فرق بین تسلی و حمایت این است: اگر گلدان گیاهی داشته باشید که به خاطر نگه‌ داشته شدن در کمد تاریک زرد شده باشد و بعد کلمات نرم ‌و ملایمی به آن بگویید، این یعنی تسلی. اما اگر گلدان را بیرون بیاورید و زیر نور خورشید بگذارید، به آن آب بدهید و با آن صحبت کنید، این یعنی حمایت. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

باید برای این که زندگی مشترک زیبا و بدون مشکل و دغدغه ای داشته باشیم، هنر رفتار با همسر بیاموزیم. ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎#آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

سلام سلاااام صبحتون شااااد روزتون قششششنگ 😍 من نون گرفتم و اومددددددم 😁☺️😍 باهم بریم برا استارت یه روز پرانرژی و شاااد

🌼صبح است همه عاشقی آغاز کنید 🍃در تار زمین شعر و غزل ساز کنید 🌼خورشید به تکرار لبش می خندد 🍃ای منتظران پنجره را باز کنید #صبح🤍 •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟❤️྅ @gharghate ⊰ • ⃟❤️྅

فصل دوم ...... پارت ۲۵۷ ....... در کسری از ثانیه اتفاقی که نباید می افتاد ..... اتفاق افتاد و نیلوفر با چشمایی اشک بار شروع کرد به گریه ..... خدا روشکر یه قسمتی نشسته بودیم که خالی بود و تقریبا دیدی به بقیه اطراف رستوران نداشت . لیوانی اب براش ریختم و گذاشتم جلوش و با ارامش به حرف اومدم تا اونم گریه رو بذاره کنار و اروم بشه .... دوست نداشتم ناراحتیش رو ببینم : نیلوفر خانوم .... تو رو خدا ناراحتی نکن ... چی شده که اینقدر اذیتت میکنه و گفتنش برات سخته .... باور کن اگر بگی راحت میشی ...... پدرتون .... مادرتون .... همه نگران شما هستن .... اگر این چند وقت نمی شناختمت می گفتم واقعا چیزی نیست که اینقدر استرس داری و با اضطراب برخورد میکنی .... ولی اون چیزی که این چند وقت ازت دیدم یه چیزایی میگه که فقط خودت ازشون خبر داری .... پس بگو . لیوان اب رو با دستای لرزونش گرفت و یه قلپ ازش خورد : ببخشید .... نمی خواستم اینجوری بشه .... ولی امشب با چیزایی که می شنوین شاید دیگه نخواین حتی منو ببینید ... همه چیز تموم میشه .... منم همین رو میخوام ..... میخوام که شما واقعیت رو بفهمید ..... اینقدر وقتتون رو با من هدر ندید . خب پس بهتره حرف بزنی ..... اینم بهت میگم .... کسی نمی تونه تصمیم من رو عوض کنه ..... شما هرچیزی بگی روی تصمیم تاثیری نداره ..... پس حرف بزن .... حرف بزن و خودتو راحت کن ..... پس اعتماد کن و جای من حرف نزن . حرف زدن خیلی واسم سخته ؟ انگشتای دستم رو روی میز قلاب کردم : همه کارای دنیا سخته ولی حرف زدن ادمو سبک میکنه . حرف زدن از خوبی و شیرینی راحته ..... ولی اگر تلخ باشه فقط کام ادم رو زهر میکنه . کمی سرش رو انداخت پایین و ادامه داد : دوست نداشتم امشب باهاتون حرف بزنم .... نه امشب نه هیچ شب دیگه ای ولی بابام بهم گفت شاید اگر حرفام رو بگم ...... حقیقت زندگیم رو بهتون بگم ..... تا شما پا پس بکشی و بری سراغ زندگی خودت . سکوت کردم تا بخواد با ارامش واسم حرف بزنه . کمی دیگه از لیوان اب رو سر کشید ..... دستام رو روی میز گذاشتم و منتظر شدم تا به حرف بیاد .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

