eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
340 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح است، جهان گل ڪرده خورشید، میان گل ڪرده از بس ڪه قشنگ ‌و می خندی انگار ڪه دشت ، گل ڪرده 🌷 ➣ @hemmat_hadi🌷
صبح است، #گلستان جهان گل ڪرده خورشید، میان #آسمان گل ڪرده ازبس ڪه قشنگ ‌و #دلنشین مےخندی انگارڪه دشت #زعفران، گل ڪرده #شهید_حجت_الله_رحیمی❣ #سلام_صبحتون_شهدایی🌼 🌷 @hemmat_hadi
#خوشبختی یعنی تو ستاره‌ی #آسمان زندگی‌ام باشی و من #یقین داشته باشم که راه را با تو هرگز گم نخواهم کرد..❤️ #شهید_ابراهیم_هادی 🌷 ♥️ @hemmat_hadi
چشم از آسمان نمي‌گرفت. يك ريز اشك مي‌ريخت. طاقتم طاق شد. - چي شده حاجي؟ جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهميدم،‌ ولي بعد چرا. #آسمان داشت بچه‌ها را همراهي مي‌كرد. وقتي مي‌رسيدند به دشت،‌ ماه🌙 مي‌رفت پشت ابرها. وقتي مي‌خواستند از رودخانه رد شوند و نور مي‌خواستند،‌ بيرون مي‌آمد.پشت بي‌سيم گفت «متوجه ماه هم باشين». #حاج_ابراهیم_همت ❤️ @hemmat_hadi
#پنجشنبہ ڪہ میشود ✨مے‌رویم تاخالے شویم پنجشنبہ حڪایتےدیگر دارد؛ ✨ازفراق و دلتنگے💔 مے‌توان عبورڪردازمیان ✨تمام #خاطره‌ها ولبخندها مے‌توان باسبدے از نور یاد آنهایے بود ✨ڪہ در #آسمان خانه دارند #باز_پنجشنبه_ویاد_شهدا_باصلوات🌺 💟 @hemmat_hadi
#شهید_احمد_کاظمی مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات #شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به #آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که #اسم_های_شهدا را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: #حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد #زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر #وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! #شهید_حسین_خرازی🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi
#شهید_احمد_کاظمی مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات #شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به #آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که #اسم_های_شهدا را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: #حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد #زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر #وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! #شهید_حسین_خرازی🌷 ❤️ @hemmat_hadi
مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به رفتم. فرشته ای دیدم که را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! 🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi
مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به رفتم. فرشته ای دیدم که را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! 🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi
چشم از آسمان نمي‌گرفت. يك ريز اشك مي‌ريخت. طاقتم طاق شد. - چي شده حاجي؟ جواب نداد. خط نگاهش را گرفتم. اول نفهميدم،‌ ولي بعد چرا. داشت بچه‌ها را همراهي مي‌كرد. وقتي مي‌رسيدند به دشت،‌ ماه🌙 مي‌رفت پشت ابرها. وقتي مي‌خواستند از رودخانه رد شوند و نور مي‌خواستند،‌ بيرون مي‌آمد.پشت بي‌سيم گفت «متوجه ماه هم باشين». ❤️ @hemmat_hadi
صبح دمید و من به اذن نگاه بهاری ات دوباره و در آسمان محــبت بهشتی ات به امید عنایتت بال گشودم ... که تو واسطه ی و زمینی و من به یُمن ِ نفس های تـــــوست که روزی می خورم ... پس از کاستی ها چه باک وقتی رزقم به دست ی توست.... کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
صبح دمید و من به اذن نگاه بهاری ات دوباره و در آسمان محــبت بهشتی ات به امید عنایتت بال گشودم ... که تو واسطه ی و زمینی و من به یُمن ِ نفس های تـــــوست که روزی می خورم ... پس از کاستی ها چه باک وقتی رزقم به دست ی توست.... کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
دستم به بلنداي چيدنت بايد بسنده كرد به ديدنت من جلد بام خود مانده ام و تو هفت كم است براي پريدنت کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
