به قم پناهنده شوید و اکنون میبینیم که نقیض آن رخ داده و قم خود کانون و سرچشمه این بیماری مرگبار شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود!!» . باید از جناب سروش پرسید که آیا برداشتی نادر از این روایت که برای فرار از بیماری ها به قم بگریزید را می توان به قاطبه عالمان دینی نسبت داد؟! اساسا کدام یک از بزرگان و اعاظم علمی ما چنین تفسیری از روایت فوق داشته اند؟ قم بر اساس روایات متعدد، شهر علم و معرفت و چشمه جوشان دیانت خواهد بود و این خود به نیکی روشن می نماید که مراد از بلاها و فتنه ها ، نه بلاهای طبیعی بلکه فتنه های اعتقادی است که باید به این مدینه العلم مراجعه نمود و از آن چشمه جوشان، جرعه ای برداشت.
✍️ 5. سویه دیگر شبهه افکنی سروش به توسل و زیارت قبور ائمه می رسد. تعبیر وی این است « این اماکن مسمّی به مقدس به هیچ وجه از جان آدمیان مقدس تر نیستند. اولا که سابقهای در اسلام ندارند، ثانیا ما هیچ دلیل عقلی و نقلی معتبری نداریم که این خفتگان در زیر خاک، خواه امام باشند خواه خواهر امام خواه برادر امام، صدای زائران را میشنوند و به آنها پاسخ میدهند و یا اساسا قدرت برآوردن حاجات آنها را دارند...». از زمانی که سروش مقاله صراطهای مستقیم را نگاشت و در آن جا تسنن و تشیع را دو قرائت از سنت نبوی نام نهاد، روشن شد که او دیگر بر باورها و اعتقادات ( چه باورهای شیعی و چه باورهای سنی) به عنوان رکن تدین، اصراری ندارد و به تبع الهیات لیبرال مسیحی، صرفا تجربه و احساس درونی را سنگ بنای دیانت می داند و بس ؛ آموزه ای که در مقالات « ایمان و حیرت» و ایمان و امید» در مورد آنها به تفصیل سخن می گوید. با این توصیف، دیگر از مانند او انتظار نمی رود که عقیده به زنده بودن شهدا و ابرار و نظاره گر بودن آنها بر ما داشته باشد؛ عقیده ای که بر آمده از قرآن کریم است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون ( 169 آل عمران). ✍️ 6. سروش در مورد مساله شر مدعی می شود که علما و حکمای اسلامی نتوانسته اند پاسخ قانع کننده ای به آن بدهند. نگارنده بر این باور نیست که همه پاسخهایی که در اندیشه اسلامی به مساله شر و چرایی آن داده شده، صحیح است اما مجموعه پاسخهایی که مبتنی بر عقلانیت فلسفی و مباحث وحیانی به مساله شرور طبیعی داده شده، پاسخ در خوری به جوانب مساله شر می دهد از جمله توجه دادن به محدودیتهای عالم ماده، ضعف اراده و قدرت انسانی ، ابتلائات و امتحانات الهی، زمینه سازی برای رشد و تکامل مادی و معنوی انسان، عقوبت برخی از گناهان انسانها خصوصا در بعد معاصی اجتماعی، دخالت نابجای انسان در طبیعت و .... نمونه هایی از پاسخهای اندیشمندان اسلامی به مقوله شر و جوانب آن است. حال باید از خود دکتر سروش باید پرسید که روشنفکری دینی چه پاسخی به مساله شر و نسبت آن با قدرت و خیر الهی می دهد؟ جالب آن است که او در همین مصاحبه از پاسخ به این سوال طفره می رود.👇
✍️ 7. نکته آخر این که بر خلاف گفته جناب سروش این عالمان دینی نیستند که عوامزده شده اند بلکه عوامزدگی، روشنفکران دینی ما را گرفته که علیرغم ادعای عقلانیت و آزاد منشی فکری، متاثر از پروپاگاندای رسانه ای در فضای شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و نیز گفت وشنودهای شبکه های اجتماعی ، هر آن چه را می شنوند، بی تامل و مداقّه، بر زبان جاری می کنند.
@hekmateislami
برگزاری جلسه هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی
دویست و چهل و یکمین جلسه هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دوشنبه ۲۵ فروردین ۹۹ از ساعت ۱۷ برگزار شد.
در این جلسه با توجه به برگزاری هشتمین دوره انتخابات هیئت مدیره، تفکیک وظایف و مسئولیت ها صورت گرفت و ریاست هیئت مدیره، دبیر ، معاونان اموزش، پژوهش، بین الملل، ادای و مالی و مدیر اجرایی مشخص و تعیین شدند.
@hekmateislami