•|😔💔|•
اسماء آب ميريخت...
علي(ع) غسل ميداد....
يكهو صدای گریه ی آقا بلند شد ....
اسماء گفت: مولا جان خودتون گفتين بچه ها آروم گریه کنند ..چیشده كه شما بلند گریه میکنین...
اقا فرمود:
اسماء ...بعد از سه ماه ،امشب فهمیدم فاطمم چی رو ازم پنهون میکرد...
ازینجا به بعد رو آروم آب بریز ...
دستم خورد به وَرَمِ بازوش...
#ساداتببخشن...
💔💔 @hemat3131 💔💔
•[💔😔]•
•| #اگرمیتوانےبمانےبمآݧ😔
ڪوهےفرو مۍریخت
و ملتمسانه صدا میزد :
یا فاطمهڪلمینے!♥️
انا علےبنابےطالب...
یه ڪَمے حرف بِزن
علے نمیره..😭
#میمساداتهاشمی
💔💔 @hemat3131 💔💔