بۍ‌مقدمـہ‌میریم‌سراغ‌اصل‌مطلبـ .. امشب؛شبِ‌فڪر‌ڪردنـہ! بشین‌فڪر‌ڪن‌.. #ازڪجا‌اومـدۍ..؟! #براۍ‌چـۍ‌اومـدۍ..؟!

هـدف‌خـدا‌ازخلقتت‌چۍ‌بودھ.؟! #چطـور‌زندگۍ‌ڪردۍ؟! #بہ‌اونۍ‌ڪہ‌باید،رسیـدۍ؟!

امروزیـہ‌بزرگـوارۍ.. حرفاۍ‌قشنگۍ‌میـزد؛ بیخیال‌حـرفاۍ‌منـہ‌حقیـر‌ ..` هر‌چـہ‌رزقتـونہ‌ازحـرفاۍ‌‌این‌بزگوار ‌قشنگ‌فڪر‌ڪنیدو فڪر‌ڪنید‌فڪرڪنید..! ازبعضـۍ‌حرفا‌نبایـد‌گذشت..:)¡

دیدۍ‌یہ‌بچہ‌رو.؟ رفتہ‌بیرون‌،‌بازیاشو‌ڪردھ،خوشیاشو‌ڪردھ یھو‌بہ‌خودش‌ڪہ‌اومدھ!

#دیدھ‌اۍ‌داد‌بیداد.. چقـدر‌لباساش‌کثیف‌شدھ؛ چقـدر‌صورتش‌سیاھو‌سوختہ‌شدھ؛

بااشک‌چشمو،نگاه‌شرمندھ میره‌خونہ...

تا‌مامانشو‌می‌بینہ،‌با #گریہ میگہ:

مامان‌..‌مامان.. ببخشید؛‌حواسم‌نبود؛‌لباسام‌کثیف‌شدھ! میشہ‌منو‌بشورۍ..؟!

خـ♥️ــدایا..:)

میشہ.. ‌منم‌برم‌تولیست‌ِ‌اون‌گروهۍ‌کہ‌پاکشون میکنۍ‌واسه‌خودت..؟!

میشہ.. ‌منو‌امشب‌سرنوشتم‌طورۍ‌رقم‌بخورھ کہ‌بہ‌کارت‌بیام؟!

#خــدایا🌻•• تومنونخرۍ،... منو‌میخرن:)💔•` تومنو‌نبرۍ‌،... میبرنمـ ..🥀

یہ‌بچہ‌ۍ‌دیگہ؛.. همینقدر‌کثیف‌وچرک‌آلودِ..

باقلدرۍ‌به‌مامانش‌میگہ: حالا‌کثیف‌شدم‌کہ‌شدمـ ..! چیشدھ‌مگہ.؟! بشور‌منو‌تمیزشمـ !

خیلی‌فرقہ‌بین‌اولیو‌این‌یکۍنہ؟!

یکۍدیگمـ .. شایدبیاد‌،‌باهمون‌قلدرۍ، بگہ‌کثیف‌شدم، خودم‌‌خودمو‌میشورمـ :) خودم‌میتونمـ !

همہ‌این‌بچہ‌‌تمیز‌میشن! اما... #مھم‌اینہ‌چقدر‌تمیز‌میشن:)

موقع‌قرآن‌به‌سرگرفتن‌و‌الغوث‌گفتناتون‌ ماروهم‌یاد‌کنید🚶🏿‍♂ التماس‌دعا🙏🏿

طبیب بعد معاینہ امیرالمومنین(عـ) میگہ بزرگ این خانواده ڪیہ؟ ڪریمـ اهل بیت(عـ) جلو میره.. طبیب میگہ دیگہ ڪار از ڪار گذشتہ.. براۍ بیمارتون دعا ڪنید فقط:)🥀 این لحظات آخر شیر زیاد بهش بدین.. زخمو تسڪین میده..

امیرالمومنین(عـ) بعد بهوش اومدن ها و بیهوشۍ هاۍ متواتر.. براۍ بار آخر بهوش میان..

میفرمان همہ برن بیرون بجز فرزندان فاطمہ:)🖤

عباس(عـ) یگوشہ ایستاده بودن.. سر رو پایین انداختن و با ادب بہ سمت بیرون حرڪت ڪردن..

-عباسمـ؟ تو نہ! تو بیا..توهمـ فرزند فاطمہ اۍ:)💔

همہ دور علۍ جمع میشن.. -عباسمـ..جلوتر بیا.. حسینمـ تو بیا این سمت..

حسین ۳۰ سالشہ.. عباس ۱۳ سالش:)🌿

بزرگ رو بہ ڪوچیڪ میسپرن.. یا ڪوچیڪ رو بہ بزرگ؟؟

امیرالمومنین دستاۍ حسین رو میگیرن, میزارن تو دستاۍ عباس.. -عباسمـ تو ڪربلا ڪمـ نزاریا:)🖤

#میشہ‌براۍ‌این‌جملہ‌مرد!💔

نیمہ شب, نون و خرما.. بچہ هاۍ یتیمـ.. یادتون اومد؟ حالا اونهمہ بچہ یتیمـ رو تصور ڪنین ڪہ با ظرف شیر پشت در خونہ ابوتراب وایسادن:)🥀

چہ ڪردن با حیدر, ڪہ گفت 'وقتۍ من رفتمـ..اون موقع میفهمین کیو از دست دادین:)🌙