eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6041972233222491499.mp3
3.2M
🔸معارف در قلب عالی 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
🚨 درست است که باید حکم خدا در حق تو اجرا می‌شد چرا که نجات جامعه در گرو اجرای حکم خداست اما باز برای تو و امثال تو اشک می‌ریزیم که چرا انسانی که می‌تواند الهی زندگی کند عاقبتش این می‌شود؟ تو می‌توانستی کنارمان باشی نه مقابلمان نه قاتلمان! 💠 اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ اُمُورِنا خَیْراً خدایا عاقبت کارهای ما را ختم به خیر بفرما!🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خضریان نماینده مجلس خطاب به دانشجویی که بدون حجاب پشت تریبون حاضر شد: ⭕️ اگر حجاب بر سر بگذارید با شما گفتگو خواهم کرد در غیر این صورت به احترام خون شهدا با شما گفتگو نمی‌کنم.
15.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان زیبای آخوندی که به یوسف قم و عزیز تایلند معروف است!
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼 🌼 به نام آنکه عشق آفرید . . .♥️ رمان عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم : (میم . ر) پارت پنجاه ........... دیگه بیشتر نگاه نکردم و خیلی خجالت کشیدم. مریم که تا اون موقع ساکت بود به حرف اومد : اناهید خانوم حالا کیانا جون بر فرض مثال قبول کرد که شما با خانواده اش صحبت کنیم ولی داداشتون که کیانا رو تا حالا ندیده ........ پس چه جوری می خواین قرار بذارین ؟ اناهید که داشت با انگشتای دستش ور می رفت جواب داد : آرین و پسندیدنش با خودمه . بعد با من من ادامه داد : البته .......... اینکه امروز صبح یه نظر کیانا جون رو دیده . واقعا دیگه از مغزم داشت دود بلند میشد . من چه جوری نفهمیده بودم که یکی داره نگاهم می کنه . حتی مریم هم که خیلی تیز بود و متوجه هر چیزی میشد هم اصلا متوجه چیزی نشده بود . اناهید که متوجه شد رنگم کمی تغییر کرده دست دراز کرد و دستام رو گرفت : کیانا جون ...... باور کن قصد بدی نداشتم که صبح با آرین اومدم تا تو رو ببینه . باور کن اون بی تقصیره ...... فقط و فقط به خاطر اصرار های من بود . که البته احساس می کنم بر عکس دفعات قبل تا اسم هر دختری می اومد عصبانی میشد ولی امروز تا تو رو داخل دانشکده دید فقط سکوت کرد . خیلی عصبانی بودم از اینکه همه چی رو دیده بودن و به قول خودشون پسندیده بودن و من سرم مثل کبک زیر برف بود . با عجله از جام بلند شدم : مریم جون من دارم می رم . اگر میشه بیا . که اونم بلند شد و باهام همراه شد . آناهید به سرعت از جاش بلند شد و به ارومی دنبالمون دوید و دستم رو گرفت : کیانا جون باور کن فکر نمی کردم ناراحت بشی . من اصلا قصدم ناراحت کردنت نبود. از رستوران بیرون اومدم برگشتم رو به اناهید کردم : ببین اناهید جون ....... دوستی و رفاقتمون سر جاش . بابت ناهار امروز هم بسیار ممنونم . ولی اصلا ازت انتظار نداشتم که اینطوری بخوای شوکه ام کنی . بعد با کنایه و ناراحتی ادامه دادم : باید قبلش بهم می گفتی که برادرت میاد تا منو دید بزنه . خواستم به راهم ادامه بدم و بریم که گفتم : هر چیزی رسم و رسومی داره . بابت دعوت امروز بازم ممنون . بعد رو به مریم کردم : بریم .‌ همین طوری که داشتیم طول خیابون رو می رفتیم تا سمت دانشکده بریم کسی رو دیدم که توی عکس دیده بودم . خودش بود ....... پس آناهید سوپرایز های دیگه ای هم برام داشت که رو نکرده بود . با غیض از کنار مرد جوان رد شدم که عینک دودی به چشم زده بود . ولی حسم بهم گفت داره نگاهم میکنه . همین که از کنارش رد شدم مریم دم گوشم گفت : دیدی خودش بود ...... فکر کنم می خواست بره پیش خواهرش . چقدر قدش بلند بود و خوش تیپ....... با عصبانیتی که دست خودم نبود با حرص گفتم : مریم میشه تمومش کنی . من آدمی هستم که بخوام تیپ و قیافه کسی برام مهم باشه ؟ مریم که ناراحتی منو دید گفت : خب ...... حالا چرا ناراحت میشی عزیز من . چیزی نگفتم که کیانا جونم . بریم ..... بریم یه ساندویچ بخوریم بعد راه بیافتیم سمت خونه . دیگه چیزی نگفتم و تا رسیدن به پارکینگ دانشکده حرفی نزدم . فقط سعی کردم اروم باشم . با رسیدن به ماشین که تو حیاط دانشکده پارک بود مریم ریموت رو زد و نشستم توی ماشین . مریم هم بدون هیچ حرفی استارت زد و حرکت کرد . توی راه دیدم اگر واقعا نخوام حرف بزنم ‌داغون میشم . یکدفعه به حرف اومدم : اِ....... اِ ........اِ...... دیدی مریم چه جوری ما رو کشوند به رستوران ....... اگر همین جوری صبر می کردیم برادرش هم میخواست بیاد و ور دلمون بشینه و از خودش برامون بگه . بعد از کمی سکوت دوباره گفتم : انگاری من عقلم پریده بود که داشتم به حرف های آناهید گوش می کردم . باید از همون اول می گفتم هر چیزی جایی داره و مکانی و از رستوران می زدیم بیرون . مریم در حالی که دنده رو جابه جا می کرد : خب حالا دیگه بهش فکر نکن....... ولی کیانا فکر کنم آناهید بی خیال نمیشینه . چون صمدی که استاد سابق ما بود شوهرشه . پس پیدا کردن ادرس و تلفن خونه براش کاری نداره . پس بهتره مامان ملیحه رو در جریان بذاری . بعد با خنده ادامه داد : بیچاره مامان ملیحه ...... چی میکشه از دست خواستگارای یه هویی تو ....... اول که مازیار خان اومدن خودی نشون دادن و بعدش که جناب استاد از خود راضی که هنوز قصد تشریف فرمایی نکرده و حالام که جناب ........ چی بود اسمش ؟ آ....... ها یادم اومد ...... آرین . نگاهی چپ چپی بهش کردم که خنده اش رو قورت داد . نظرتو به نویسنده بگو: https://harfeto.timefriend.net/16706082802920 ۴۰۰ پارت کامل رمان در وی ای پی کیانا👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3223388388C6388116db8 🌿 ادامه دارد ... 🌿 منتظر فصل دوم این رمان از همین کانال باشید. دوست عزیز : نشر و کپی برداری از این رمان به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿 🌼 ?
چرا بابک زنجانی هنوز اعدام نشده؟ یکی از سوالات اساسی که این روزها مطرح میشه مقایسه حکم اعدام آشوبگران با افرادی مثل بابک زنجانی هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️تنها چیزی که از فردا 🌙میدانم این است که 🌟خدا قبل از 🌙خورشید بیدار است ⭐️از او میخواهم 🌙که قبل از همه 🌟 در کنارتان باشد 🌙و راه را برایتان هموار کند ⭐️فردایتان سپیـد 🌙و شبتان در پنـاه خـدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروردگارا رسیدن به تو وضویی ساده میخواهد،و قنوتی ساده تر ، رکوعی سبز میخواهد و سجودی سبز تر. بی گمان آسمان دلهایمان آنچنان تیره و تار نیست که حضور آبی تو را رقم نزند پس با ما بمان همچنان که هستی. ﻋﺸﻖ ﺣﻖ ﺧﺪﺍﺩﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻦ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻃﻠﺐ میکنم ، ﻣﻦ ﺗﻤﺎﻣﺎ ﻋﺸﻖ میدهم ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ میکنم.پروردگارا سپاسگزارم. 🌿🌼به چهارشنبه ۲۳ آذر خوش آمدید🌺 🌼🌿 درود و صد ســـــــــــلام بر شما🌺 🌿🌼 امروزتون مملو از شـادی و آرامش🌺
💠آیت‌الله مجتهدی خوش به سعادت زن و شوهری که خوش‌اخلاق هستند. آن‌هایی که با همسر و فرزند خود خوب هستند عمرطولانی دارند. زن خوش‌اخلاق در خانه‌ی مرد بداخلاق غریب است و بالعکس مرد خوش‌اخلاق در خانه‌ی زن بداخلاق غریب است. الإمامُ الصّادقُ عليه السلام: مَن حَسُنَ بِرُّهُ بِأهلِهِ زادَ اللّه ُ في عُمُرِهِ .  هر کس به خانواده‌اش نيكى كند، خداوند بر عمرش بيفزايد. 🌿⚜🌿⚜🌿⚜🌿⚜🌿⚜🌿⚜🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواد نوفرستی، کارشناس انرژی : دولت روحانی حدود سه سال پیش، بنزین را هر لیتر ۲۷ سنت به طرف خارجی فروخت، پولش را گرفت و خرج هم کرد، حالا دولت رئیسی باید طبق قرارداد بنزین تولیدشده را تحویل طرف خارجی دهد!