فصل دوم ........ پارت ۲۵۸ ........ نیلوفر : داستان زندگی من خیلی خوب شروع میشه ... با هزار تا از ارزو هایی که شب روز بهشون فکر می کردم ....... مثل هر دختری خیلی ارزو های قشنگ داشتم برای زندگیم ..... از همون بچگی کلی فکر و خیال قشنگ تو سرم بود برای اینده ام .... درس بخونم .... به یه جایی برسم .... بتونم زحمات پدر و مادرم رو جبران کنم .... کار خوبی داشته باشم و رو پای خودم باشم . ما اصالتا شیرازی هستیم ..... جد در جدمون شیرازی بودن که خیلی متعصب هم بودن ..... چشم که باز کردم منم تو شیراز بودم ..... زندگی و روز های عمر کودکیم با بازی های بچگانمون با دختر عمه هام و پسرعموهام ..... داخل خونه باغ می گذشت . بابام و عموم و عمه ام به همراه خانواده هاشون ....... توی یه خونه باغ خیلی بزرگ داخل شیراز با پدر بزرگم زندگی می کردیم حدود چند سال پیش ..... اونقدر اونجا بزرگ بود که بابابزرگم گفته بود هر کدوم از نوه ها که عروسی کردند ...... همین جا براشون خونه میسازم تا کنار خودمون باشن ..... یعنی حاضر نبود هیچ کدوم از نوهاش هج ازش دور بشن و برن یه شهر دیگه ..... جوری روی این قضیه تعصب به خرج می داد که ارزوی یه سفر تنهایی برا عموم هام و عمه هام شده بود خواب ..... هرجا می رفتیم هم باید دسته جمعی می رفتیم . لای درختای بلندش .... زیر سایه سردشون ..... لابه لای سو سوی تابش افتاب از وسطشون با دخترا بازی می کردیم و سر به سر پسرا می ذاشتیم ..... دوتا دختر عمه داشتم .... مهناز و ناهید .... یه پسر عمه داشتم حامد ...... به اینجای حرفم که رسید آه عمیقی کشیدم و دوباره اشک تو چشمم حلقه زد برام حتی عذاب اور بود که بخوام در موردش حرف بزنم ..... یا حتی اسمش رو بیارم .... اب دهنم رو قورت دادم و ادامه دادم : ........ و یه پسر عمو به اسم ارسلان ..... که تک فرزند پسر بود و یه دخترعمو به اسم سیمین ...... ارسلان هر چی می گفت باید همون میشد ..... چون تک نوه پسری بابابزرگم بود ..... بابا بزرگم روش خیلی حساس بود ..... چپ می رفت می گفت ارسلان کجاست .... راست می رفت ارسلان داره چیکار میکنه .... اگر این نوه به خوبی بزرگ بشه من براش چنین و چنان می کنم ..... در واقع میشد وارث همه چیز خانواده سرمد در آینده . اگر لب تر می کرد پیش بابابزرگم ..... هرچیزی که اشاره می کرد بهش رو ..... براش تهیه می کرد ..... یادمه طفلک سیمین دختر عموم به خاطر ارسلان و قد بازیاش از عموم کتک می خورد ...... روز های عمر بچگیمون و مدرسه رفتنمون ..... بازی هامون .... قصه های اخر شب بابابزرگ .... همه تموم شد و ما بزرگ شدیم .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh لینک قسمت اول https://eitaa.com/Hesszendegi/61558 ❤️❤️❤️ ❤️

بسیاری از مردان و حتی زنان، کارِ خانه را وظیفه زن می‌دانند در صورتی که اگر به چشم وظیفه به زندگی نگاه کنید، کار بیرون از خانه مرد هم وظیفه است و این واژه می‌تواند منشا بسیاری از تعارضات باشد. وقتی شما بر حسب وظیفه بیرون از منزل کار کنید و همسرتان بر حسب وظیفه کارهای منزل را انجام دهد، رابطه به تلخی می‌گراید. اولین گام این است که پیش از ازدواج، زن و مرد درباره کارهای منزل و بیرون از منزل به توافق نسبی با هم برسند. با همین نکات کوچک می‌توانید سلامت خانواده خود را تضمین کنید. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

♨️ اطلاعات خصوصي زندگي خود را نزد ديگران مطرح نكنيد ◾️رازهاي زندگي خويش را نزد خود نگاه داريد قرار نيست هر غريبه و آشنايي از مشكلات شما آگاه باشد 👈 همان هايي كه روزي شما را نوازش مي كنند و در پيش شما برايتان دلسوزي مي كنند به وقتش شما را با كلام و رفتار مي آزارند و توانايي هايتان را دست كم مي گيرند مشكلات و اختلالات خود و خانواده تان را تنها در درون خانواده يا نزد مشاوري امين و رازدار مطرح كنيد نگذاريد زندگي شما نقل محفل ديگران گردد . #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

از همسر خود در گفتار و کردار حمایت کنید و به هیچکس حتی نزدیکان اجازه ندهید از او عیب جویی کند! به بزرگترها احترام بگذارید اما فراموش نکنید که همسرتان نفر اول زندگی شماست! ‎‌‌‌‌‌‌ #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

اولویت اول در زندگی مشترک همسرتان باشد. ▫️یک همسر ایده‌ال، اولویت اولش در زندگی همسرش است و همواره گفتگو با او را در اولویت کارهای خویش قرار می دهد. همچنين مهارت‌های گفتگوی مؤثر را می داند، به این معنی که هر موقع برایشان مشکلی پیش آید، از طريق گفتگوی منطقی با همسرش و در فضایی توأم با احترام تلاش در حل مشکل دارد.. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

⚜️نکاتی برای داشتن زندگی زناشویی موفق - به یکدیگر دلگرمی بدهید و در هر شرایطی از هم حمایت کنید: آنچه در دلگرمی وجود دارد، امنیت روانی است. اگر پیش از ازدواج همسرتان به پدر و مادرش تکیه می کرد، حال باید بتواند به شما تکیه کند. - با یکدیگر راحت و صادقانه ارتباط برقرار کنید: احساسات و افکار خود را با کمال میل و راحت بیان کنید، در بعضی از مواقع مانند زمان عصبانیت لازم است گفتگوها را به تعویق بیاندازید. - خودتان را بپذیرید: خودپذیری یعنی احترام به خود، خواسته ها، حقوق و در کل احترام و جدیت در زندگی. افرادی که خودپذیری بیشتری دارند، در پذیرش دیگران تواناترند. خودپذیری متقابل، موجب رشد و کمال شما و رابطه تان می شود. - جرات به خرج دهید و ناقص بودن خود را بپذیرید: وقتی به خاطر اشتباهات، شجاعانه معذرت می خواهید، دیوار کمال طلبی های کاذب، تسلط و قدرت طلبی های بیمارگون را فرو می ریزید و با یک عذرخواهی ساده، راه را برای صمیمیتی بیش از پیش آماده می کنید. #آشیونه‌تون‌گرم ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi

. آدمها به اندازه غم هایشان پیر میشوند نه به اندازه سنشان...🌱🌸 #لری •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟❤️྅ @gharghate ⊰ • ⃟❤️྅