🌾🌻🌾
🌻🌾
🌾
#زندگیتان_را_پاكسازی_كنید
سعی كنید از هر چیز و هر كسی كه شما را افسرده میكند و افكار افسرده كننده دارد، دوری كنید.
مثلاً اگر لباسی دارید كه با پوشیدن آن یاد خاطره تلخی در گذشته خود میافتید، آن را دور بیندازید و یا به كسی ببخشید؛ حتی اگر آن لباس بسیار شیك و گرانقیمت باشد.
یا مثلاً آلبوم عکسی كه تصاویر و عكسهای افرادی كه در آن است روزی در یك جا به شما ضربهای زدهاند و بسیار ناراحتتان كردهاند را نیز دور بیندازید؛ چرا كه نگه داشتن آنها شما را دچار ناراحتی میكند و خاطرههای تلخ گذشته را مدام به یادتان میاندازد.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
🌸🌹
#بانوی_باکلاس
پذیرش با تحمل همسر فرق دارد، بردباری وتحمل به معنای پذیرش نیست،
تحمل شما فقط شوهرتان را وادار می کند که احساس نقص و ناشایستگی بکند.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
#بانو👇
گاهی بجای اینکه به شوهرتون بگید دوستت دارم،بگید بهت افتخارمیکنم🙂
چون برای مردهااین جمله اثرش ازجمله اولی بیشتره
این جمله باساختارشخصیتی مردمتناسبه ونوعی حس اقتدار بهش میده😉
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
♥️🍃
زمان به پای شما صبر نمیکنه
حتی اگر در حال حاضر در بدترین شرایطی از رویای خودت دست نکش.شرایط بد تو این دنیا ابدی نیستند
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
❤️🍃❤️
هر ازگاهی به همسرتان بگویید
👈 من به خاطر عشق به تو همهٔ سختی های زندگی مان را پذیرفتم
✅چنین جملاتی باعث دلگرمی اومیشود وشما را تبدیل به همسری رؤیایی خواهد کرد
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۰
الهی پیش آید برایت هر آنچه
خیرت در آن است…🍃🍂
#شب_بخیر💚
🫧
هر وقت خیلی استرس داشتی، هر وقت فکر کردی
ممکنه به چیزی که میخوای نرسی، هر وقت فکر کردی چقدر شرایط داره بهت فشار میاره و سخته یادت باشه که
خدا خودش گفته:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ»
یعنی خداوند قلب ها رو آروم میکنه و دلت رو قرص میکنه❤️
اره رفيق دلت به خداقرص باشه
همه چي درست ميشه.🌱
#بفرماییدصبحانهرفقا 😋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕 هر صبح
زندگی برای ادامه پیدا کردن
دنبال بهانه میگردد، و چه
بهانهای زیباتر از چشمان تو.🌱
#صبحگاهی🤍
♥️🍃
🔹اختلافات بزرگ باعث شکست زندگی زناشويی
نمی شوند،
بلکه نحوه برخورد با اختلافات است که منجر به جدايی خواهد شد!
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
✿💞ڪانالگـرمِ حس خوب زندگے💞✿
@Hesszendegi
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
فصل دوم ..... پارت ۳۴۴ ....... مانتوم رو پوشیدم .... داشتم شالم رو سر می کردم که صدای مریم بلند شد
فصل دوم .......
پارت ۳۴۵ .......
اومد کنارم و صورتم رو بوسید : الهی من قربون ننه غر غرو ی خودم بشم .... باشه چایی بریز ..... بخورم .... میرم ور دل فرهاد .
بعد روی مبل کناریم لم داد : وای نبودی کیانا .... اینقدر خوش گذشت .... جات خالی بود واقعا ..... اقا امیر که دیگه نگو انگاری رو پا بند نبود .... هرجا می رفتیم یه کوله بار وسیله می خرید واسه نیلوفر بدون اینکه نظرش رو بپرسه ..... خلاصه بگم خیلی خوش گذشت .... کلی واست سوغات اوردم فردا چمدون رو وا کنم برات میارم .
مرسی مریم جون ..... امیدوارم همیشه به خوشی باشه واستون .... چایی کم رنگ میخوری یا پر رنگ .
خنده ای سر داد : پر رنگ باشه .... توام شدی فرهاد .... غذا میخواد بریزه کم بریزم یا زیاد ..... اب میخواد بیاره گرم بیارم یا سرد ..... نیمرو میخواد بزنه شل بزنم یا سفت .
با سینی چایی رفتم سمتش : پس بگو پسر نازنین مردم رو به اسارت گرفتی ؟
اسارت چیه ؟ ..... خودش وقتایی که باهم هستیم هی میاد تو اشپزخونه و دست می بره تو کار ها .
یه قلپ از چایی داغ رو خورد : تو چه خبر ؟ ..... مشهد بهت خوش گذشت ؟ .... چی شد زود برگشتی ؟ .... اقا امیر می گفت چون از اول گفتم یه ماه میریم کیش اگر کیانا خانوم بخواد همون یک ماه مرخصی براشون باشه .
سری تکون دادم : خیلی خوش گذشت مریم جون .... روحیه ام عوض شد حسابی ولی امروز حالم گرفته شد .
نیم خیز شد سمتم : چرا ؟ .... خدا نکنه حالت گرفته بشه .... چی شده ؟
مفصله مریم .... چاییت رو بخور ..... برو پیش شوهرت .... فردا صبح باهم حرف می زنیم .
با عجله اومد چسبید بهم : وای من تا فردا صبح هلاک میشم ..... چیشده حرف بزن دیگه .
کلافه سری تکون دادم : اریا امروز اومده بود .
از تعجب دهانش دو متر باز شد : یعنی چی ؟ ..... این بشر چه جوری روش شده بیاد .... مگه تعهد نداده .... ادرس اینجا رو چه جوری پیدا کرده ؟
ادرس رو اقاجونم داده .... بس که یه هفته کامل جلو در خونه اقاجونم اینا نشسته تا ادرس بگیره اقاجونم دلش سوخته ادرس رو داده .... تعهدم داده .... خود اقا امیر برگه تعهد رو واسم اورد ..... ولی انگاری مغزش تاب برداشته .... میگه تا حرف نزنه ولم نمیکنه .... واقعا نمیدونم چی از جونم میخواد .
مریم عصبی فنجون چایی رو کوبید داخل سینی : غلط کرده بیاد سمتت .... صبح اگر اینجا بود .... به فرهاد میگم بره پایین حسابش رو بذاره کف دستش .با۶۰ تومن یه شبه همه ی قسمت های رمان رو تا اخر بخون 😍
به ازاده جون پیام بدید
@AdminAzadeh
لینک قسمت اول
https://eitaa.com/Hesszendegi/61558
❤️❤️❤️
❤️