eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
340 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_احمد_کاظمی مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات #شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به #آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که #اسم_های_شهدا را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: #حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد #زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر #وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! #شهید_حسین_خرازی🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi
#شهید_احمد_کاظمی مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات #شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به #آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که #اسم_های_شهدا را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: #حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد #زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر #وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! #شهید_حسین_خرازی🌷 ❤️ @hemmat_hadi
مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به رفتم. فرشته ای دیدم که را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! 🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi
مى گفت: 🌸شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. 🌸چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به رفتم. فرشته ای دیدم که را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. 🌸به من رسید، گفت: شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! 🌷 ❤️👉 @hemmat_hadi