#روزه بر سه قسم است;
روزه عوام،
روزه خواص و روزه خاص الخاص!
🔸روزه "عوام" که کمتر درجه است و آخرین تلاش و نهایت حد آن، نگهداری شکم و دامن می باشد!
🔸روزه "خواص" که اعضا و جوارح را نیز نگهدارند، چشم نگاه بد نکند و گوش بد نشنود و دست بد ندهد و نگیرد و پا بد نرود
و چون #افطار شود از حرام و آنچه شبهه ای در آن است نخورند و #از_حلال_هم_پرخوری_ننمایند و آخر اینکه بین بیم و امید باشند که ندانند روزه اش پذیرفته است یا خیر..!
🔸روزه "خاص الخاص" بالاترین درجات است، که "دل" را از اندیشه غیر خدا نگهدارند و این، درجه صدیقان است..!
👤امام محمد غزالی
📚کیمیای سعادت
⸙ڨطعھ ٵے اݫ ݕـھ❤️ݜٺ⚘
#مددیاحیدرکرار
#اَللّهُمَّعَجِّـلْلِوَلیِّکَالفـَرَجْ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
⸀🧡🔗˼.. ..
🍂] #امام_حسین
🧡] #دلتنگی
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ‹🍂..
ماھرمضاناستـ..!
راستۍ ..
حسرتڪربلاخوردن ..
روزھراباطلنمۍڪند..؟!
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
⸀🧡☘˼.. ..
🧡] #ماه_رمضان
☘] #پروفایل
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ☘🧡›
ـرمضانماھتمریناستـــ ..
ـتمرینعشقتمرینارادھ ..
ـتمرینگذشتنازخویشــ ..
ـبراۍرسیدنبھمعشوقـ ..
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
⸀💛🌻˼.. ..
💛] #حاج_قاسم
🌻] #خدا
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🌤ــ ــ ــ
گفتــ:
ازخـ💛ـداخواستم
اینقدربہمنمشغلہبدھ
ڪہحتۍفرصتفڪرگناھ
ـھمنکنمـ•🌻••
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
⸀🦋🌻˼.. ..
🌻] #انگیزشی
🦋] #بمب_انرژی
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ •🌻🦋ــ ــ ــ ــ ــ
انسانهاۍبزرگازخودشانتوقع
دارنــد؛°🐬🌻••
انسانهاۍڪوچڪازدیگراناگر
ڪـسۍخوبۍهاۍتورافراموش
ڪردخوببودنرافراموشنڪن
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
#تـڶـڼـڰـږاڼـﻫـ 🌷
نماز پفکــے یا نماز نمکــے یا نماز زورکــے یا نماز پولکــے نماز راستکــے و•••⁉️
برادرم خواهرم بنگر چگونه نماز میخوانی!🧐:)
نمازی که سریع خوانده میشود، نماز موشکی است.🚀‼️
نمازی که باغفلت قضا میشود، نماز یدکی است.😞‼️
نمازی که برای رسیدن به مقام و موقعیت خوانده میشود، نماز پفکی است.🤭‼️
نمازی که به صورت آزمایشی خوانده میشود، نماز الکی است.🙁‼️
نمازی که باقبله و وضوی اشتباه خوانده میشود، نماز چپکی است.😓‼️
نمازی که با زور و اجبار بقیه خوانده میشود، نماز زورکی است.😠‼️
نمازی که برای گرفتن پاداش خوانده میشود، نماز پولکی است.😕💵‼️
نمازی که بدون حضور قلب و با بی حالی خوانده میشود، نماز آبکی است.😔💔‼️
نماز شب که از نیمه شب به بعد خوانده میشود، نماز نمکی است.😬‼️
نمازی که باعنوان نافله مستحبی خوانده میشود، نماز کمکی است.😃💞
❣نمازی که باحضور قلب و خلوص نیت خوانده میشود، نماز راستکی است.... که از همه ی نمازها بهتر و برتر است... و مورد قبول درگاه حق...😍👌🏻
حالا ما خدایی چطوری نماز میخونیم؟؟🧐
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و پنجم✨ گفتم:کی میری؟😊 -هفته ی دیگه.😒 لبخند زدم و گفتم: _
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈چهل و ششم✨
