قسمت چهل و یکم داستان دنباله دار
#بدون_تو_هرگز : که عشق آسان نمود اول...
…نه دلی برای برگشتن داشتم … نه قدرتی … همون جا توی منطقه موندم … ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن …
– سریع برگردید … موقعیت خاصی پیش اومده …رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پرواز انتقال مجروحین برگشتم تهران … دل توی دلم نبود … نغمه و اسماعیل بیرون فرودگاه… با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن … انگار یکی خاک غم و درد روی صورت شون پاشیده بود …سکوت مطلق توی ماشین حاکم بود … دست های اسماعیل می لرزید … لب ها و چشم های نغمه … هر چیصبر کردم، احدی چیزی نمی گفت …
– به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟
– نه زن داداش … صداش لرزید … امانته …با شنیدن “زن داداش” نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت… بغضم رو به زحمت کنترل کردم …
– چی شده؟ … این خبر فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم؟ …صورت اسماعیل شروع کرد به پریدن … زیرچشمی به نغمه نگاه می کرد … چشم هاش پر از التماس بود … فهمیدم هر خبری شده … اسماعیل دیگه قدرت حرف زدن نداره … دوباره سکوت، ماشین رو پر کرد …- حال زینب اصلا خوب نیست … بغض نغمه شکست … خبر شهادت علی آقا رو که شنید تب کرد … به خدا نمی خواستیم بهش بگیم … گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم … باور کن نمی دونیم چطوری فهمید …جملات آخرش توی سرم می پیچید … نفسم آتیش گرفته بود … و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد … چشم دوختم به اسماعیل … گریه امان حرف زدن به نغمه نمی داد…
– یعنی چقدر حالش بده؟ …بغض اسماعیل هم شکست …
– تبش از 40 پایین تر نمیاد … سه روزه بیمارستانه … صداش بریده بریده شد … ازش قطع امید کردن … گفتن با این وضع…دنیا روی سرم خراب شد … اول علی … حالا هم زینبم …
قسمت چهل و دوم داستان دنباله دار
#بدون_تو_هرگز : بیا زینبت را ببر تا بیمارستان
هزار بار مردم و زنده شدم … چشم۸ هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم …از در اتاق که رفتم تو … مادر علی داشت بالای سر زینب دعا می خوند … مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد … چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد … بی امان، گریه می کردن …مثل مرده ها شده بودم … بی توجه بهشون رفتم سمت زینب … صورتش گر گرفته بود … چشم هاش کاسه خون بود … از شدت تب، من رو تشخیص نمی داد … حتی زبانش درست کار نمی کرد … اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت … دست کشیدم روی سرش …
– زینبم … دخترم …
هیچ واکنشی نداشت …
– تو رو قرآن نگام کن … ببین مامان اومده پیشت … زینب مامان … تو رو قرآن …دکترش، من رو کشید کنار … توی وجودم قیامت بود … با زبان بی زبانی بهم فهموند … کار زینبم به امروز و فرداست …دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود … من با همون لباس منطقه … بدون اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم … پرستار زینبم شدم … اون تشنج می کرد … من باهاش جون می دادم …دیگه طاقت نداشتم … زنگ زدم به نغمه بیاد جای من … اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون …
رفتم خونه … وضو گرفتم و ایستادم به نماز … دو رکعت نماز خوندم … سلام که دادم … همون طور نشسته … اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت …- علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم … هیچ وقت ازت چیزی نخواستم … هیچ وقت، حتی زیر شکنجه شکایت نکردم … اما دیگه طاقت ندارم … زجرکش شدن بچه ام رو نمی تونم ببینم … یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری … یا کامل شفاش میدی … و الا به ولای علی … شکایتت رو به جدت، پسر فاطمه زهرا می کنم … زینب، از اول هم فقط بچه تو بود … روز و شبش تو بودی … نفس و شاهرگش تو بودی … چه ببریش، چه بزاریش … دیگه مسئولیتش با من نیست …اشکم دیگه اشک نبود … ناله و درد از چشم هام پایین می اومد … تمام سجاده و لباسم خیس شده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ جدیدبرترسال۹۹
باالحسین اللهی العفو😢
#پیشنهاد_دانلود👌
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
#تلنگـــر🍀
چراوقتیحالمونبده...
شروعمیکنیم
بهگذاشتنپروفایلواستوریهایدِپ؟!🤕
چراباخالقمونحرفنمیزنیم؟!☹
بیایموقتیکه
حالمونخوبنبودباخدامونحرفبزنیم... دورکعتنمازبخونیم 🌼😌
حتیشدهیكصفحهقرآن..
بخدا آروم میشیم🙃🌺
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
1_613204257.mp3
28.8M
📖 🎶 دعای روحبخش #کمیل👆
🔶 با نوای : مهدے رسولے 🎙
◼️ السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
الهی وربی من لی غیرک
خداجونم ! پروردگارم !
من جز تو کسیو ندارم
همه کس و کارم تویی
التماس دعا🙏
#دعای_کمیل
#شب_جمعه🌺
🌸🌺@herimashgh🌺🌸
وسط دعـاے ڪمیل
داد بزنی
ظَلَمتُ نَفسی
وبزنے زیر گریه
پشیمون تـر از این؟!
