صبح زیباتون بخیر😊 روزے پر از اتفاقات زیبا و معجزه هاے قشنگ❄️ براتون خواهانم🤍 روز و روزگارتون خوش☺️ خوشے هاتون بادوام❄️ ‌‌‌‌‌‌‌‌

ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤 🌤وَتَجْعَلَنِى‌بِقَِسْمِكَ‌ رَاضِياًقانِعاً ... می‌شودآمدنت‌ قسمتِ‌زندگانیِ‌ماباشد؟! العجل یا مهدی:)))🥺 #صبحتون‌مھدوے🤍

✨بانو جان میدونی چه جوری باید با همسرت صحبت کنی که بهتر به نتیجه برسی؟🤓🤔 پیشنهاد میکنم این کلیپ روببینید😍 #خانواده_بھشتۍ🤍

پارت ۳۷۱ ...... از حرف هایی که از دهان ارین می شنیدم ..... احساس خوبی نداشتم ..... می دونستم امروز هم روز خوبی نخواهد بود ..... هر چه کردم تا از شکایت منصرفش کنم نشد که نشد . بعد از اماده شدن اول رفتیم کلانتری و یه شکایت نامه علیه اریا تنظیم کرد .... اعصابش خیلی خورد بود .... همه موارد رو بدون هیچ کم و کاستی توی شکایت نامه نوشت و تقاضای خسارت کرد . از کلانتری که اومدیم بیرون با بیمارستان تماس گرفت و حال کیانا رو از بخش پرسید که گفتن حالش با ارام بخش خیلی خوبه و الان خوابیده . وقتی نشستیم توی ماشین چندباری شماره اریا رو گرفت که خاموش بود ..... اونقدر با سرعت رانندگی می کرد که حد نداشت .... چندباری بهش تذکر دادم که اروم رانندگی کنه ولی توجهی به حرفم نکرد ..... دوباره گوشی رو گرفت توی دستش و شماره مامان فروزان رو گرفت و گذاشت روی بلند گو تا بتونه رانندگی کنه . سلام ارین جان ..... کجایی مامان ؟ .... کیانا حالش خوبه ؟ سلام .... چه سلامی مامان .... این اریا کجاست که جواب تلفنم رو نمیده ..... بهش بگید اگر دستم بهش برسه تموم اون بلایی که سر زنم اورده سرش خالی میکنم . صدای گریه فروزان خانوم از اون ور خط می اومد : مادر تو رو خدا کاریش نداشته باش .... یه اتفاق بود .... الهی من بمیرم همتون از دست من راحت بشید .... کاریش نداشته باش . مامان خوب گوش کنید .... اگر الان اریا پیش شماست ازم مخفی می کنید ... هیچ وقت نمی بخشمتون ..... زن من چه گناهی داشت که باید الان اینطور اش و لاش روی تخت بیمارستان باشه .... به اریا بگید دستم بهش برسه گردنش رو می شکنم تا دیگه دور من و زنم رو خط قرمز بکشه ... بد کردم بدهیش رو دادم .... جواب خوبی که در حقش کردم این کارش بود .... ازش نمی گذرم مامان .... نمی گذرم . صدای گریه فروزان خانوم بیچاره همچنان از پشت خط تلفن می اومد که ارین گوشی رو قطع کرد .... خواستم حرفی بزنم و دعوت به ارامشش کنم که با صدای بلند رو کرد سمتم : فرامرز اگر یک کلمه دیگه حرف بزنی همین جا پیاده ات می کنم ..... حوصله نصیحت شنیدن ندارم . از فریادی که زد ..... تصمیم گرفتم سکوت کنم و فقط همراهش باشم ..... گاز بیشتری به ماشین داد و پیچید توی خیابون بیستون چهار ..... داشت می رفت سمت شرکت اریا .... خدا خودش امروز رو بخیر کنه .... نگاهی بهش انداختم .... اثری از اون ارین خوش اخلاق و خوش برخورد خودمون نبود ..... شلوار مشکی کتان و پیراهن سورمه ای تیره باعث شده بود جدیتش ده برابر بشه .... نمی دونستم قراره چه اتفاقی بیافته .... فقط خدا خدا می کردم ختم بخیر بشه . با رسیدن جلوی شرکت اریا ماشین رو دوبل پارک کرد و ازش به ضرب پیاده شد .... انگاری خیلی زودتر از من ماشین اریا رو که کنار درب شرکت پارک بود دیده .... زیر لب با حرص به حرف اومد : امروز باید جواب پس بدی . منتظر اسانسور نشد و از پله های شرکت دوان دوان رفت بالا .... نمی تونستم جلوش رو بگیرم .... هر کاری کردم نگهش دارم ..... خودشو به زور ازم جدا می کرد و پیش می رفت . درب شرکت و یک ضرب باز کرد و رفت داخل که منشی شرکتش که فکر کنم ارین می شناختش اومد جلوش : به به اقای ارین مجد ..... فکر کنم اینجا طویله نیست که سرتون رو انداختین اومدین داخل . ارین اصلا بهش توجهی نکرد و صاف رفت سمت اتاق اریا که چندتا مرد که فکر کنم کارمندای شرکت بودن جلوش رو گرفتن .... که داد و فریاد ارین بلند شد : ولم کنید ..... اهای اریا .... کدوم گوری هستی .... چرا خودتو قایم کردی ... یادت رفته دیروز چه غلطی کردی . به زور هر تقلایی بود خودشو از اون مردا جدا کرد و دستش به درب اتاق که رسید بازش کرد و یه کله رفت داخل ..... دیگه هیج کس جرات نداشت بره سمتشون ... حتی برای جدا کردنشون هم کسی جلو نرفت . چ ارین صاف رفت جلو و داد زد : چه بدی در حقت کردم که اینطور جوابم رو دادی ؟ ..... بهش تهمت زدی چیزی بهت نگفتم ..... کلی فحش و حرف زشت بهش زدی چیزی بهت نگفتم .... به دروغ بهم گفتی که بهت توهین کرده در صورتی که قضیه برعکس بوده چیزی بهت نگفتم .... توی اصطبل زندانیش کردی .... حرفی بهت نزدم ..... چی دیگه از زندگی من می خواستی که دست روش بلند کردی و به این روز انداختیش ؟ ارین داشت می رفت سمتش تا از پشت میز یقه اریا رو بگیره که اریا با گریه و ترسی که حالا از وجود ارین که خیلی عصبی بود به جونش افتاده بود به حرف اومد : به خدا من کاریش نداشتم ..... خودش اومد جلو ..... من اومده بودم خود تورو ببینم ..... دست خودم نبود .... هولش ندادم ..... دستم خورد بهش افتاد رو شیشه ها . به اینجای حرف اریا که رسید ..... ارین دیگه کنترل خودشو از دست داده بود و یقه اریا رو توی مشتش گرفته بود .از امروز فصل اول فقط ۱۰ هزار تومن😍 لینک قسمت اول https://eitaa.com/1472435/35030