گفت:
_تو و خانواده ت خیلی خوبین.☺️وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه گفت:
برو به سلامت.💖به بابا گفتم میخوام برم گفت: خدا خیرت بده پسرم برو به سلامت.💖مامان وقتی فهمید خودش بهم زنگ زد.گفتم دیگه مامان میگه نرو.شما تازه عقد کردین.درسته زهرا قبول کرده ولی تو کوتاه بیا.ولی مامان برخلاف انتظارم گفت ان شاءالله به سلامت برگردی پسرم.💖
-مامان فقط همینو گفت؟😟😊
-نه،گفت این روزها بیشتر با زهرا باش.😍
-به...منو بگو فکر کردم خودت خواستی بیشتر با من باشی.☹️داشتم بهت امیدوار میشدم.🙁
لبخند زد و گفت:
_اتفاقا من میخواستم برعکس کنم.گفتم اگه کم کم منو نبینی برات راحت تره.😅
مثلا اخم کردم و گفتم:
_از این کارها نکن لطفا.😠😬
-از همین الان دلشوره گفتن به فامیل خودمو دارم.😒😕
-بهشون حق بده.اونا تو رو یه جور دیگه ای دوست دارن.🤗
-این شش روز مونده رو چهار روزش با تو و خانواده ت هستم.دو روز آخر رو با خانواده ی خودم.😎☝️ممکنه اونا از روی ناراحتی به تو یا خانواده ت #بی_احترامی کنن.😔
-اگه بخاطر این میگی #مهم_نیست.خودت که گفتی از روی ناراحتی.پس جای ناراحت شدن نداره.😊💝
-نه.اینجوری بهتره.😒
-باشه،هر چی تو بگی...امین،فامیلت فکر میکنن چون راضی ام به رفتنت یعنی دوستت ندارم؟🙁😥
-اونا مطمئنن دوستم داری.😊تو طوری با من رفتار کردی که همه خیلی زود فهمیدن ما به هم چه حسی داریم.😉
-منظورت اون روز تو محضره؟😬🙈
خنده ای کرد و گفت:
_اون شروعش بود.بعد از اون روز هم رفتارت کاملا مشخص بود.😍😇
-اون روز خیلی خجالت کشیدی؟☺️😅
-خجالت کشیدم ولی ته دلم ذوق میکردم.😊😍
مامان برای شام صدامون کرد...
از چشمهاش معلوم بود گریه کرده ولی پیش ما میخندید.😣امین هم متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد.منم موقع شام شوخی میکردم. وقتی شام خوردیم،امین کنار صندلی مامان نشست.دست مامان رو بوسید😘 و گفت:
_من شما رو به اندازه ی مادرم دوست دارم. میدونم اذیت میشید ولی وظیفه ست که برم.حلالم کنید.😊😒
مامان سرشو بوسید و نوازش کرد و گفت:
_شما هم مثل محمدم هستی.من درک میکنم ولی #منم_مادرم،دلم برای پسرم تنگ میشه.😊😢
بابا بلند شد.امین رو در آغوش گرفت و گفت:
_نگران ما و زهرا نباش.😊غصه ی ما فقط دلتنگی شماست وگرنه همه مون دلیل رفتنت رو خوب میدونیم.وقتی اومدی خاستگاری دخترم مطمئن بودم تمام تلاشت رو برای #خوشبختی ش میکنی.الانم مطمئنم اگه #وظیفه ت نمیدونستی نمیرفتی.👌
امین بابا رو محکم بغل کرد و سرش رو شونه ی بابا گذاشت...من از اینکه امین نوازش مادرانه و آغوش پدرانه داشت،خوشحال بودم.☺️😇
اون شب امین رفت،اما ما مثل وقتیکه محمد میخواست بره شب تا صبح بیدار بودیم....
بابا نماز میخوند.😒✨مامان دعا میکرد.😞🙏منم هرکاری میکردم تا آروم بشم.😣🌟
تا چهار روز برنامه ی ما همین بود...
بعد کلاس هام با امین بیرون بودم.بعد برای شام میرفتیم خونه ی ما،بعد میرفت خونه شون.
شب آخری که با ما بود علی و محمد هم بودن. علی هم یه دختر شش ماهه داشت که اسمش حنانه بود،👶🏻😍دیگه برای زندگی به تهران اومده بودن.
اسماء تا چشمش به ما افتاد دوباره اشکهاش جاری شد.😢علی و محمد،امین رو بغل کردن. همه ساکت بودن.فضا سنگین بود.
خیلی جدی به امین گفتم: