eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
473 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
145 ویدیو
91 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet
مشاهده در ایتا
دانلود
چند قدم تا لمس دست‌های وضو گرفته‌اش به ضریح مانده بود که صدای اذان بلند شد و آینه‌‌کاری‌های حرم رنگ‌ شهادتش را انعکاس دادند. چادر سفید کفنش شد. 🖋 محدثه محمودآبادی ●●●●●●●●●●●● گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan ●●●●●●●●●●●● کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
🖋 زهرا شکری آینه به دست تو شکست. تکه های آینه چه خوب نشانم داد. تو تنها نبودی . هزار تا بودی . می دانستم تو به تنهایی قادر به شکستن دلی نیستی. یادت هست که به تو گفتم . اشک چکیده را پیمان نمی شود. قلب شکستِ را درمان نمی شود. تو رفتی، با رفتنت همچون آینه شکستم . که با هیچ چسبی پیوند و ترمیم نمی شود . 🪩🪩🪩🪩🪩🪩 حرفه داستان @herfeyedastan 🪩🪩🪩🪩🪩🪩
می‌شنوی؟ صدای نقاره می‌آید چه شوری به پا شده؟ چه کسی حاجت‌روا گشته؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم، خطّ خون کیست؟ صدای نقاره می‌گوید این نوای جنون است خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند؛ گویی نذر شهادتش، قبول گشته ✍️زهرا بابلی ●●●●●●●●●●●● گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan ●●●●●●●●●●●● کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
📍📍 انجمن نقد فیلم مبنا تقدیم میکند نقد جامع 🖥 انیمیشن دلیر @herfeyedastan از منظر تکنیک و فرم هنری پیام کلی فیلم پیش زمینه ذهنی فیلمساز و نقاط قوت و ضعف فیلمنامه و کارگردانی در لینک زیر👇 https://s31.picofile.com/d/8467187834/e4f12a91-f9e8-4760-b105-5254baee8ff2/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84_%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9_%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%86_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D8%B1.mp4 یا لینک زیر👇 https://www.uplooder.net/files/4fd10d030772332501e353fee75586dc/تحلیل-جامع-انیمیشن-دلیر-.mp4.html 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 زهرا ملک‌ثابت، عضو انجمن نقد فیلم مبنا گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدسیّدمرتضیٰ‌آوینی: کسانی به امام زمانشان خواهند رسید که اهل سرعت باشند و اِلا تاریخ کربلا نشان داده که قافله حسین(ع) معطلِ کسی نمی‌ماند...! •----------------------------------------------• @herfeyedastan
زهرا مظفری خسروی ضربه‌ی کاری _آخه چرا بی وجدان؟ کی؟کجا؟دلت برای دخترمون هم نسوخت؟ این اعتیادت همه چیزمونو ازمون گرفت . _متاسفم .متاسفم . _ متاسفم گفتنات هیچ دردی رو درمون نمیکنه .اعتیاد تو ،جوونی و روزگارمونو سوزوند .حالاهم که با این جواب آزمایش ضربه ی کاریتو زدی ! میگی متاسفم؟ _نمیدونم این ایدز لعنتی دیگه از کجا اومد؟منو ببخش. _ چقدر دخترمون آرزوش بود یه آبجی یا داداش داشته باشه.تو آرزوها ورویاهای ما روتباه کردی.من دیگه متلاشی شدم .هرگز ،ذره ذره ی زخمایی که زدی و زندگی مو نابود کردی ،نمی بخشم. 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
محبوبه میرزایی تأسف خوردن هایت! بر این دل زخم خورده مرهمی نخواهد بود. دلم آینه ای بود که با بی وفاییت ترک خورد، شکست و قطعه قطعه شد. @herfeyedastan
وقتی نویسندگان بازنویسی و ارسال آثارشون برای جشنواره‌ها را میندازن به روز آخر😄 @herfeyedastan
🖋 هدی عدالتی فرد پای کم‌یاب‌ترین نارونِ روی زمین هم حتی، اگر فقه نخوانده باشی، باز می‌دانی، گناه، معصیت و نافرمانی خداست. من اما فکر می‌کنم او، نخواسته، آینه وجود من را، هزارتکه ببیند. ورنه اذن توبه نمی‌داد. و من یغفر الذنوب الا الله 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
خاطره نویسی معمولی چیست؟ خاطره‌نویسی هُنری چیست؟ امروز در گروه بانوان حرفه‌داستان در مورد این موضوع صحبت می‌کنیم. اگر شما هم نظری دارید ارسال کنید تا جمع‌بندی را امشب در کانال بگذارم. @zisabet
🔍 بررسی خاطره‌نویسی هُنری و غیرهُنری باتوجه به مولفه‌های آفرینش‌های ادبی: فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan نرگس جودکی: خاطره نویسی گونه ای از ادبیات است که مکان و زمان، شخصیت پردازی موضوع و لحن در آن مهم است.خاطر نویسی بر توصیف استوار است و فرق اساسی اش با داستان نبود تخیل است. زندگی نامه هایی ماندگار می شوند که شخص علاوه به نقل حوادث شخصی به حوادث سیاسی و اجتماعی جامعه اش هم بپردازد. زهرا ملک ثابت: یکی از تفاوت‌های داستان‌نویسی با خاطره نویسی این است که، حتما تا پایان باید تغییری رخ دهد در داستان. در خاطره نویسی صرفا رویدادها به صورت پشت سرهم و ترتیب زمانی ذکر می‌شوند. حتما باید مکان و زمان واقعی و مشخص باشد و حق هیچ‌گونه تخیلی برای نویسنده وجود ندارد. البته به نظر می‌رسد خاطره نویسی هم انواعی دارد. در خاطره نویسی صرف یا خاطره‌نویسی محض، نویسنده نظرات خودش را دخیل نمی‌کند. مثل خاطره‌نویسی برای شهدا و خانواده شهدا، یا روایت نویسی درباره یک حادثه نویسنده نمی‌تواند نظرات شخصی و برداشت خودش را دخیل کند. حتما باید نثر معیار و معمولی وجود داشته‌باشد. در واقع این گونه آثار شبیه به کارهایی است که خبرنگارها می‌کنند. یعنی ابتدا مصاحبه می‌گیرند. بعد مصاحبه‌های شفاهی را پیدا می‌کنند و سپس آنها را با نثر معیار و عادی به صورت منظم و ویراسته شده می‌نویسند. برخی از این نویسندگان سالی یک یا دو کتاب تولید می‌کنند. این آثار به هیچ وجه آثار هنری نیست زیرا آفرینش ادبی در آن صورت نگرفته است. ولی زندگینامه‌هایی مثل تاریخ بیهقی از ابوالفضل بیهقی روزها از دکتر محمدعلی اسلامی ( جلد ۱ و ۲) آثار هنری با آفرینش ادبی محسوب می‌شوند.این دو اثر خودزندگی‌نامه هستند. نویسندگان نظرات و برداشت شخصی‌شان در مورد مسائل و رویدادها را بیان می‌کنند. لحن و زبان و سبک هنری دارند. حتی در کتاب روزها گاهی اسامی عوض شده‌اند. این دو اثر جزو آثار ماندگار محسوب می‌شوند و نوع هنری تلقی می‌شود. 📍اگر هنوز هم برای عده‌ای فعالیت‌های حرفه‌داستان مشخص نیست، برای حرفه‌داستان اهداف معلوم و مسیر روشن است. ۲۴/ مرداد/ ۱۴۰۲ 😊😊😊😊😊😊 @herfeyedastan 😊😊😊😊😊😊
شب انتهای زیبایی‌ست برای امتداد فردایی دیگر تا زمانی که سلطان دلت "خداســـــت" کسی نمی تواند دلخوشی هایت را ویران کند... 🌠🌠🌠🌠🌠 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌠🌠🌠🌠🌠
وَلْيَعْفُوا وَلْيَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَکُم (نور‌۲۲) 📝 ببخشید و چشم بپوشید، آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟ @herfeyedastan
چمدان.pdf
200.7K
داستان: 'چمدان' نویسنده: الهه توکلی گروه ادبی حرفه داستان @herfeyedastan ✴️ این داستان برای چالش حرفه داستان نوشته شده. در گروه بانوان حرفه داستان نقد شده و توسط نویسنده بازنویسی شده. ❎️ کپی و تقلید جایز نیست
🖋 محمدرجاء صاحبدل آینه را خودت برایم خریدی. فاصله‌ات کم و سنگ‌ات کوچک بود؛ وقتی شوخی‌شوخی پرتابش کردی اما آینه‌ام، جدی‌جدی تَرَک برداشت. عذرخواستی؛ بخشیدمت. از هزار باره دیدن خودم راضی بودم. دیگر تنها نبودم وقتی تو نبودی. 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
