eitaa logo
شُهدا‌ زنده‌ اند !🇵🇸
895 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
120 فایل
❁﷽❁ گفته بودم به کسی، عشـق نخواهـم ورزید! روضه خوان گفتـ #حسیـن توبهـ من ریخت بِهـم...🍃 #عشق‌فقط‌حُسین‌ابن‌علیست✨❤️ ⠀ོ ⠀⠀ོ ⠀ོ ⠀⠀ོ⠀ تقدیم به #حضرت‌مادر«س» ..⁦🕊️⁩ 🌸|اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج|🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
شُهدا‌ زنده‌ اند !🇵🇸
🍃❤️بسم رب الشهدا❤️🍃 در 18 آذر ماه سال 1360 در خانواده ای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقه های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از 10 سالگی به این ورزش پرداخته بود. ایشان بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال 82 وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد. علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی به خصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل میکرد. او به خاطر آشنایی با زبان عربی، با رزمندگان مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور با شیعیان مجاده عراقی و سوری ارتباطی تنگاتنگ داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال 90 برای دفاع از حرم های آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد. در آخرین اعزام خود در دیماه 92 به یکی ازیاران نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او بی بازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام بدنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعدازظهر 29 دیماه 92 همزمان با سال روز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق(ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد. ❤️🕊 { 🌸🍃 ۱۳۹۲/۱۰/۲۹ 🍃🌸 } 🕊🍃♥ ╣ @hemat3131 ╠ ♥🍃🕊
#یک‌آیه‌‌قـرآن ✍الهــی گرفتار مصیبــت نشیم! گاهی با خـودمون فـکر ڪنیم مصیبتی که بار میاد برای چیه؟ 🔹کجا خطا کردیـم... 🔹کجا غیبت کردیــم.. 🔹کجا زور گفتیــم... 🔹کجا دل شکستیم... از خـدا طــلبکار نـباش به کوچک ترین گناهت نگاه بــڪن.😔💔 { 📚ســوره شــوری آیــه ۳۰ } @hemat3131 ❤️🕊
••• 🍃🌹 مـرا ببر حرمت تا که مادرم بعدا {❤️😔} مـباد گریه کند بر جوان ناکامـش {😭💔} به سـن وسـال جوانی که نیست ناکامی {🙂🕊} هر آنـکه مُرد و حرم را ندید ناکام است:")💔 #حسین‌من 🌸🍃 @hemat3131 🍃🕊
🕊°•|بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم|•°🕊
°•🌸بسم رب الشهدا🌸°• بار اولی که میخواست برود سوریه آیه قرآن گرفتم برایش. قرآن را بوسید و باز کرد.ترجمه آیه رابرام خواندش ولی بار آخری که میخواست برود، وقتی قرآن را باز کرد آیه راترجمه نکرد، گفتم: سعید چرا ترجمه نمیکنی؟! رو به من کرد وگفت: اگه ترجمه آیه رو بهتون بگم ناراحت نمی شین؟! گفتم:نه. گفت: شهادت اومده و من به آرزوم می رسم.♥️ نقل از 🕊 @hemat3131
❤️بسم رب الشهدا❤️ 🕊 پنج سالم بود، خواهرم مرا در کمد انداخت و در را قفل کرد!🔒 به او فحش دادم😠 و با خودم فکر کردم: "او بی رحم ترین خواهر دنیاست" در تاریکی گریه کردم😭😔 بیهوش شدم... به هوش که آمدم سربازان خواهرم را کشته بودند!💔😭 @hemat3131
🌱|شَلمچـہ واقعا ڪربلایِ ایرانـہ! وقتی میری اونـجا دلت وابستہ خاکاش میشھ...:)😍 درست مثلِ بی قراری اربعیـن برا ڪربلا وقتـِی میبنۍ راهیان نور سوار اتوبوس میشن و قراره برن سرزمین عشق بازم بغضت میگیره چون نمیتونی بری!😔💔 درست مثلـ ڪربلا🙂🙌↴ #غروب‌شلمچه‌ #شهدا‌‌بطلبن‌♡ @hemat3131 ❤️🕊
🕊°•|بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم|•°🕊
💚بسم رب المهدی💚 گفت:لطفا این پرونده ها را بشمار! گفتم:مثل هفته قبل، هنوز به سیصد تا هم نرسیده... غمی روی چهره اش نشست. گفت:یاران من کی کامل می شوند؟😔 💔 @hemat3131
ما کاخ نداریم بدان فخر بفروشیم اموال نداریم که بر فقر بپوشیم داریم گرانمایه ترین ثروت عالم یک #رهبر و او را به جهانی نفروشیم😌 #اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_ای❤️ @hemat3131
شُهدا‌ زنده‌ اند !🇵🇸
❤️بسم رب الشهدا❤️ روزی از مدرسه به خانه می آید،در حالی که گونه ها و دست های سرخ و کبودش، حکایت از عمق سرمایی می کند که در جانش رسوخ کرده است. پدرش همان شب تصمیم می گیرد که پالتویی برایش تهیه کند. دوروز بعد، با پالتویی نو و زیبا به مدرسه می رود، غروب که از مدرسه بر می گردد،با شدت ناراحتی، پالتو را به گوشه ی اتاق می افکند. همه اعضای خانواده با حالت متعجب به او می نگرند و در حالی که اشک از دیدگانش جاری است، می گوید: چگونه راضی می شوید من پالتو بپوشم،درحالی که دوست بغل دستی من،در کنارم از سرما بلرزد... 💚 @hemat3131