eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
349 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌼🍃🌸🍃 🍂🌺🍃💐 💐🍃 🍂 شهید حاج امینی: ✍یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….” ولی دلش رضا نداده بود و با گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام …. 🍂 💐🍃 🍂🌺🍃💐 💐🍃🌼🍃🌸🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃 🍂🌺🍃💐 💐🍃 🍂 شهید حاج امینی: ✍داداشش می گه: یه بار نشسته بودم کنار مزارش؛ دیدم یه جوون اومد سر مزار و بهم گفت: شما با شهید نسبتی دارین؟ با اصرارش گفتم برادرشم. همینکه اینو شنید، گفت: ما اول مسلمون نبودیم، اما با اجبار مسلمون شدیم ولی از ته دلمون راضی نبودیم و شک داشتیم. تا یه بار اتفاقی عکس این شهید رو دیدم. واقعاً حس می کردم داره باهام حرف می زنه؛ طوری تاثیر روم گذاشت که از ته قلبم به اسلام ایمان آوردم و از اون به بعد همش سر مزارش میام…. بعد شهادتش یه نامه به دستمون رسید که چند روز قبل از شهادتش نوشته بود، اولش اینطور شروع می شد: “از اینکه به این فیض عظیم الهی نایل شدم، خدا را بسیار شکر گذارم…..” دفعه آخری موقعی بود که بچه ها یک به یک جلو می رفتن و بر می گشتن. یه بار دیدیم امیر بلند شد که بره تو خط. یکی بهش گفت: حاجی! الان نوبت منه… ولی امیر گفت: نه! حرف نباشه، این دفعه من می رم….. همین دفعه بود که با خوردن یه خمپاره شهید شد @hemmat_hadi 🍃💐🍃🌼🍃🌸🍃
💌دست نوشته ای از شهید امیر حاج امینی: 🌷سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان مخلص او..... 🌷 از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم 🌷 آرزوی مـــــــــــرگ می کنم؛ ولی باز چاره ام نمی شود. 🌷هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده ام: 🌷 یکی اینکه بااین همه گناه،اودوباره مرا به سرزمین پاکی واخلاص وصفاومحبت بازم گرداند. 🌷 پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی بینم و  🌷احساسش نمی کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟ 🌷دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم. 🌷 لحظه ای حاضر به رنجش کسی نمی شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز، 🌷 ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می شوم. 🌷 بله! به این دو چیز دل خوش کرده ام 🌷اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده ای پس به آرزویم که .... برسان. 🌷ای کسانی که این نوشته را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، 🌷 بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او، به بالاترین درجات دست یابند. 🌷 البته در این امر شکی نیست . 🌷ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنهکار خدا به آرزویش رسیده است. 🌷حالا که به عینه دیدید، شما را به خدا عاجزانه التماس و استدعا می کنم، 🌷 بیایید و به خاکش بیفتید و زار زار گریه کنید و امیدوار به بخشایش و کرمش باشید. 🌸 با او آشتی کنید. زیرا بیش از حد مهربان و بخشنده است. 🌷 فقط کافی است یکبار از ته دل صدایش کنید. 🌷دیگر مال خودتان نیستید و مال او می شوید 🌷 و دیگر هر چه می کند، او می کند و هر کجا که می برد،او می برد...... 📅شنبه 7/4/65 ساعت 5 بعدازظهر 💟بنده مخلص و گنهکار، امیر حاجی امینی ✳️  @hemmat_hadi
#صبـحـ☀️ با هر تپش ثانیه آمیختـه است #گوشـواری که به آونـگ ِ #دلـ❤️ آویخته است هر نفس ، دست ِ #دعا #صبحدم از جانب ما رنگ خـورشید به #چشمان شما ریخته است. #شهید_ابراهیم‌_همّت 💟 @hemmat_hadi
