#خاطرات_شهدا 🌷
✍️خواهر شهیده
❣پرستار بود و توی اتاقش #عکس_امام رو نصب کرده بود، خیلی ها میگفتند: اگر رئیس بیمارستان ببینه برخورد #بدی باهات میکنه، اما فوزیه عکس رو برنداشت.
❣يه روز رئيس بيمارستان كه بعداً به #خارج از كشور #فرار كرد، براي سركشي اومد و متوجه عكس روي ديوار شد و با #عصبانيت دستور داد كه عكس رو از روي ديوار بردارد. اما فوزيه گفته بود: اتاق #متعلق به من است و هر عكسي روي ديوار آن آويزان ميكنم.
❣رئيس بيمارستان هم فوزيه رو تهديد به كسر يكماه از حقوق كرد. اما فوزيه حرفش يك كلام بود: اگر #اخراج هم بشم، عكس رو برنميدارم....
#شهید_فوزيه_شيردل🌸
#پرستار_مكتب_زينبي🌸
💟 @hemmat_hadi
🍃🌸یه خاطره بامزه از شهید #حاج_همت به روایت "حاج احمد متوسلیان":
🍃🌺حاج همت روی دست ما زده بود! من خیال می کردم خودم آدمِ #جسوری هستم! اما حاج همت رویِ دست ما زده بود او یک سری از تصاویر کوچکِ برچسب دار از #حضرت_امام را تویِ جیبش، گذاشته بود
🔰و هر چند لحظه ای یک بار، کاغذ پشت یکی از آنها را جدا می کرد و در حالی که #برچسب را، در کفِ دستش مخفی کرده بود، به طرفِ مأموران پلیسِ سعودی می رفت و با آنها صحبت می کرد و #عکسِ_امام را در روی کلاه کاسکت سفید رنگِ مأموران پلیس سعودی می چسباند
🔰پلیس ها هم که از علتِ #خنده شدیدِ مردم بی خبر بودند، دائم به آنها چشم غرّه می رفتند در آن روز حدود ۵۶نفر از مأمورانِ قلدر #سعودی، ندانسته به توفیق تبلیغ تصویرِ حضرت امام مفتخر شدند
🍃🌹#شهید_محمدابراهیم_همت
❤️ @hemmat_hadi