🌸🍃🌸🍃
#نیایش
خدایا...
اگر گذشت كنى، چه كسى از تو سزاوارتر به آن است؟
و اگر مرگم نزديك شده باشد
و عملم مرا به تو نزديك نكرده،
اعترافم را به گناه وسيله خويش به بارگاهت قرار دادم.
خدايا
بر نفسم در فرمانبرى از آن گناه بار كردم،
پس واى بر او اگر او را نیامرزی
إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَلَمْ يُدْنِنِي [يَدْنُ ] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا...
🎋🎋🦋🎋🎋
🔵🚦از ۳۰سالگی به بعد، روزی ۳۰هزار نورون در مغز میمیرد
📍برای جلوگیری از پیرشدن سلولهای مغز، تنها کار مؤثری که میشود انجام داد، حفظ connection مغزی است!
🔸بنابراین لازم است تا به جای غرق شدن در فضای مجازی و انجام اسکرول بیپایان در صفحات متعدد، هرروزه قدری به مطالعه، حل جدول، پازل، شطرنج و کارهایی که مغز را به چالش میکشند نیز بپردازیم تا مانع از پیری زودرس سلولهای مغزی و اختلالات حافظه شویم.
#سواد_رسانه_ای
«برای گل تفاوتی نمیکند که کسی
رایحهاش را استشمام کند یا نکند!
حتی در دورترین و متروکترین نقاط جهان نیز گلهایی خوشرنگ و خوشبو میرویند.
آنها بیآنکه منتظر نگاهی باشند،
شکوفا میشوند...
گلها برای رنگ و بوی خود،
از کسی توقعی ندارند...
خاصیت گل آن است که خوش ببوید و رنگهای بدیع خود را در آفتاب پهن کند.
همچون گل باش در دوست داشتن؛
گلها نگران این نیستند که مبادا دیده نشوند. آنها مسرور شکوفایی و رایحهی خویشتناند.»
(مسیحا برزگر)
💕🧡💕🧡
اميرالمؤمنين علی علیه السلام:
هرچه امید دارید به خدای سبحان داشته باشید و به کسی جز او امید مبندید، زیرا هیچ کس به غیر خدای متعال امید نبست، مگر آنکه ناامید بازگشت.
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
زندگی شطرنج دنیا و دل أست
قصه ی پر رنج صدها مشکل أست
شاه دل کیش هوسها می شود
پای أسب آرزوها در گل أست
فیل بخت ما عجب کج می رود
در سر ما بس خیالی باطل أست
ما نسنجیده پی سرباز او
غافل اینکه او حریفی قابل أست
مهره های عمر من نیمش برفت
مهره های او تمامش کامل أست...
💕💚💕💚
چراغ خانهی همسایه،حیاط خانۀ تورا هم روشن میکند!
-برایِ همدیگه خوب بخوایم🤍
••••••✨🌸
•••••🌧🌿
چرا به خواسته هایم نمیرسم؟
•نمیرسی زیرا خداوند را در حد یک کلمه میشناسی نه قدرتی که حمایتت کند.
•نمیرسی زیرا باورهای اشتباهت را تکرار میکنی
•نمیرسی زیرا عبوس و غمگینی.
•نمیرسی زیرا خود را لایق خواسته ات نمیدانی.
•نمیرسی زیرا از زندگی با همین داشته هایت لذت نمیبری.
•نمیرسی زیرا لبخند را از یاد برده ای.
•نمیرسی زیرا از شادی دیگران شاد نمیشوی و حسرت میخوری.
•نمیرسی زیرا وقتی برای یادداشت رویاهایت نداری.
•نمیرسی زیرا خواسته ات را از عمق دل نمیخواهی.
🌱
توی مسابقههای اسبدوانی،
روی صورت اسبها یه چشمبندی میبندن
که باعث میشه
اسب فقط مسیر مستقیمش رو ببینه
و نه چپ و راستش رو. میدونید چرا؟
چون اسب اگه بقیه اسبها رو ببینه،
رم میکنه و بدون شک
سوارکارش رو پرت میکنه پایین
و آخر میشه.
با اون چشمبند فقط به جلو تمرکز میکنه
و با نهایت توان میدوه.
زندگی هم همینه.
موفقیت هم همینه.
باید روی خودت و یه نقطهی جلوت تمرکز کنی و نبینی و نشنوی و اهمیت ندی...
A negative mind will never give you a positive!
یک ذهن منفی هرگز به تو
یک زندگی مثبت نخواهد داد.
••••✨🍯🌼
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرچقدر شرایطتت خوبه بازم برو...💪
شرایط بهتری هم وجود داره...😊👌
هرچقدر هم شرایطتت بده خداروشکر کن...
شرایط بدتری هم وجود داره...💔
تمام
#انگیزشی😇
⚫چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟!
حدود هشتاد سال پیش
یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند...
دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
نقل می کند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
🌺بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
🔹گفتم:« سلام عليكم» .
🌺گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
🔹گفتم:« بفرماييد».
🌺گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم:من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد».
گفتند:« چى هست؟»
گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند)
📚دفتر نشر بیانات حجت الاسلام شیخ جعفر ناصری
🎋🎋🦋🎋