eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
480 دنبال‌کننده
2هزار عکس
158 ویدیو
97 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet زهرا ملک‌ثابت نویسنده داستان و ادبیات دراماتیک کتاب‌ها: قهوه یزدی دعوت‌نامه ویژه فیلم کوتاه: کاغذ، باد، بازی دبیر استانی جشنواره‌های هنری مدرسه عاشق هنر
مشاهده در ایتا
دانلود
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
مقاله نویسان گرامی، در صورتی که با موضوع بررسی داستان‌های کوتاه از نویسندگان "گروه ادبی حرفه داستان" تمایل به نوشتن مقاله دارید، لطفاً به دایرکت پیام دهید. @zisabet لیست کتابهای اعضای گروه ادبی حرفه داستان که درحال حاضر در دسترس است: عطر نعنا / فرفره سیفالی / خوابهای سفید / سامیار و ... @herfeyedastan
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
مقاله نویسان گرامی، در صورتی که با موضوع بررسی داستان‌های کوتاه از نویسندگان "گروه ادبی حرفه داستان"
لطفاً فقط در مورد این مطلب پیام بدید 👆 سوالات تخصصی در مورد مقاله مثل شیوه نگارش، مهلت، روش ارسال مقاله و ... مربوط به دبیرخانه هست که شماره‌شون را داخل پوستر می‌بینید 🙂
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
لذت نوشتن تقدیمنامه برای اثرم 🥰 و دلیل پشت این کار ... کتاب عطر نعنا مجموعه هفت داستان کوتاه هست و در ژانر اجتماعی 🌱 اگه این کتاب را زودتر می‌تونستیم چاپ کنیم شاید به خیلی از سوالات و ابهامات اجتماعی جواب داده می‌شد و یا تجربه‌های داستانی ما زودتر به مخاطبان منتقل می‌شد... مخصوصاً برای زنان و دختران نوجوان ... به خاطر همین هم به دختر سه نوجوان عزیز، کتاب را تقدیم می‌کنم ... دنیا برای عطر نعنایی‌هاست 🌏🌎🌍 روش تهیه کتاب عطر نعنا 👇 http://shavaladpub.ir/product/عطر-نعنا جهت سفارش کتاب روی لینک بالا بزنید نویسندگان این مجلد ✍️ : زهرا ملک‌‌ثابت، جمیله فلاحی یخدان، امیندخت امینیان، سحر سلمانی، سمیه رضائی مجومرد، مینا پدر، نجمه پارسائیان @herfeyedastan
نویسنده: فریبا کریمی منشی سرش را از روی. دفترش. برداشت رو به پیر زن کرد. و گفت : نوبت شماست بفرمایید اتاق دکتر دکتر آزمایشات پیرزن را با دقت نگاه کرد پیرزن. گفت : - آقای دکتر اینم نوار قلب که گفتید بگیرم بیارم بفرمایید ۰ دکتر نوار قلب لوله شده را باز کرد و به نوسانات نامنظم آن خیره شد - مادر غذای چرب و نمک دار نخور گوشت سفید بخصوص ماهی.برای قلبت خوب ،این داروها را هم سر ساعت. بخور کسی هست تو خونه بهت یادآوری کنه ؟ پیرزن چادرش را روی سرش کشید و گفت: نه کاکام.شما برای بینویس میدم دختر همسایمون اقدس خانم برام بخونه . دکترنسخه را به او داد و گفت : مادر ماهی برات خوب حتما بخور پیرزن نسخه را در پلاستیک داروهایش گذاشت و گفت : آقای دکتر ماهی طلا باشه نمی خورم دکتر لحظه ای. مکث کرد. و گفت: چرا مادر ؟ بچه ام.ماهی ها خوردن من چطور ماهی بخورم مرتضی ای من غواض بود ... بر اساس گفته مادر شهید سردار مرتضی جاویدی ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❎️ کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال "حرفه‌داستان" مجاز نیست ❎️ https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
من گفتم مدیران‌ استان مون خیلی خوبند ... خیلی 🤌 پیام یکی از مدیران سابق استان یزد 😉😂 پدربزرگم خدابیامرز که میشه پدرشون تعریف می‌کردند: " مادرزنُم هرجا مِشِسته ، مُگُفته که دومادُم خیلی خوبه. اِقّه گفته و پَس گفته تا دومادش خوب شده" 😂😂😂
به خودتان باور داشته باشید تا دنیا به شما ایمان بیاورد ☘ @herfeyedastan
سلام ، آدینه بخیر 🥰 چند متن ویژه را امروز می‌گذارم و پرونده این قسمت را می‌بندیم. تعداد متن‌ها به اندازه یک کتاب نشد ولی امیدوارم اتفاق خوبی برای متن‌های ویژه بیفته.
🌹 "چگونه سالی شرین و پربار داشته باشیم؟" نویسنده: منصوره صنعتی لبخند بر چهره ام نقش می بندد وقتی کلمه شیرین را می بینم بی اختیار قاب شیرینی نوروز در ذهنم خودنمایی می کند سالی پر از قطاب و باقلوا و لوز بید مشک چه سالی بشود امسال ، اما اگر بخواهیم پربارش کنیم باید این شیرینی ها را بسوزانیم و کالری بشود در بازوان و نیروی محرکه ای در عضلات بدن و فسفری برای مغز تا شاید ایده ای از آن تراوش شود و با کمک دیگر اعضا کاری کند کارستان ، والا بیماری دیابت شود و مایه ی درد سر صاحبش . گذشته از شوخی زمانه همان است که انسان بدان نگاه کند . نیمه پر لیوان را ببینی آبی برای خوردن داری و امیدی برای فردا و دیدن نیمه خالی لیوان شکست است و تشنگی و نا امیدی . لیوان همان زندگی است داشته ها را باید دید تا به کمک همان پیشرفت کرد و ادامه داد . و همین است کلید داشتن سالی شیرین و پربار . داشتن امید و تلاش برای آینده ای روشن و سبز با حضور مولا ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❎️ کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال "حرفه‌داستان" مجاز نیست ❎️ https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d
🌹"چگونه سالی شیرین و پُربار داشته باشیم؟" نویسنده: فاطمه سادات زارع داشت یزدی بودنمان به باد می‌رفت که خدا به دادمان رسید! از نشانه¬های یزدی بودن چند چیز است که این چیزها روی هم یک یزدی اصیل را پدید می‌آورد. اول، چایی نبات؛ یکی از داروهای اساسی و اصیل خانگی که با انداختن نبات در لیوان تا پر شدن آن و سپس پر کردن جاهای خالی با چای صورت می‌پذیرد. این یکی به مدد گرانی شکر چمدان بسته و دست قهوه یزدی را که شیرینی اش بر تلخی آن می‌چربد را گرفته و راهی شدند و در راه چهار لوز و پنج لوز و قطاب و پشمک را هم صدا زدند و حاجی حاجی مکه. از این که بگذریم رایحه هل؛ -همان دانه سبزهای خوشبو هم که در شیرینی و قهوه یزدی خودی نشان می‌داد- به واسطه گرانی دوتاپا نداشته، دوتا بال را از نمی‌دانم کی و کِی گرفت و پر زد و رفت که رفت و رفتیم دوم؛ سر شولی¬خوری و دورهمی‌هایِ در همسایگی‌مان یا روضه‌های خانگی، که این کرونا آمد و درش را تخته کرد و البته یک آبی هم سر شیرینی‌های حاجی خلیفه ریخت که کسی جرات خریدن را نه تنها به واسطه گرانی که با همین ادا اطوارهای بهداشتی¬اش نداشت. سوم؛ کوچه های آشتی کنان را که آسفالت کردند و دوچرخه هایش را یک باک بنزین اضافه کردند و اسمش را موتور گذاشتند هوا را خراب کردند و جان جوان مردم را بی ارزش. چهارم؛ قنات‌ که با تکنولوژی حفر چاه عمیق گلاویز است و قناعت هم دارد با چشم و هم چشمی های علاوه‌تر توی سرمی‌زند و در هرچه عروسی است را بسته‌! البته تا اینجا هستم بپرسم چند تا قوری باید جهاز بدهند نه اصلا یک چیز دیگر کتری¬قوری و چای‌ساز و سماوربرقی و گازی کافی است یا منقل و کتریِ¬مسی هم باید بدهند تا عرضم تمام شود بی زحمت شما بفرمائید که مهم است و فراموش می‌شود و مایه خواریِ عروس پیش خانواده داماد! داشتیم کلا موجودیتمان را از دست می‌دادیم که دست‌مریزاد، چهارتا بچه‌ی نانِ حلال¬خور، واکسن ساختند و نجات‌مان دادند کاش واکسنِ مسائل فرهنگی و اقتصادیمان را هم بسازند تا در این بهار به اصل خود باز گردیم. دستشان درد نکند لااقل حالا قدر هم را بهتر می‌دانیم و رفت و آمدها بیشتر شده و عجب در بهار شولی می‌چسبد. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❎️ کپی بدون ذکر نام نویسنده و کانال "حرفه‌داستان" مجاز نیست ❎️ https://eitaa.com/joinchat/2199322957C1c653d496d