eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
977 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️⏰♥️ قرار عاشقی/ ساعت ۰۱:۲۰ سحرگاه ۱۳ دی ماه، همزمان با لحظه آسمانی شدن سرداران پرافتخار سپاه اسلام، شهیدان حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، رو بسوی کربلای معلی و‌حرم سیدالشهداء علیه السلام، به نیت ایشان زمزمه خواهیم کرد: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#حساب_کتاب بسّــــه ... ❌ همین کسی که امروز، حاضری برای اثبات حقّ خودت، آبرویش را بریزی ؛ دیروز سن
▫️دلخورید از اینکه چرا نوجوانتان اهل مخفی‌کاری است؟ ▫️و یا شما را برای شنیدن رازها یا خاطرات تلخ شکست‌هایش مَحرم نمی‌داند؟ باهم برگردیم به کودکیهایش ... × چند بار به خاطر ظرفی، لیوانی، گلدانی ... که از دستانش اُفتاد و خرد شد؛ داد زدید و سرزنشش کردید؟ × چند بار بخاطر اشتباهش، بی‌ادبی‌اش، شلوغ کردن‌هایش در منزل فامیل و دوستان، تحقیرش کردید؟ × چند بار بخاطر اشتباهاتی که در مدرسه مرتکب شد و گزارشش به شما رسید، تنبیهش کردید؟ 🔳با این سابقه از ، قطعاً او دیگر شما را اَمین خود نمی‌داند... انسانها کسی را مَحرم دردها و شکستهایشان می‌دانند، که مطمئنند نه شان می‌کنند و نه .. فقط می‌کنند و نردبان می‌گیرند تا خطاهایشان را جبران کنند و دوباره بالا روند http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان شبتون شهدایی😊 طاعات و عباداتتون قبول جزءهاے تلاوت نشده به شرح زیر است ڪہ تمامے این جزء هابه نیت 🌹 🌹سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی و سردار ابو مهدے مهندس و همچنین درگذشت آیت الله محمدتقی مصباح یزدے🌹🌹 هست کہ نسخه ای از ثواب این ختم به روح پاک مرحوم محمد جواد میرزابیگی خادم الرضا_ خادم الشهدا بانی و متولی طرح دوست شهید من اهدامی شود ان شآلله😥😥 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ..۵.۷.۸.۹.۱۰. ۱۱.۱۲.۱۵.۱۶.۱۷.۱۸ .۱۹.۲۰.۲۱.۲۲.۲۳.۲۴.۲۵ ..۲۶.۲۷.۲۸.۳۰ 🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀 کسانی که مایلند به ایدی زیر مراجعه کنند @Deltange_hemmat50 مهلت تلاوت تافرداشب👌👌 اجرتون باشهدا😊 شهادت روزیتون ان شآلله🙏 التماس دعا🙏🙏 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🚨توجه🚨➖🚨توجه🚨 صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانے برای ثبت نام خانومها و آقایون به این آی دی مراجعه کنید👇👇👇👇 @deltange_hemmat50 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌸🌹🥀🌻🌼🌹🥀🌻🌼🌹🥀🌻 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت 2
زندگینامه سردار خیبر شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌺🌸🌼🌹🌺🌸🌼🌹🌺🌸🌼🌹 این قسمت دشت هاے سوخته فصل هشتم قسمت3⃣4⃣1⃣ اما دشمن متوقف نشد پیش آمد و ساختمان فرمانداری و پل را گرفت 😢 حالا دیگر رودخانه هم ناامن شد در محور دیگر عراقی ها به سی متری مسجدجامع رسیدند گروهی از مدافعان در کوچه ای نزدیک مسجد امام صادق با متجاوزان درگیر شدند😢 شب به مدافعان دستور دادند که عقب بنشینند و شهر را ترک کنند آخرین بار هر مدافع قبل از عبور از کارون خداحافظی از مسجد جامع بود روز چهارم آبان ماه ۱۳۵۹ بعد از ۳۵ روز مقاومت شگفت انگیز بالاخره رزمندگان مدافعان خرمشهر که حالا دیگر خونین شهر نام گرفته بود ناچار شهر را ترک کردند😢 امیر رفیعی برای اینکه عراقی‌ها را مشغول کند تا دوستان همرزمش در زیر گلوله باران دشمن آسوده‌تر بتوانند شهر را ترک کنند با پای شکسته رفت بالای بام فرمانداری و تیربارش را به طرف دشمن گرفت و تا آخرین تیر به آنان شلیک کرد👌😔 در این فاصله بچه ها به آن طرف رودخانه رسیدند اما امیر رفیعی اسیر شد 😭 اسیرش کردند حالا بچه ها دارند برمیگردند برمی گردند تا خرمشهر را خونین شهر را پس از ماه‌ها اسارت مقاومت تحقیر و تسلیم آزاد کنند😭😭 بچه های خرمشهر پیشاپیش آنها می دوند بی قرارتر و بی تاب تر از بقیه انگار دارند پرواز می کنند به آن سمت.