حضرت رسول(ص) درباره محبت حضرت علی(ع) می فرمایند؛
محبت علی (ع) حسنه ایست که هیچ گناهی به آن زیان نمی رساند
و دشمنی علی(ع) گناهی است که حسنه ای برای جبران آن سودمند نیست!
سوگند به آن که مرا برانگیخته است،
خداوند هیچ کار نیکی را از بنده ای نمی پذیرد، تا از محبت علی بن ابی طالب(ع) از او سوال کند. ❤️
دوستی علی بن ابی طالب(ع)
بدی ها را از بین می برد،
همچنانکه آتش هیزم را از بین می برد.
آغاز پرونده مومن، دوستی علی بن ابی طالب(ع) است.
منبع: گلچینی از گلستان محمدی،ص۸۴و ۸۵
📌 @Hese_8
"بارالها، گریه کن های حسینم را ببخش!"
این دعای مادرت را دوست می دارم حسین
#امیرعظیمی
📌 @Hese_8
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان
هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت
نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت
كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید ، بر زمین افتاد
بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
#مقبل_كاشانی
📌 @Hese_8
برایش هم خواهر بود،هم مادر و حتی هم پدر
بیش از پنجاه سال...
اما باید خواهر باشی تا حس کنی
علاقه به برادر از چه جنسی است!
یک حس خاص، احساسی که حتی
بین مادر و فرزند هم نمیتوان سراغی از آن گرفت.
مادر با تمام عظمتش، کمی هم وامدار غریزه است؛
اما خواهر... .
خواهری چون زینب سلامالله علیها
و برادری چون حسین ؛
اما بعد، زینب...
زینب و دوری دلدار؟!
زینبی که ندیدنِ برادر را
بیش از دو روز تاب نمیآوَرْد!
📌 @Hese_8
چرخید شمر تعزیه، شاعر دلش شکست
یک قطره اشک آمد و پای غزل نشست
مردم گریستند و #لب_تشنه روی خاک...
دور امام نعره زد و خنجری به دست
این بار کاش حرف روایت عوض شود
این بار کاش... کاش ببینیم آب هست
باران برای تشنگی عشق گل کند
یا کاش بشنویم کسی آب را نبست
چرخید شمر، مردم محزون گریستند
انگار بند از دل یک طفل میگسست
دیدند دختری که به غم گریه میکند
دارد برای اهل حرم گریه میکند
در دست قمقمه ودر آغوش عروسکی
از پله ها قدم به قدم... گریه میکند
مولای من نبود پدر این چنین!
آقا ببخش تاج سرم... گریه میکند
آورده ام برای شما آب را، بنوش
یکباره مشک ودست و علم گریه میکند
پس روبروی شمر چنین داد میزند:
بابای بد!...نگاه قلم گریه میکند
این بار جمعیت همه بر سینه میزنند
این بار شمر تعزیه هم گریه میکند...
📌 @Hese_8
امام سجاد علیه السلام پس از حماسه عاشورا ، بسیار می گریستند.
روزی یک نفر به ایشان گفت:
«آیا گریه های شما تمامی ندارد؟!»
امام سجاد علیه السلام در پاسخ فرمودند:
«یعقوب برای یوسف ، در حالی که نمی دانست او زنده است یا مُرده ، آنقدر گریست که چشمانش سفید شد.
اما من به چشمان خود دیدم که چگونه شانزده تن از اهل بیت علیهم السلام به شهادت رسیدند. چطور می توانم گریه نکنم؟»
📚الفتوح ، جلد ۵ ، صفحه ۲۴۲
📌 @Hese_8