°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۰ ✍ شهیدی که به مهمانی پیامبر (ص) رفت #متن_خاطره زمانی که حمید جبهه بود، خ
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۰۱
🌸 سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب
#حجاب #عفاف #تقوا #فرارازگناه #شهیدبرونسی #صبروتحمل
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۰۱ 🌸 سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب #حجاب #عفاف #تقوا #فرارازگناه #
#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۱۰۱
🌸 سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب
#حجاب #عفاف #تقوا #فرارازگناه #شهیدبرونسی #صبروتحمل
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۱۰۱ 🌸 سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب #حجاب #عفاف #تقوا #فرارازگناه
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۱
✍ سرباز و فرار از منزلِ زنِ بیحجاب
#متن_خاطره:
قبل از انقلاب وقتی عبدالحسین رفت سربازی ، سرهنگ بهش گفت: باید خدمتت رو در منزل من بگذرانی ؛ برو و کارهای همسرم رو انجام بده... عبدالحسین رفت، اما تا وارد منزل شد، دید زنِ سرهنگ پوششِ زنندهای داره . سریع از خونه زد بیرون و برگشت پادگان. سرهنگ به خاطر اینکار تنبیهاش کرد. هجده توالت رو باید به تنهایی می شست.... بعد از گذشت یک هفته از مدتِ تنبیه ، سرهنگ اومد و گفت: حالا دوست داری برگردی خونهی من کار کنی یا نه؟ عبدالحسین گفت: اگه تا آخرین روزِ خدمتم مجبور باشم همه ی کثافتهای توالت رو توی بشکه خالی کرده و به بیابون بریزم ؛ باز پام رو توی خونهی شما نمی ذارم
بیست روز دیگر هم این تنبیه ادامه داشت ، تا اینکه مسئولین پادگان خسته شدند و رهایش کردند
📌 خاطره ای از جوانی سردار شهید عبدالحسین برونسی
📚 منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک ٬ صفحه ۱۸
#حجاب #عفاف #تقوا #فرارازگناه #شهیدبرونسی #صبروتحمل
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f