😢😭 دل توی دلشان نیست انگار دوباره به همان روزهای اشغال و مقاومت خرمشهر برگشته‌اند همان روزهایی که گاهی با یک قبضه تفنگ صد و شش و به کمک هم با عراقی‌های تا بن دندان مسلح درگیر می‌شدند و آنها را تا پشت شلمچه ایران که سهل است تاپشت شلمچه عراق هم پس می راندند 😢😢😭👌 پرچم ایران را بالای پاسگاه آنها برمی افراشتند و با کلی اسیر به داخل ایران برمی گشتند👌👌 ادامه دارد....👌 ادامه این داستان ان شاالله فردا در کانال تخصصے شهید همت🌻 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :3⃣4⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣4⃣1⃣ اگر بودی و این همه رنج و درد و کُشت و کشتار را می دیدی، به من حق می دادی. قدم جان! از من ناراحت نشو. درکم کن. به خدا سخت است. این را قبول کن ما حالا حالاها عید نداریم. یک سری بلند شو برو خیابان کاشانی ببین این مردم جنگ زده با چه سختی زندگی می کنند. مگر آن ها خانه و زندگی نداشته اند؟! آن ها هم دلشان می خواهد برگردند شهرشان سر خانه و زندگی شان و درست و حسابی زندگی کنند.» به خودم آمدم. گفتم: «تو راست می گویی. حق با توست. معذرت می خواهم.» نفس راحتی کشید و گفت: «الهی شکر این مسئله برای هر دویمان روشن شد. اما مطلب دیگری که خیلی وقت است دلم می خواهد بگویم، درباره خودم است. حقیقتش این است که حالا دیگر جنگ جزء زندگی ما شده. هر بار که می آیم، می گویم این آخرین باری است که تو و بچه ها را می بینم. خدا خودش بهتر می داند شاید دفعه دیگری وجود نداشته باشد. به بچه ها سفارش کرده ام حقوقم را بدهند به تو. به شمس الله و تیمور و ستار هم سفارش های دیگری کرده ام تا تو خیلی به زحمت نیفتی.» زدم زیر گریه، گفتم: «صمد بس کن. این حرف ها چیه می زنی؟ نمی خواهم بشنوم. بس کن دیگر.» ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :4⃣4⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :5⃣4⃣1⃣ با انگشت سبابه اش اشک هایم را پاک کرد و گفت: «گریه نکن. بچه ها ناراحت می شوند. این ها واقعیت است. باید از حالا تمرین کنی تا به موقعش بتوانی تحمل کنی.» مکثی کرد و دوباره گفت: «این بار هم که بروم، دل خوش نباش به این زودی برگردم. شاید سه چهار ماه طول بکشد. مواظب بچه ها باش و تحمل کن.» و من تحمل کردم. صمد چند روز بعد رفت و سه چهار ماه دیگر آمد. یک هفته ای ماند و دوباره رفت. گاهی تلفن می زد، گاهی هم از دوستانش که به مرخصی می آمدند می خواست به سراغ ما بیایند و از وضعیتش ما را باخبر کنند. برادرهایش، آقا شمس الله، تیمور و ستار، گاه گاهی می آمدند و خبری از ما می گرفتند. حاج آقایم همیشه بی تابم بود. گاهی تنهایی می آمد و گاهی هم با شینا می آمدند پیشمان. چند روزی می ماندند و می رفتند. بعضی وقت ها هم ما به قایش می رفتیم. اما آنجا که بودم، دلم برای خانه ام پر می زد. فکر می کردم الان است صمد به همدان بیاید. بهانه می گرفتم و مثل مرغ پرکنده ای از این طرف به آن طرف می رفتم. تا بالاخره خودم را به همدان می رساندم. خانه همیشه بوی صمد را می داد. لباس هایش، کفش ها و جانمازش دلگرمم می کرد. به این زندگی عادت کرده بودم. تمام دلخوشی ام این بود که، هست و سالم است. این برایم کافی بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
