تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند حسین است @herman_atash

این حسین کیست که در قلبِ همه جا دارد؟ این همه عاشقِ دیوانه وُ شیدا دارد این حسین کیست که نامِ کَرَمش در دو سرا این‌چنین پیشِ خدا رتبه‌ی اَعلا دارد... #حسین @herman_atash

تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن که دوست خود روشِ بنده‌پروری داند... #حافظ رونوشت به: مبلغان، مداحان، شاعران، عکاسان و... @herman_atash

من اگر نگویم، واللهِ مرتکب گناه شده‌ام... @herman_atash

نمرود می‌سوزد گلستان می‌شود آتش گل می‌کند قرآن و خواهد سوخت قرآن‌سوز... #قرآن_عزیز 🔰|رسانه هنری نفحات|🔰 @nafahat_graphic

ما ملتی هستیم که... @herman_atash

حاج مهدی رسولی در برنامه حسینیه معلی پایان داستان انسان را حسین ختم به خیر می‌کند💚 #ما_ملت_امام_حسینیم @herman_atash

این به همه‌چیز می‌ارزد... @herman_atash

شهید روح‌الله عجمیان نگذارید اینا یادمون بره... @herman_atash

تکه‌ای از قرص ماه، در آسمان سکوت کرده بود. چراغی در جاده نبود، جز همان تکه ماهِ ساکت... . شب افق‌تاافق را سیاهی زده بود. نسیم خنکِ شبانه از میان باغ‌های اطراف، گلوی بغض‌آلود آدمی را نوازش می‌داد... کنار جاده، مردی لاغر‌اندام کودکی را در آغوش گرفته و راست ایستاده بود. یک قدم عقب‌تر، باد، چادری سیاه‌تر از شب را کنار یک ساک مسافرتی تکان می‌داد... در این تاریکی محض و سکوت غریبانه که جز با صدای گذر ماشین‌ها یا وزش نسیم نمی‌شکست، فقط چهرۀ نورانی آن مرد با عمامه‌ای سفید و کودکی که در آغوش کشیده بود، به خوبی دیده می‌شد. برای همان یک قدم فاصله، دل، روضه‌هایی آمادۀ خواندن داشت... شام، شامِ غریبان است... آن مرد راست‌قامت را می‌شناختم. طلبه‌ای بود متعهد، ساکن ده‌ها کیلومتر دورتر. برای بُردن آنها جا نداشتیم. ناچار معذرت خواستیم و گذشتیم. اما اگر او که احتمالاً یک دهه در روستایی سوخته بود و سوزانده بود، کنار آن جادۀ تاریک می‌ماند، چه می‌شد؟ آن کودک... نسیمی که پر قبا و چادر را به موازات هم به اهتزاز درآورده بود... همان نسیم که گلوی بغض‌آلود آدمی را نوازش می‌داد... شام، شامِ غریبان است... کاش می‌شد، از این غربت ظاهریِ طلبه‌ای متعهد، دریچه‌ای به‌سوی «فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ» گشود... #شام_غریبان @herman_atash

مظلوم‌ترین مادر شهید ایران! @herman_atash

رو به ابن‌زیاد کرد و فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید می‌کنی، ابن‌زیاد؟! مگر نمی‌دانی که کشته شدن [در راه خدا]، عادت [دیرین] ما و شهادت، مایۀ کرامت و افتخار ماست؟! زین‌العابدین علیه‌السلام: أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنی یَابْنَ زِیاد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ کَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؟! @herman_atash

ملاک حرکت جدی در مسیر عملِ خوب، لزوماً ملاک خوبی نیست! گاه «هوس» انگیزۀ «عمل خوب» است. هرکس در مسیر مستانه تلوتلو خورد، دو قدم به صراط مستقیم نزدیک شد، دو قدم دور... آخرین عادت مذموم که از بین بردیم، آخرین ملکۀ صالحه‌ای که ایجاد کردیم، آخرین چله‌ای که با انگیزه معنوی به آخر رساندیم، بدون عُجب، بدون ریا، بدون سُمعه... خلاصه، آخرین باری که نفس را ادب کردیم و گامی در سطح «ملکات» اخلاقی به پیش رفتیم، این آخرین چه بود؟ چه زمانی بود؟ الان در کدام مرحله‌ایم؟ طبق نقل، مولای ما حضرت رضا علیه‌السلام فرمود اگر کسی به ذکر خدا مشغول شود، اما مشتاق ملاقات خدا نشود، خودش را مسخره‌ کرده است! @herman_atash

دلم سیر شد زین سرای سپنج خدایا مرا زود برهان ز رنج... سپنج: خانۀ عاریتی/ موقت منسوب به #خواجوی_کرمانی @herman_atash

خود را باش! @herman_atash

بار بندید، عزیزان... @herman_atash

پس چرا این‌جوری؟! @herman_atash

وُلِدنا على حبّ حیدر... @herman_atash

اربعین اصلاً جای خانواده‌ست! بردن خانواده سخته، ولی خودخواهانه خانواده‌تون رو از فضای معنوی اربعین محروم نکنید. سختی اربعین انسان رو رشد می‌ده. بذارید خانواده‌تون هم اگه سختی رو پذیرفتن، بیان و رشد کنن. باید مراقبشون باشید و از تجربۀ بقیه استفاده کنید. #روهینا @herman_atash

شب‌ها در زیرزمین خانه‌اش خیاطی می‌کرد تا حقوق خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل نکند! مرد پولادین، شهید اسدالله لاجوردی @herman_atash

آرزو؟! این راه باز نشد، بإذن‌الله بازش کردن... @herman_atash

مشایة... @herman_atash

نوای حسین #محمد_الجنامی #عربی #اربعین @radio_nafahat | رادیو نفحات

نقل است وقتی به او گفتند «تو را به‌خاطر کینه‌ای که از پدرت به دل داریم می‌کشیم»، رجزی را در دفاع از پدرش شروع کرد... متن این مداحی برگرفته از همان رجز حسین‌بن علی علیه‌السلام است. @herman_atash

خدایا، ما را از آنانی قرار ده که در طول عمر، جملات دستوریِ اندکشان را با «بینم/ بینیم» ختم نکردند. #دعا @herman_atash