محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت میرفتند خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے صورت بگیره. اما چون فاصله سنےمن و #محمد آقا زیاد بود قبول نمےکردم
من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهلبیت (ع) را میخواد
همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر? کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد
از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره? وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود
اول صحبتهامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد
گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو میبخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب میکنم خوابهای محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....
#شهید_محمد_پورهنگ
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi
💠فوتبال یا قرآن
🌷مسئله #ورزش از همان کودکی در احمد شکل گرفت من هم به فوتبال، دو و شنا علاقه داشتم. از همان کودکی هر وقت میخواستم با دوستان فوتبال بروم احمد را هم می بردم.
🌷از همان جا عشق #فوتبال در احمد شکل گرفت آرام آرام فوتبالش خوب شد تا جایی که برای تیم منتخب استان قم دعوت شد.
🌷آمد پیش من و گفت: بابا چه کار کنم؟
گفتن: تصمیم با خودته. اگه خواستی برو فوتبال، اگرم خواستی برو موسسه برای حفظ قرآن.
🌷چون مسئله حفظ قرآن پیش آمد فوتبال را تعطیل کرد.
راوی: پدر شهید
#شهید_احمد_مکیان🌷
#طلبه_شهید_مدافع_حرم
❤️ @hemmat_hadi