.همراهان.همیشگی✋🤓 ازامروزبه مناسبت .خانم.فاطمه.ی.زهرا مجموعه‌ی سلام‌الله‌علیها، تقدیم حضورتان خواهد شد. این مجموعه، مشتمل بر .محوراصلی است؛ ۱ـ مقام عرشی حضرت مادر و نحوه‌ی ارتباط و رشد انسانی ما در رحمِ وجودی ایشان. ۲ـ سیر مستند و تاریخیِ تحولات جهان بعداز شهادت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، تا تحولاتِ آخرالزمانی، و حادثه‌ی باشکوه ظهور، بر اساس نقش تدبیری حضرت زهرا"س" در عالم. .هستیم.باهمراهی.شمادوستان 🌺. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2398292402.mp3
12.24M
°•|💌|•° س ۱ ✨ رضایت و خشم حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها؛ محور رضایت و خشم خداست ! کمی به این حدیث، عمیق فکر کنید؛... " تمامیّت الله در یک زن، جلوه کرده است" که حبّ و بغض او، دقیقاً منطبق با الله است! این ...یعنی؛ عصمت مطلق! ✦ با چنین الگویی باید چه کرد؟ 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┓ ┗☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┛ ✿ ✿ ✿🍃اللہم صل علے محمدوآل محمد وعجل فرجہم🍃✿ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٧۰ #همچون_مادرش .... 🌷رفتم پیش جواد محب، فرمانده گروهان خودمان. وارد سنگر شدم. ن
🌷 ٧۱ 🌷عملیات رمضان تیر، تیربار چند دندانش را برد! می رفت برای ترمیم فک و دندان. شوخی گفتم: مجید (شهيد مجيد رشيدى كوچى) تو که می خوای شهید بشی، دندون به چه کارت میاد؟ 🌷جدی گفت: می خوام وقتی اسلحه ام دیگه شلیک نکرد با چنگ و دندون از کشورم و اسلام دفاع کنم. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٧۱ #با_چنگ_و_دندان 🌷عملیات رمضان تیر، تیربار چند دندانش را برد! می رفت برای ترمی
🌷 ٧۲ ! ! 🌷پدر و مادر مى گفتند بچه‌اى و نمى گذاشتند بروم جبهه. يك روز كه شنيدم بسيج اعزام نيرو دارد، لباس‌هاى «صغرى» خواهرم را روى لباس‌هايم پوشيدم و سطل آب را برداشتم و به بهانه‌ ى آوردن آب از چشمه زدم بيرون. 🌷پدرم كه گوسفندها را از صحرا مى ‌آورد داد زد: «صغرى كجا ؟»براى اينكه نفهمد سيف‌الله هستم سطل آب را بلند كردم كه يعنى مى روم آب بياورم. 🌷خلاصه رفتم و از جبهه لباس‌ها را با يك نامه پست كردم. يك بار پدرم آمده بود و از شهر به پادگان تلفن كرد. از پشت تلفن به من گفت: «بنى صدر! واى به حالت! مگه دستم بهت نرسه.» http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
💠 لیست شرکت کنندگان در 💠 💠چله صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانے 🔷➖🔷 ۱- دلتنگ شهید همتم ۲_خانم سیاهکویے ۳-خانم باران ۴_خانم بهرامے ۵-خانم موسوی ۶-خانم اقیان ۷-خانم حکانے ۸-خانم حداد ۹-خانم فاطیما ۱۰-خانم ایمانی ۱۱-خانم یاامام رضا ۱۲-خانم مامان امیرعلی ۱۳-خانم قادری ۱۴- خانم ملک احمدی ۱۵-خانم سیده فاطمه حسینی ۱۶-خانم ترنم زندگے ۱۷-خانم سعادتپور ۱۸-خانم زهراکریمے ۱۹-عبدالزهرا ۲۰-خانم نیکنام ۲۱-خانم یا فاطمه الزهرا ۲۲-خانم مریم ۲۳-خانم زهرارشیدے ۲۴- ۲۵- ۲۶- ۲۷- ۲۸- ۲۹_ ۳۰- ۳۱- ۳۲- ۳۳- ۳۴‌- ۳۵- ۳۶- ۳۷- ۳۸- ۳۹- ۴۰- 🔷➖🔷 🔲این لیست جهت اطلاع اعضا، از تعداد شرکت کنندگان میباشد👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2407255040.mp3
14.43M
°•|💌|•° س ۲ ✨ خَلَقَكُمُ اللّهُ أنْوارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ... (شرح جامعه کبیره) خداوند شما را بصورت انواری آفرید، و آنگاه شما را گرد عرش خویش، طائف گردانید! ؛ مرکز فرماندهی ماسوی‌الله (هرآنچه غیر خدا) است! ✦ منظور از این فراز چیست؟ اگر جای اهل بیت در مرکز فرمانروایی عالَم است، پس این همه مصیبت و آزار آنان در دنیا، برای چه بوده است؟ 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┓ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ┗☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┛ ✿ ✿ ✿🍃اللہم صل علے محمدوآل محمد وعجل فرجہم🍃✿
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٧۲ #بنى_صدر! #واى_به_حالت! 🌷پدر و مادر مى گفتند بچه‌اى و نمى گذاشتند بروم جبهه.
🌷 ٧۳ 🌷سپهبد شهید علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش، محسن (بسیجی شهید محمد محسن روزی طلب) را در جبهه دید. گفت: این پسر بچه را بفرستید عقب، اینجا خطرناک است! 🌷گفتیم: به قد و قواره کوچکش نگاه نکنید، این یک شیر بچه است، بی ترس برای شناسایی مى رود در دل دشمن! صیاد وقتی نتیجه کار محسن را دید، گفت: درجه های من را بردارید روی دوش این پسر چهارده ساله بگذارید! http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٧۳ #هديه_شهيد_صياد_شيرازى_به_شير_بچه 🌷سپهبد شهید علی صیاد شیرازی فرمانده وقت نیر
🌷 ٧۴ .... 🌷صدام حسين برای تحقير کردن خلبانان ايرانی در یک مصاحبه تلوزیونی به خبرنگار خارجی گفت: به هر جوجه کلاغ ايرانی که بتواند به ٥٠٠ مايلی نيروگاه بصره نزديک شود حقوق يک سال خود را جايزه خواهم داد. 🌷تنها دو ساعت و نیم بعد از اين مصاحبه صدام، عباس دوران و حيدريان و عليرضا ياسينی نيروگاه بصره را بمباران کردند .... 🌷غروب همان روز خبرنگار رادیو بی بی سی اعلام کرد: من امروز با آقای صدام حسین رئیس جمهور عراق، مصاحبه داشتم و ایشان با اطمینان خاطر از دفاع قدرتمند هوایی خود در راه محافظت از نیروگاه ها، تأسيسات و دیگر منابع اقتصادی عراق در برابر حملات و تهاجم خلبانان ایرانی سخن می گفت. 🌷ولی من هنوز مصاحبه او را تنظیم نکرده بودم که نیروی هوایی ایران نیروگاه بصره را منهدم کرد. اینک جنوب عراق در خاموشی فرو رفته و چراغ قوه در بازارهای عراق بسیار نایاب و گران شده است چون با توجه به خسارات وارد به نیروگاه، تا چند روز آینده برق وصل نخواهد شد. 🌷سپس این خبرنگار با لبخندی تمسخر آمیز گفت: البته هنوز فرصتی پیش نیامده که من از صدام حسین سئوال کنم چگونه جایزه خلبانان ایرانی را تحویل خواهند داد. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان شبتون شهدایی😊 طاعات و عباداتتون قبول جزءهاے تلاوت نشده به شرح زیر است ڪہ تمامے این جزء هابه نیت 🌹 🌹سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی و سردار ابو مهدے مهندس و همچنین درگذشت آیت الله محمدتقی مصباح یزدے🌹🌹 هست کہ نسخه ای از ثواب این ختم به روح پاک مرحوم محمد جواد میرزابیگی خادم الرضا_ خادم الشهدا بانی و متولی طرح دوست شهید من اهدامی شود ان شآلله😥😥 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ..۵.۷.۸. ۱۱.۱۲. .۲۴. 🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀 کسانی که مایلند به ایدی زیر مراجعه کنند @Deltange_hemmat50 مهلت تلاوت تاامشب👌👌 اجرتون باشهدا😊 شهادت روزیتون ان شآلله🙏 التماس دعا🙏🙏 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🔰 تصویری کمتر دیده شده از شهید سلیمانی و فرماندهان دفاع مقدس در کنار رهبر ‌انقلاب 🔹در این تصویر قدیمی چهره شهدایی چون شهید همت، شهید خرازی و احمد متوسلیان به چشم می‌خورد که دوشادوش یکدیگر به دور مقام معظم رهبری حلقه زده‌اند. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
2416839997.mp3
13.1M