به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh ⁉️فصل دوم https://eitaa.com/joinchat/4206690776C521e60d745 عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم : (میم . ر) 🌿 ادامه دارد... دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃

میتوان ساده زندگی کرد ساده زیست و از شادیهای کوچک لذت برد فقط کافیست باورداشته باشیم لذت شادی در داشتن چیزهای بزرگ نیست....! " حس خووووب #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

در ازدواج ياد می‌گيريم ؛ هم من، هم همسرم ، هم خود رابطه ؛ روزهاى خوب و بد خواهیم داشت! پس اصرار به خوب بودن همه چيز یک   " توهم " بيش نيست ! ما حتی علی رغم داشتن بهترین همسرر؛ قطعا روزهاى افتضاح هم خواهيم داشت هدف استراتژيك در رابطه عاطفى ، مي تواند اين باشد كه واقع ‌بينانه روزهاى بد را بكاهيم ، وَ درست بحث كنيم؛ بدون اينكه به هم آسيب روانی بزنيم .... #همسرداری #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

‌ اگر همسرت داره لجبازی میکنه، شاید داره جواب لجبازی تو رو میده🤷 اگر همسرت داره دروغ میگه، شاید بخاطر گیر دادن‌های بی‌موردت هست🤷 اگر همسرت داره بددهنی میکنه، شاید دلیلش بددهنی خودت باشه🤷 🔴 درنظر بگیر که گفتم، (شـــایـــد) ‌ #زناشویی #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

#آقایان_بدانند داشتن مردی كه بلد است چگونه حس امنيت را در قلب همسرش ايجاد كند، يكی از بزرگ‌ترين عوامل ايجاد خوشبختی در زندگی يك زن است؛😊 مردی كه می‌تواند كارها را سرو سامان دهد و حضورش به معنی آرامش است.☺️ شما برای ايجاد اين حس، علاوه بر اينكه نياز داريد كه واقعاً حمايتگر باشيد، بايد به همسرتان در قالب كلمات بفهمانيد كه كنارش هستيد، كمكش می‌کنید و همه‌‌چيز تحت کنترلتان خواهد بود. #زناشویی #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

✍ با همدلی کردن به همسرتان بفهمانید واقعااو را درک می کنید ... و باچهره خودتان به اونشان دهید که احساس مشابه احساس او دارید ... #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

#همسرداری 🔵هر آدمی از حس محدود شدن بدش میاد . 👈نگذارید ببینه ازدواج اونو حتی از ساده ترین سرگرمی ها و دلخوشی هاش منع میکنه . 👈تماشای مسابقات ورزشی یا حتی بازی های کامپیوتری از درگیری های ذهنی و  استرس مردها در طول روز یا حتی هفته کم می کنه. 👈این که دوست داره تو اوغات فراغتش زمانی رو به  سرگرمی هاش اختصاص بده، اصلا به این معنی نیست که تمایلی به شما نداره. 👈سپری کردن زمانی در خلوت و تنهایی به معنی این نیست که دوست نداره با شما وقت بگذرونه. 👈اجازه بدید که فعالیت مورد علاقه اش رو انجام بده تا با شوق بیشتری کنار شما باشه،نه به اجبار یا اصرار شخص شما. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

#همسرانه جمله ای که تمام بحث های شمابا همسرتان را خاتمه میدهد ✅میفهمم چی میگی ✅شاید در این موردحق باتو باشه وهرجمله ای که بفهمه حرفهایش راشنیده ایدالبته نحوه گفتن هم خیلی مهمه. #همسرداری #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi