اصلح مجتهد مجاهد است؛ مانند آن سالها که سید علی حسینی خامنهیی نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود؛ این اگر نباشد باید به صالح رأی مشروط داد؛ به شرط شریعت...
فرقهیی رأی دادن، مدار داوریش در انتخابات یک فرد است؛ هر چه آن خسرو کند، شیرین بود. مدرسهیی رأی دادن، مدار داوریش در انتخابات یک فکر است؛ نحن ابناء الدلیل...
ألذین حملوا التوراة، ثم لم یحملوها؛ نهجالبلاغه سر نیزه کردن عدالتطلبهای عرفی و به جنگ شریعت محمدی آمدنشان، حکایت هماین تمثیل تورا در قرآن است...
کف انتخابات رأی صورتی نخواهیم داد؛ یا رأی سرخ خواهیم داد و یا رأی سپید...
آن که اقامهی سخت شریعت را انکار میکند سکولار است؛ سکولار درنده اگر نه سکولار شرمنده، اگر نه سکولار نهفته. تفاوتی هم نمیکند که نام خود را عدالتطلب نهاده باشد یا عملگرا، اصولگرا یا نواصولگرا، اصلاحطلب یا توسعهگرا، و در هر حال مکتبی نیست...
درستش آن است که نامزدهای انتخابات مصاحبهی زندهی فقهی با شورای نگهبان پس بدهند، تا هر ناکارشناسی به خود جسارت فتوای سد من یک غاز دادن در بارهی احکام شریعت محمدی را ندهد و در بارهی نسبت عرف و وحی و اقامهی نرم و سخت شرع دریوری و رطب و یابس نگوید...
در میانهی دعوای عدالتطلبها و عملگراها، شریعتمدار باش...
شورای نگهبان اگر نگهبان شریعت باشد، نامزدهای شریعتستیز را در هماین میانهی تبلیغات انتخابات باید رد صلاحیت کند...
پس از یکدو دهه توقع زیادی نیست که از شما در بارهی اقامهی نرم تا سخت شریعت محمدی و حجاب شرعی برنامه و کارنامه طلب کنیم، و سکوت و لکنت تحویل نگیریم...
رأی سپید پاسخ منطقی متشرعین به سکوت برنامه و کارنامهی شما در بارهی اقامهی نرم تا سخت شریعت محمدی و حجاب شرعی است...
معیشت که ادعای همهی نامزدهای انتخابات است. آن چه نامزدی که به او رأی باید بدهیم را مشخص میکند برنامه و کارنامه داشتن برای شریعت است؛ شریعت، اقامهی شریعت، اقامهی نرم تا سخت شریعت...
هنگامی که برای رأی گرفتن از خاکستریها، از بیان خواست سپیدها سکوت میکنی، طبیعی است که رأی خاکستری خاکستریها نصیبت شود و رأی سپید سپیدها...
آن گفتمان که به گفتار امتداد نیابد، رفتار هم نخواهد ساخت. اگر گفتار شرعی ندارید، گفتمان شرعیتان ممکن است به رفتار عرفی ختم شود...
شجاعت یکی از شاخصههای کلیدی نامزدهای انتخابات در بیان حضرت رهبر بوده است. شجاعت حکمرانی هر نامزد را در جسارت او در دفاع بیمهابا از شریعت محمدی و اقامهی نرم تا سخت آن بسنجیم...
نامزدها برای رأی گرفتن نیاز به مناظره دارند و مردم برای رأی دادن نیاز به مناظره دارند، اما مدیران رسانه خوش دارند یک میزگرد ناتمام را مناظره بنامند، و هماین است که یک در میان بیرون میزند...
سنت فلسفی ما قرنها است که فصل جدل را در خود دارد اما سنتپریشی رسانهی ترسان ما چرخ را از نو اختراع کرده است و نامش را نهاده است: مناظره، که بیشتر گوشه و کنایه است...
رسانهی ملی ما از محاجه میترسد؛ کمابیش ادراکی از احتجاج ندارد. هماین است که ترجیح داده است مهمترین انتخاب ملی ما را به معرکهی زندهی گوشه و کنایه وا بسپارد...
مشارکت هویت و محاجه میطلبد و با متلک و میزگرد محقق نمیشود...
آن چه رسانهی ملی مناظره میخواند میزگرد و همگویه است؛ هماین است که عامدانه ضربآهنگ و بداههگویی و خطاب فصل آن را میگیرد...
ایدهی مرکزی حکمرانی ابطالطلبهای سکولار ایرانی درون مرزهای ایران و بیرون آن یک کلمه است: قبلهفروشی...
پاسخ نخست ابطالطلبهای سکولار ایرانی به هر پرسش در حکمرانی هماین است: فروش فلسطین...
مناظره رودررو است و نه دورادور. میزگرد و همگویه را مناظره و دژگویه خطاب نکنیم...
ابطالطلبهای قبلهفروش به آرمانخواهان اسلامطلب میگویند: رؤیافروش...