°•|☃|•° 🖤 "س" ۳ ✦ الگوگیری؛ اساس و پایه‌ی هر حرکتی است! بدون الگوی صحیح، هیچ حرکتی نه درست، آغاز می‌شود، نه به سرانجامِ درست می‌رسد! ✨حضرت زهرا سلام‌الله علیها، کاملترین الگوست برای یک زندگی موفق که نتیجه‌ی آن، تکامل باطن انسانی ماست! الگویی برای همه... نه فقط بانوان ❌ 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┓ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f ┗☆☆☆┉┉┉┉☆☆☆┛ ✿ ✿ ✿🍃اللہم صل علے محمدوآل محمد وعجل فرجہم🍃✿
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣4⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :6⃣4⃣1⃣ حالا جنگ به شهرها کشیده شده بود. گاهی در یک روز چند بار وضعیت قرمز می شد. هواپیماهای عراقی توی آسمان شهر پیدایشان می شد و مناطق مسکونی را بمباران می کردند. با این همه، زندگی ما ادامه داشت و همین طور دو سال از جنگ گذشته بود. سال 1361 برای بار سوم حامله شدم. نگران بودم. فکر می کردم با این شرایط چطور می توانم بچه دیگری به دنیا بیاورم و بزرگش کنم. من ناراحت بودم و صمد خوشحال. از هر فرصت کوچکی استفاده می کرد تا به همدان بیاید و به ما سر بزند. خیلی پی دلم بالا می رفت. سفارشم را به همه فامیل کرده بود. می گفت: «وقتی نیستم، هوای قدم را داشته باشید.» وقتی برمی گشت، می گفت: «قدم! تو با من چه کرده ای. لحظه ای از فکرم بیرون نمی آیی. هر لحظه با منی.» اما با این همه، هم خودش می دانست و هم من که جنگ را به من ترجیح می داد. وقتی همدان بمباران می شد، همه به خاطر ما به تب و تاب می افتادند. برادرهایش می آمدند و مرا ماه به ماه می بردند قایش. گاهی هم می آمدند با زن و بچه هایشان چند روزی پیش ما می ماندند. آب ها که از آسیاب می افتاد، می رفتند. وجود بچه سوم امید زندگی را در صمد بیشتر کرده بود. به فکر خرید خانه افتاد. با هزار قرض و قوله برای خانه، ثبت نام کرد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :6⃣4⃣1⃣ #فصل_چهار
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :7⃣4⃣1⃣ یک روز دیدم شاد و خوشحال آمد و گفت: «دیگر خیالم از طرف تو و بچه ها راحت شد. برایتان خانه خریدم. دیگر از مستأجری راحت می شوید. تابستان می رویم خانه خودمان.» نُه ماهه بودم. صمد ده روزی آمد و پیشم ماند. اما انگار بچه نمی خواست به دنیا بیاید. پیش دکتر رفتیم و دکتر گفت حداقل تا یک هفته دیگر بچه به دنیا نمی آید. صمد ما را به قایش برد. گفت: «می روم سری به منطقه می زنم و سه چهارروزه برمی گردم.» همین که صمد از ما خداحافظی کرد و سوار ماشین شد و رفت، درد به سراغم آمد. نمی خواستم باور کنم. صمد قول داده بود این بار، موقع به دنیا آمدن بچه کنارم باشد. پس باید تحمل می کردم. باید صبر می کردم تا برگردد. اما بچه این حرف ها سرش نمی شد. عجله داشت زودتر به دنیا بیاید. از درد به خودم می پیچیدم؛ ولی چیزی نمی گفتم. شینا زود فهمید، گفت: «الان می فرستم دنبال قابله.» گفتم: «نه، حالا زود است.» اخمی کرد و گفت: «اگر من ندانم کِی وقتش است، به چه دردی می خورم؟!» رفت و رختخوابی برایم انداخت. دیگی پر از آب کرد و روی پریموس گوشه حیاط گذاشت. بعد آمد و نشست وسط اتاق و شروع کرد به بریدن تکه پارچه های سفید. تعریف می کرد و زیر چشمی به من نگاه می کرد، خدیجه و معصومه گوشه اتاق بازی می کردند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f