نسیم نوازشگرانه موی سَرو را شانه میزند و صورتم را نوازش میکند، گلبرگ یاس باغچه مان میزبان قطرات بازیگوشی است که چندی پیش میهمانش شدند و ابرها کم‌کم خسته از بازی هرکدام گوشه‌ای از این جای میگیرند وَ عده ای‌شان همپای از این دیار کوچ میکنند. پرستوی خیال من نیز بر بام مینشیند. آنجا نسیم پچ‌پچ کنان در گوش طبیعت از میگوید میشنوی پرستو؟! ندای یا زهرایش را شمیم زینبیه با خود به اینجا آورده، آنقدر است که سرو استوار خانه مان قد خم کرده یاس با طراوت دیروز ، امروز با همین شمیم در خود فرو رفته و رنگش به کبودی گراییده ببین پرستو! از پهلویش میرود و فریاد های یا زهرایش فضا را معطر میکند به عطر . نفس های آخرش با یا زهرا های خونینش به شمارش می‌افتد تو هم می‌بینی؟ این دم آخری خانمی قد خمیده دست به به این سو می‌آید سرش را به دامن میگیرد و برای بار آخر زمزمه می‌کند سرم بر دامن زهراست مادر... دیگر خبری از عطر یاس نیست، صدای یا زهرا نمی‌آید این همه ارادت یک جا او را به وصل کرد. خوشا به حالت پرستو همسفر پرستوی مدافع شدی و با بال خونین به اوج آسمان رفتید، جایی هزاران فرسخ دورتر از اهل زمین به وصال شتافتید آنجا جایی برای ما هم هست؟ صدایمان میرسد؟ سیم خاردار های بدجور به پاهایمان پیچیده برای آزادیمان کاری کن. لازمیم ✍نویسنده: به مناسبت سالروز شهادت کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
‍ ☆بسم رب الشهدا☆ 🍃می‌گویند باید از شما نوشت! نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را فراموش کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد، بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شد نیست؟! بعید می دانم... 🍃شُهرَتَت صیاد است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد! 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود، می گوییم آسمانی شد...اما تو از همان ابتدا آسمانی بودی حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان، که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید 🍃آرامش آسمانی ات حوالی مزارت هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور... 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به شیطان و سپاهش نمی رسد 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم... 🍃فرزند آسمان؛ قلب واماندگان زمینی را دریاب... صیاد دلم باش؛ ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
‍ ☆بسم رب الشهدا☆ 🍃می‌گویند باید از شما نوشت! نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را فراموش کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد، بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شد نیست؟! بعید می دانم... 🍃شُهرَتَت صیاد است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد! 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود، می گوییم آسمانی شد...اما تو از همان ابتدا آسمانی بودی حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان، که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید 🍃آرامش آسمانی ات حوالی مزارت هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور... 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به شیطان و سپاهش نمی رسد 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم... 🍃فرزند آسمان؛ قلب واماندگان زمینی را دریاب... صیاد دلم باش؛ ✍نویسنده: 🌺به مناسبت سالروز کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
‍♡به نام او، به یاد او♡ متولد بهارِ بود، خرداد پنجاهُ هفت. هجده سالگی، قامتش سبز پوش شد و نوزده سال پر افتخار برای کشورش خدمت کرد. 🍃همچو شهرتش، بود و نترس. در قلبِ محبانِ علی(ع) ترس جایی ندارد. که اگر باشد زبان، لبیک گوی نمی‌شود!! 🍃مردی و عاشق خانواده پسری پرافتخار، همسری همراه، پدری دوست‌داشتنی. همه را برای زمین گذاشت و راهی شد...! روحش قرارِ ماندن نداشت...گویی آرامش را در خاکِ می‌دید. 🍃ندای "هَل مِن ناصِر..." خواهرِ ارباب، قدمهایش را برای رفتن محکم کرد و او علی اصغر شد... 🍃اولین روز ، در آستانه میلادِ فخر عالمِ امکان، حضرت ارباب(ع) تقدیر بر رقم خورده بود. 🍃وقتِ رفتن به کمین خوردند و هنگام برگرداندن ماشین، پهلویش گلوله را به آغوش کشید...و ذکر (ع) در فضا طنین انداز شد... 🍃خاکِ تدمر با عشق جسمِ بی جانش را در آغوش خود ماندگار کرد و بناشد به تاسی از بانوی گمنامِ (س)، چند صباحی مهمانِ غربتِ سرزمینِ شام باشد!! 🍃کیلومتر ها آن سو تر، مادری نگران، همسری چشم به راه و پسرکی شش ساله دلتنگِ قهرمانشان بودند... 🍃یکسال گمنامی‌اش،فرصتی بود تا آیینه خانواده جلا بگیرد... تا امیر علی بیاموزد، زین پس مردِ مادرش است...