💔💔😭😭💔💔
خبرت هست
ڪه یڪ¹ گوشهدنیایشما
به دلی
حسرتدیدارِحرم
مانده هنوز!؟💔
#تو_برای_همه_ای📿
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
چادر زهرا حکایت میکند!
از بی حجابی ها شکایت میکند
روز محشر بر زنان با حجاب!
حضرت زهرا شفاعت میکند
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
•°~🌼🌿
اگهدلتگرفت..
یایهچیزیلازمداشتیونبود
فقطیهچیبگو{خدایمنمبزرگه...}
مطمئنباشواستکمنمیزاره...🙃♥️
#الله💕
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
بایدبهاینبلوغبرسیم
ڪهنبایددیدهشویم!
آنکسڪهبایدببیند،میبیند!
#حاجقاسمسلیمانی
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
🌿"
•(... لاتخف و لاتحزن إنا منجوڪ...)•
نترس و غمگین مباش؛
ما نجاتت میدهیم...!
''---------------༄--------------'
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
••|یهبندهخدایےمیگفت:
همهمیگن:شهدارفتن،
تامابمونیـم...!🌿
ولیمنمیگم:شهـدا؛
رفتنتامادنبالشونبریم.
آره...!
جامـوندیـم...! :)💔
دلروبایدصافکرد..!🖇
#انگیزشی🤩
تصمیم جدید...!
یه عمل جدید...!
خلاصه حیفه امروز همونی باشی ڪه دیروز بودی رفیق!
-
-میتونیم امروز اعمال ماه رجب و ڪامل انجام بدیم...
-میتونیم به خانواده ڪمڪ ڪنیم...
-ڪتاب بخونیم...
-عادات بد و ترڪ ڪنیم...
-دست یه نفر و بگیریم و بهش ڪمڪ ڪنیم...
خلاصه امروزمون متفاوت تر از دیروز باشه ...
- - 🦋🐳
خودم با جا افتادن فرهنگ ڪتابخونی بین مون خیلی موافقم! 😌👍🏻
✠حالا چرا ڪتاب بخونیم؟👩🏻🏫
✢استرست رو ڪاهش میده🥶
✤روی روابطت تاثیر میزاره👑
✣باعث سلامت ذهنت میشه🌱
✥احساساتت رو تقویت میڪنه💗
✣توانایی جدید یادت میده🏌🏻️♀️
✥اطلاعاتت بیشتر میشه📝
✣باعث میشه نسخه بهتری از خودت داشته باشی🦸🏻♀️
-
✠اگر در طولروز فقط10دقیقهڪتاببخونی👩🏻🏫
✢و هرڪتاب حدود 300 صفحه باشه📖
✣میتونی در طول ماه 1 ڪتاب بخونی📙
✤و در طول سال 12 ڪتاب بخونی📚
✥تنها چیزی ڪه نیازه روزی 10 دقیقه وقته⏰!
☺️☺
''---------------༄--------------''
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایـامنروبیدارڪن
ازخوابغفلت
ꕥ𖦹➪ @herimashgh
💥حسرت و ذلت
توصیف جهنم
💥«کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم» (بقره / 167)
💥«خداوند این چنین اعمال حسرت زای آنان را نشانشان می دهد.»
💥«یوم یعض الظالم علی یدیه و یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» (فرقان / 27)
💥«انگشت حسرت بر دندان می گزد و می گوید: ای کاش راه پیامبر را رفته بودم.»
💥امام صادق علیه السلام می فرماید: «خداوند برای همه خلایق منزلی در بهشت درست کرده وقتی اهل جهنم وارد جهنم می شوند منادی ندا می کند که به طرف بهشت نگاه کنید.
💥همه نگاه می کنند و منازل و حور و نعمتهای بهشتی خود را می بینند به آنان گفته می شود: اگر شما هم خدا را اطاعت می کردید مانند بهشتیان در آن منازل ساکن می شدید و از آن نعمتها بهرمند می شدید.
💥در این هنگام اهل جهنم از آه و حسرت نزدیک می شود که سکته کنند و بمیرند و این حسرت همچنان دامنگیر آنان است.
(بحار الانوار، ج8، ص 287، ح19)
💥« ذق انک انت العزیز الکریم» (دخان / 49)
💥« تو که خودت را عزیز و بزرگوار می دانستی حالا عذاب را بچش.»
💥اهل جهنم خواستار تخفیف مجازات و استفاده از آب گوارا و نعمتهای خوب می شوند خداوند در جوابشان می فرماید:
💥«اخسئو فیها و لا تکلمون» (مومنون / 108)
💥«لال شوید و حرف نزنید»
💥«جمله ((اخسئوا)) كه به صورت فعل امر است معمولا براى دور كردن سگ به كار مى رود، و هر گاه در مورد انسانى گفته شود به معنى پستى او و مستحق مجازات بودن است .(تفسیر مکارم )
━⊰𖣘𖣘🌸𖣘𖣘⊱━
@herimashgh
━⊰𖣘𖣘🌸𖣘𖣘⊱━