🔹در فتنه 88 که در #تبریز هم جریان پیدا کرده بود، #پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و #پاسداران محول می کرد. 🔸یک مرتبه #پدرصادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری برای شان وجود دارد، چرا #پسر خودت را نمی فرستی⁉️» 🔹وقتی این جرقه در ذهنش زده می شود #صادق را صدا می زند و می گوید: آماده شو و تیمی که برای #مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن. 🔸صادق با ادب و #احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش گذاشته می گوید: « #چشم_بابا!» #شهید_صادق_عدالت_اکبری 💟: @hemmat_hadi
#تلنگــــــــــر_نماز شنیدنِ صدایِ اذان و نماز #نخوندن یعنی کسے یا چیزی رو به خدا #ترجیح میدی. دقت کردی❗️ وقتے دوستت #آنلاینه ولی جوابِ پیامت رو نمیده چقدر ناراحت می شے ... #اذان یعنے خدایِ #همیشه آنلاین بهت پیام داده. نکنه آنلاین باشے و به جایِ چت با خدا چت با یکی دیگه رو انتخاب کنی. #نمـاز_عشق_به_خدا❤️ 💟: @hemmat_hadi
🍂هیچ‌کس متوجه #کارهایی که او کرده است، نمی‌شد❌ حتی من که #پدر محمدرضا بودم، پس از شهادت🌷 وی متوجه بسیاری از اعمال نیک فرزندم شدم. 🍂فرمانده #محمدرضا می‌گفت: «امکان نداشت خواسته‌ای از محمدرضا داشته باشیم و او نپذیرد📛 #هیچ‌گاه برای انجام فعالیت، پاسخ #منفی نمی‌داد❌ #شهید_محمدرضا_بیات #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم 💟: @hemmat_hadi🌷
سلام بر ابراهیم
﴾﷽﴿ 📚 #داستان_واقعی #راز_کانال_کمیل ✫⇠ در کانال کمیل چه گذشت؟😭 6⃣2⃣ #قسمت_بیست_وششم 🔻دعای تو
سلامتی وفرج مولا صلواٺ🌹: ✫⇠ ✫⇠در کانال کمیل چه گذشت؟😭 7⃣2⃣ 🔻سروسامان دادن به کانال ✨نور خورشید صورت من را نوازش می داد. خورشید روز چهارشنبه بیستم بهمن ماه 61 طلوع کرده بود. بلند شدم و کمی در کانال چرخیدم. در گوشه گوشه کانال پیکرهای شهدا در کنار مجروحان و سالم ها مانده بود. هر ساعت که می گذشت بر تعداد شهدا افزوده می شد. خون ریزی زیاد و شدت جراحت و نبود امکانات پانسمان، بسیاری از مجروحان را مهمان خدا کرده بود. صورت های رنگ پریده و خونین شهدا، روحیه ی بچه ها را حسابی بهم ریخته بود. همه بهت زده به دوستان شهیدشان خیره شده بودند. جوان ترها و مجروحان از تشنگی می گفتند: یا حسین علیه السلام تو چه کشیده ای؟ یکی از بسیجی ها به نام برادر احمدی گفت: این طوری نمی شه، من می روم آب بیاورم. او خودش را به عقب رساند. ولی بدلیل شرایط بد منطقه، فرماندهان نگذاشتند به کانال برگردد. ✨ابراهیم هادی به عنوان فرمانده باید کاری می کرد. او بعضی از نیروها را برای نگهبانی از کانال مامور کرد. به آنها گفت بدلیل کمبود مهمات، تنها در صورتی به دشمن شلیک کنند که درست در تیررس قرار گرفته باشند. عده ای هم مشغول جمع کردن سیم خاردارهای کف کانال شدند، این کار بدون هیچ امکاناتی خیلی مشکل بود. ...🖊 📚منبع :کتاب راز کانال کمیل 💟 @hemmat_hadi
آنگاه ڪــه برای دیدار "حضرت یار" با #سر شتاب ڪنی می شود همیـــــــن... عکس پیکرمطهر #شهید_همت @hemmat_hadi
ای خواهرم #حجابت را حفظ کن. چون عزت تو در حجاب است، به تو از فاطمه این گونه خطاب است: ارزنده ترین زینت زن حفظ #حجاب است. همیشه زینب وار باشید. #شهیدحسن_آخرتی 🍃 @hemmat_hadi
معاملہ ے پرسودے ست #شهادت فانے میدهے و باقے مے گیرے جسم میدهے وجان مے گیرے جان میدهے و جانان مے گیرے چہ لذتے دارد نظرڪردن بہ " وَجْهُ اللہ" #شهادٺ لیاقت میخواهد 💥 @hemmat_hadi
🔔 ♦️مي‌گویند سه نوع بر گردن ماست... ⛔️حق الله ⛔️حق النفس ⛔️ 💥و اما وای بر سومی... 🚫در نماز و روزه و لَنگ زدیم گفتیم خدا از حق خودش ميگذرد... ❌چه توجیه زیبایی ♨️بر خودمان ستم کردیم و گناه کردیم🔞 و را ندانستیم... ناله سر دادیم 👈"ظلمتُ نَفسي..." مي‌داني چه شنیده ام؟! طاقتش را داری⁉️ 💢شنیده ام که اگر کسی باعث شود ظهور به تأخیر بیفتد " " است... 💢آن شخص باعث شده که این همه مسلمان خود را نبینند... ⚠️چه بسا اگر امام خود را می دیدند به می رسیدند... 🔰به قول : ☑️ خدیا مرا بخاطر گناهانی که در روز با هزاران قدرت عقل می کنم ببخش 💟: @hemmat_hadi🌷