به دلِ کوچکش بقبولاند، گرچه پدر در آسمانهاست اما مزارِ زمینی‌اش مامن و پناه گاهِ اوست 🍃سفارش به کرده بود و عجیب این صبر عجین شده در حالاتِ همسرِ زینبی‌اش بود. وقتی که تابوت را به آغوش گرفت و دست بر کشید. آن هنگام که قبل‌ترها را تصور می‌کرد و علی اصغرِ خندانش را و آن هنگام که راهِ پیش رو را بدونِ مردِ شیردلش تجسم می‌کرد، در نگاهش "ما رایتُ الا جمیلا" را می‌دیدی... 🍃به گفته علی اصغرش، "لا یَوم کَیَومِکَ یا اباعَبدالله..."و همین جمله آرامشی بود بر قلبِ بیتاب و مضطرش. شهادتت مبارک. ✍️نویسنده : به مناسبت سالروز 📅تولد : ۳ خرداد ۱۳۵۷ 📅شهادت : ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴. سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا ♥️ ♥️ @hemmat_hadi
🍃برایم است از آنان که ندیده ام سخن بگویم. از آنان که افتخاری در دل تاریخ اند. 🍃صدای قدم هایش از کوچه پس کوچه های مرداد به گوش میرسد ۲۵ مرداد را به نام خودش مزین می کند. آمده تا اولین هدیه مردم باشد برای دفاع از حریم حرم 🍃صدای افتخار آفرینی دیگری در گوش خیابان های قم می پیچید. مهدی علیدوست، ارادت خاصی به داشت. شاید حکمت علیدوست بودنش هم همین است عطش عشق به خاندان نبوت او را تشنه نبرد کرد. نبرد با کسانی که به ساحت بی‌حرمتی کردند. 🍃سرانجام در روز سوم محرم سال ۹۴ دلتنگی ها به پایان رسید و صدای گلوله ایی ک بر پهلویت نشست از تو پرنده ایی ساخت تا در دل صدای بال زدنت را همه بشنوند تو برای همیشه به آغوش گرم آسمان برگشتی و حالا سالهاست که کوچه پس کوچه های همه بوی تورا می دهند. 🍃نمیدانم امروز را به تو تبریک میگویم یا علی اصغرت؟ شایدم هر دویتان پس سالگرد زمینی شدنتان مبارک. ✍نویسنده : 💐به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۵ مهر ۱۳۹۴.سوریه 📅تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای علی ابن جعفر قم ♥️ ♥️ @hemmat_hadi
‍ ♡بسم الله... 🍃بعضی ها آفریده می‌شوند! آماده پروازند و بالِشان روز به روز بزرگتر و قدرتمند تر می‌شود روحشان بزرگ است و جسم،یارایِ تحمل آن را ندارد... 🍃جلال از همان‌هاست!! همانهایی که روحشان بی‌تاب است و جسمشان امداد رَس به همنوعان... 🍃شاگرد مکتب اسلام است، دانش آموخته حوزه و ملبس به لباس بود. در راه خمینی، چاپ و تکثیر و پخش اعلامیه می‌کرد. 🍃با شعله کشیدنِ آتش تجاوز به کشورش راهی جبهه های حق علیه باطل شد. 🍃عملیات وعده گاهش با معشوق بود و لحظه اذان‌ظهر، تیری پهلویش را شکافت... 🍃جلال بالای تپه رفته بود تا اذان‌ بگوید و عاشقان را به قرار عاشقی دعوت کند که خود شربت نوشید و لحظه اذان،نقطهِ وصل او و معبودش شد... 🍃فرازی از وصیت‌نامه شهید: "خودپرستی و خودمحوریها را کنار بگذارید و به اسلام و بیندیشید" ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۷ شهریور ۱۳۳۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۴ تیر ۱۳۶۱.شلمچه 📅تاریخ انتشار : ۷ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای اصفهان 🖤 🖤 @hemmat_hadi
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر . در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای . سبزِ پوش س.پاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! 🍃اولین ماموریتش، حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود. همیشه در تکاپو برای مفید بودن، برای پریدن. 🍃پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند. همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد. سپس در بازی دراز جانشین فرمانده عملیات شد. 🍃دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد. ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود. عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. 🍃فتح‌المبین، الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند. حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید 🍃والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود، وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود. پرواز کرد به سوی 🍃بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی، برای . 🌹به مناسبت سالروز ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه۲۴ 🕊محل شهادت : حاج عمران 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃در آستانه پاییز ۱۳۳۴ به دنیا آمد با تقدیری پر . در سال ۵۵ که به سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان گریخت و شد قطره ای در دریای . سبزِ پوش س.پاه که شد انگار بارِ دِین و مسئولیتش بیشتر شد! 🍃اولین ماموریتش، حراست از بیتِ امام بود. لحظه ای آرام نبود. همیشه در تکاپو برای مفید بودن، برای پریدن. 🍃پای در غائله نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند. همپای در می‌گشت و شناسایی می‌کرد. سپس در بازی دراز جانشین فرمانده عملیات شد. 🍃دستش را در ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه محبوب را با دستِ دل انجام داد. ردپای در جای جای جبهه و جنگ دیده می‌شود. عملیات‌های زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ پوتینش را به چشم سرمه کرده اند. 🍃فتح‌المبین، الی ‌ و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند. حتی خاکِ طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در ۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید 🍃والفجر۲ اما زمان بال گشودن بود، وقتش رسیده بود تا سکوی پروازش شود. پرواز کرد به سوی 🍃بعضی‌ها متولد می‌شوند برای جاودانگی، برای . 🌹به مناسبت سالروز ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ 📅تاریخ انتشار : ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا. قطعه۲۴ 🕊محل شهادت : حاج عمران 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃فاتح قلب ها بود او که هم زمین را با بودنش مفتخر کرد و هم میهمان همیشگی شد... از هوش و زکات و تواناییش چیزی نمیگویم اما همین یک جمله کافیست که قبل از اعزام به برای ادامه تحصیلات دانشگاهی بورسیه شده بود و در حوزه علمیه به عنوان یک نخبه می شناختندش 🍃در بین همکلاسی هایش کم سن ترین بود اما در همه مباحثه ها شرکت میکرد طوری ک اگر کسی اورا نمیشناخت متوجه سن و سال کم او نمیشد... 🍃قبل از رفتن برای گرفتن دکتری در رشته حقوق اقدام کرده بود. از کودکی برای اهلبیت می‌خواند و مداحی میکرد شاید همان روزها بود که این چنین سرنوشتی را برای خود رقم زد...کسی چه می‌داند شاید هم در راهیان نور ضمانت شهادت گرفت.... 🍃وقتی که سوریه میرفت مادرش هیچ وقت صورت اورا نبوسید، چون اعتقاد داشت مسافر دیگر باز نمیگردد... بار آخری که رفت هم صورت عزیز تر از جانش را نبوسید اما دست تقدیر برایش اینگونه نوشته بود که مسافرش برای همیشه در دلش بماند، به مادرش قول داده بود دو هفته ایی برمیگردد و اینجاست که ثابت میشود او مرد واقعیست سر قولش ماند و دوهفته ایی برگشت و آن هم چه برگشتنی رضا دیگر فقط دردانه مادر نبود، او عزیزِ خدا شده بود و خدا خریدارش، و این مادرش بود در حسرت صورت ماهه پسرش... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٩ مهر ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٩ اسفند ۱٣٩٣ 📅تاریخ انتشار : ٩ مهر ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : مشهد_بهشت رضا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ وقتی راهیان نور و خادمی شهدا برای ما فقط یک مسافرت شده و از همین مسیر می شوی ما اهل زمینیم و تو اهل 🕊 🔖علی آقا فروردین 95 جهت خادمی شهدا رفت طلائیه پس از برگشت از طلائیه بلافاصله رفت برای مدافع حرم شدن و پس از یک ماه شد شهید مدافع حرم...🥀 عاقبت بخیری ختم به شهادت یعنی این 🌻شهید کربلای خان طومان ✨علی آقا جمشیدی ❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣ 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘
✵─ஜई🍃🌸🍃ईஜ─✵ 🍃عبدالله بود، عبدالله بودنش را به روشنی روز برای همگان به تصویر کشاند... 🍃نامش بهنام، مجاهد و انقلابی. ۱۷ سال بیشتر از چراغ عمرش نگذشته بود اما بسیار فهیم و مردانه می زیست. سبک بالی پیشه، که دنیا با همه ی بزرگی و طنازی اش توان جذب او را نداشت... 🍃از تو سخن میگویم، ای شقایق ، شما مرد بودی که را با مغز استخوان دیده بودی ، هوای دنیا برای شما نبود. 🍃مادر می گوید قبل از شهادت از دوستانت خواسته بودی که اگر من شدم به ام بگویید اسم مرا برروی سنگ قبرم «عبدالله» بنویسند. حقیقتا که بودی و جز این سزاورت نبود. عبدی که خدا قلبش را برای امتحان کرد و او چون راه بلدی که خط مسیر را خوب میدانست مسیر مقصد را پیمود... 🍃آری، مرد آسمانی قصه ی ما بال نداشت اما دلی به وسعت خود آسمان داشت ، تنها به ندای دلش لبیک گفت و پرستو وار پر کشید🕊 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱٣۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : منطقه پنجوین 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🖤 🖤 @hemmat_hadi ☘࿐✧🌷✧࿐☘