قراری بسته ای انگار در وعده گاه عشق هنگام غروب در وقت اذان که گلدسته وگنبد فیروزه ای ات فریاد بزنند مظلومیت تو را با ندای حی علی خیر العمل تا گره بخورد دستان حلقه شده بر ضریحت با این نوای الهی در صحن حرمت که چه قدر کبو ترانه گلگون شده است از خون مشتاقانِ بی قرارت 🖋ملیحه جوریزی ●●●●●●●●●●●● گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan ●●●●●●●●●●●● کپی بدون ذکر نام نویسنده و حرفه داستان جایز نیست ❎️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیام یکی از مخاطبان شیرازی کانال، خانم ملیحه جوریزی در رابطه با متن‌های نویسندگان حرفه‌داستان در مورد حادثه شاهچراغ: با سلام ممنون بابت متن های زیبا دلداری ها و هم‌دردی هایی که از جانب شما در گروه نسبت به دوستان شیرازی قرار دادید. 🌺🙏 ما شب حادثه شاهچراغ برای زیارت رفته بودیم وچون یک ربع بعد آنجا بودیم از قضیه بی خبر بودیم واجازه ی زیارت ندادند و درهای ورودی را بسته بودند وفقط عبور آمبولانس‌ها را می دیدیم وبعد تازه فهمیدیم چه اتفاقی افتاده وتا همین الان قلمم پیش نمی رفت برای نوشتن چون در شُک بودم در این فاصله همدردی‌های نویسندگان و دوستان عزیز خیلی تسلی‌بخش بود براستی که همه جای ایران سرای من است باز هم ممنونم از احساس هم دردی شما ودیگر دوستان ومتن‌های زیبایتان 🙏 ●●●●●●●●●●●● اینجا حرفه‌داستان است @herfeyedastan ●●●●●●●●●●●●●
🖋 هما ایرانپور آینه زخم خورده اولین بار که فهمید زیباییش را مقدم بر خودش می بینند غمگین به خانه برگشت. مقابل تنها آینه ایستاد.قلمش را نشانه رفت. صورت آینه پر چروک شد. دیگر هرگز سراغ آینه نرفت و خانه نشین شد. سال ها بعد سراغش را گرفت و روی چین های آینه و صورت خودش را با ضربدر چسب زخم پوشاند چشمان خیسش ضرب در تصاویر متعدد شد. 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖋 زهرا ملک‌ثابت آدم ضدّ ضربه میشه، دیگه بعد از هزاران بار خرد شدن و ترک برداشتن ضدّ ضربه میشه. همین امشب، همین چند ساعت پیش یکی توی گروه مجازی بهم گفت "بی حیا" وقتی گفتمش: "حاج آقا کسی بی‌حیایی نکرد، صلوات بفرستید" این دفعه گفت که "من کلاً با اختلاط زن و مرد مخالفم!" راستیاتش کَکَمم نگزید، که اگه آدم ده_پانزده سال پیش بودم زار زار گریه می‌کردم و نفرین از پی نفرین! دیگه اینقدر این برچسب بی‌حیایی را شنیدم که عادی شده برام. ضدّ ضربه شدم. به جرم دختر بودن، بعد از هر شکست و ترک خوردنی یک بخشی ازم جدا میشه که... چرا یاد اون حاج خانم ده_ پانزده سال پیش افتادم؟ آخرین تصویری که ازش دارم، خوابی بود که ازش دیدم. فرار می‌کرد. گیرش آوردیم با چند نفر. یکی از کمکهام بی‌بی بود که حاج خانم را سین جیم می‌کرد. چرا؟ چرا؟ چرا؟ می‌خواست قسّر دربره ولی آخرش قیافه‌اش شد عین شیاطین! من شل حجاب بودم. من مردها را تحریک می‌کردم. من مایه فتنه بودم. من مایه ننگ بودم. من باید می‌رفتم. با هر شکست و ترک خوردنی یک بخشی ازم جدا میشه که زاویه جدیدی از این دنیا را نشون میده. 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
سلامت باشید 🩺♥️🩺♥️🩺😊 @herfeyedastan
🖋 معصومه جعفری سکوت میان من و آینه را زخم‌های کهنه‌ای شکست که سال‌ها بود لابه‌لای تپش‌های ناهمگون قلب رنجورم حبس شده‌بودند. 🟨🟨🟨🟨🟨🟨 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🟨🟨🟨🟨🟨🟨
سری پنجم به سری پنجم رسیدیم. تاکنون شانزده داستان کوتاه نوشته شده و در کانال بانوان نقد کردیم. نویسندگان بازنویسی کردند یا در حال بازنویسی هستند. البته این سری جدید هست. قبلا با موضوعات حجاب و عفاف، دفاع مقدس نوشته بودیم یا در قالب نامه فعالیت کردیم. این سری از چالش‌ حرفه‌داستان با موضوعات شهر و روستای من در کودکی، مراسم محرم در شهر و روستای من، جمعیت و فرزندآوری و... بود 🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/herfeyedastan/1271 ۱۴. کوله پشتی/ زهرا ملک‌ثابت 📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/herfeyedastan/1284 ۱۵. یخ سوزان/ زهرا مظفری خسروی 📚📚📚📚📚 https://eitaa.com/herfeyedastan/1308 ۱۶. چمدان/ الهه توکلی 📚📚📚📚📚 اگر نظری دارید به این کاربری ارسال کنید @zisabet 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌹🌹🌹🌹🌹🌹