- یا مقلب القلوب والابصار، یا مدبر الیل والنهار، یا محول الحول الاحوال
*حول حالنا الا احسن الحال:)) 🤍
خواب دیدم که تو با فصل بهار آمدهای
باید امسال بیایی، بِشوی تعبیرش ...
اللهم عجل لولیک الفرج:) 🤍
_
امشب وقتی از بامتهران به پایین نگاه میکردم حس کردم، چقدر غمُ غصه های ما کوچیکه.
بابا میگه "ببین دنیا چقدر کوچیکه زهرا، الان تهران زیر پاته، باورت میشه شهر به این بزرگی و خونه های میلیاردی اندازه یک نقطه بنظر برسن؟ به این فکر کن تو این خونه ها چند نفر ناراحتن، چند نفر خوشحالن، چند نفر گریه میکنن، چند نفر مُردن و چند نفر تولدشونه. میبینی؟ دنیا خیلی کوچیکه"
یه روباه رو میبینم که با چشماش که خیلی قشنگه من رو نگاه میکنه و میره
وقتی اونطرف تر یه سری آدم موزیک گذاشتن و میرقصن، من فارغ از هیاهو اپیزود بعدی سریال رو پلی میکنم وقتی باد خنک به صورتم میخوره و روسریم رو بهم میزنه.
امشب وایب عجیبی داشت. بابا انقدر ازم تعریف کرد که خجالت کشیدم چرا اونجوری که بابا ازم تعریف میکنه نیستم؟ ببخشید بابا که زهرا اینه؛ همینقدر مشمئزکننده و ناراحتکننده..
ذهنم بهم ریختهست. بدترین چیز اینه که ندونی مسیرت درسته یا نه. یا اصلا مسیر رو گم کنی. سر یه چهار راه بایستی و ندونی رویات انتهای کدوم راهه. و بدتر از همهٔ اینا اینه که تو حتی ندونی رویات چیه. میخوای از سر چهار راه بهترین راه رو انتخاب کنی که چی؟ اون رویای پروانهای چیه؟ خسته شدم. کاش یکی کاموا های گره کور خوردهٔ مغزم رو باز میکرد و سر هر کدوم رو میداد دستم تا دیگه سردرگم نشم.
به یکی از خرده آرزو هام رسیدم و الان میگم که چی؟ ولع و طمع بیشتر گلوم رو فشار میده برای هیچ و پوچ. چیکار کنم؟
بابت حرفای آدما کمکم دارم اذیت میشم. تأثیر پذیر و شکننده میشم..
آدمها نمیدونن که قدرت کلمات تلخشون از گلولهٔ تفنگ هم کشندهتره..
به رخ کشیدن گذشتهٔ آدم ها و سوءاستفاده ازش، پست ترین روشیه که یه آدم برای پیروزی تو بحث میتونه ازش استفاده کنه.
" تو آدم با استعدادی بودی ، میخواستم به کمک تو دشمنامو نابود کنم ولی تو به اونا پیوستی "
بابا ها بچههاشونو حتی اگه خیلی ناراحتکننده و خجالتآور باشن هم میبخشن و کمک میکنن. نه؟
Savior
بابا ها بچههاشونو حتی اگه خیلی ناراحتکننده و خجالتآور باشن هم میبخشن و کمک میکنن. نه؟
«من-پیامبر- و علی پدران این امتیم»
وقتی یکی ازم درمورد علایقم میپرسه خیلی اکلیلی میشم.
حس میکنم ینفر داره بهم اهمیت میده. دلم میخواد اون آدم رو بغل کنم.
تا اطلاع ثانوی هر کس بگه مامان / بابا این سریال از جلوی چشمام رد میشه.
وقتی که بفهمم لزومی نداره همه به علایقم، علاقه داشته باشن؛وقتی یاد بگیرم جوگیر نشم؛وقتی یاد بگیرم اول درست فکر کنم بعد تصمیم بگیرم..
اون موقع عید منه