🔻 دیدار سرزده
🌸عادت داشت سر زده به دیدار ما بیاید، اسمش را گذاشته بود #دیدار_سرزده علی آقایی با خواهران! بعد می خندید و می گفت: درست مثل #احمدی_نژاد
🌸مخصوصا ماه مبارک #رمضان ده تا بیست دقیقه مانده به #اذان_مغرب پیدایش می شد. غیرمستقیم و به بهانه های مختلف سری به #یخچال می زد تا از بود و نبود #وسایل آن باخبر شود.
🌸سرش را این طرف و آن طرف که می چرخاند می دانستم دنبال چیزی می گردد.
-چیزی لازم داری #داداش؟
- تشنمه!
تا بلند شدم برم آب بیارم می گفت: لازم نیست بلندشی خودم میرم و برمیدارم.
🌸یخچال رو به بهانه #آب درست حسابی می گشت. وقتی می دید پر است می خندید و برمی گشت. ولی وقتی خالی بود فردایش با دست پر دوباره می آمد #خانه مان.
- علی تو که دیروز اومده بودی.
- یعنی میگی نیام؟
-نه.... خب تعجب کردم
- راستش داشتم از اینجا رد می شدم، گفتم یه سری بهتون بزنم. .
#شهید_علی_آقایی🌷
#شهید_تازه_تفحص_شده_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi