eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃راهکارهایی برای بدست آوردن همکاری آقایون تو کارهای خونه 1⃣ هیچ‌وقت کمک همسرتون رو رد نکنید و اگه از شما پرسید «کمک می‌خواید؟» بگید بله و کاری واسش دست و پا کنید. 2⃣ منصفانه و براساس توانایی همسرتون فهرستی از کارهایی که دوست دارید انجام بده رو بنویسید و ازش بخواید به ترتیب اولویت انجامشون بده. 3⃣ هرگز به خاطر این که همسرتون در انجام کارها سرعت پایین یا دقت کمی داره اونو از کارکردن منصرف نکنید. سعی کنید به مرور اشتباهاتش رو اصلاح کنید. 4⃣ هرگز با حرف‌ها و لحن‌تون به همسرتون نشون ندید قصد اصلاح یا تغییر دادنش رو دارید. 5⃣ اگر نتونستید همکاری همسرتون رو تو کارهای خونه بدست بیارید، از کسی کمک بگیرید. ‌⁣⁣⁣⁣‍‌‎ ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
| تو زندگی مشترک از این کارها دوری کن 1️⃣ انتقاد کردن بیش از حد سر هر موضوعی و فقط حق رو به خود دادن 2️⃣ هم دردی نکردن و بی‌خیال بودن نسبت به مسائل شریک‌ زندگیتون 3️⃣ نادیده گرفتن شکایت‌های مختلف از طرف همسرتون 4️⃣ توجه بیش‌ از حد به فضای مجازی و کارهای شخصی ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
👌 مواظب حسادت های شوهرتان باشید ‌‌👈 برای داشتن حس تفاهم با شوهرتان باید بدانید که او چه روحیه ای دارد. آیا انتظار دارید از همکار شوهرتان تمجید کنید و او ناراحت نشود؟!!! ‌‌👈 اگر میخواهید همیشه در قلب شوهرتان جای داشته باشید هیچ گاه بیش از حد از مردی نزد او تعریف نکنید ‌‌👈 هیچوقت چیزهایی را که از دیگران یاد می گیرید با آب و تاب پیش او بازگو نکنید. 👈از کجا میدانید به غرور شوهرتان برنخورده است؟! ‌👈 گاهی بعضی از مردها حسادت خود را پنهان می کنند و قدرت ابراز آن را ندارند ‌ 👈آن وقت دچار دردی درونی میشوند که پیامدهای آن خوشایند نیست. شما باید متوجه این خصیصه مردها باشید. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 راهی برای نرم کردن اخلاق آقایون 🔴 ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ⭕️ چطوری توی مصیبت‌های زندگی، خودمونو آروم کنیم؟! ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدای خوبم شکر که امروز هم گذشت در کنار نگاه مهربانت در کشاکش لحظه‌های روزگار حضورت مایه آرامش است و برای ما همین هست که دل به تو سپرده‌ایم و می‌دانیم ما را به جایی می‌بری که بهترین است برایمان الهی یاریمان کن تا دل‌هایمان را خالی کنیم از هر چه بدون عشق توست خدای خوبم فردایی سراسر مهر و عشق برایمان بساز تا پر شویم از عشق بی پایانت و عشق بیفروزیم در دل‌های بندگانت شـ🌙ـب بخیـر                همـراهـان همیشگی🌟
هدایت شده از تبلیغات《شهید ابراهیم هادی 》♥️
چرا تزریق ژل؟ چرا بوتاکس؟ چرا خطر؟ با محصول چاقی صورت ما به صورتی صاف و توپر و زیبا دست پیدا کنید😍😍😍 حداقل تا 10 سال پوست جوان میشه👏 ⭕️پرکننده صورت ⭕️بدون بازگشت ⭕️بدون عوارض ⭕️رفع خط خنده ،اخم و خنده ⭕️کاملا گیاهی بدون هیچ عوارضی ⭕️دارای تائیدیه سيب سلامت با پیام رضایت های مطمئن شدم کانالش با بقیه متفاوت و تبلیغ نیست😊 حتما بزن لینک زیر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1037697622Cd4f718f67d ✅ارسال رایگان به سراسر کشور 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‏ســـــلام روز زیبای شما بخیر بوم روزتون رنگین طرح زمینه اش مهربانی لحظه هاتون پراز اتفاقات قشنگ و دلتان به پاکی آسمان امروزتون زیباتر از گل وبه یادماندنی❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایاشکرت که امروزم رو با نام زیبای تو آغاز میکنم 😍💚 ✨خدایاشکرت که هستی 😍💚 ✨خدایاشکرت ✨خدایاشکرت ✨خدایاشکرت رفیق شکرگزاری امروز یادت نره 😍💚
🔴 💠 مهم نیست که چند وقت از شما می‌گذرد، و به هم گذاشتن هرگز ضد هم نیستند.  💠 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند: لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و کلماتی که نشانه‌ی احترام گذاشتن است استفاده کنید.  💠 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد. 💠 طرز و شما نشان می‌دهد چقدر برای همسرتان قائل هستید و به او احترام می‌گذارید. 💠 نتیجه و احترام به یکدیگر، افزایش و صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است. 💠 همیشه برای همسرتان یک همسر بانشاط و گرم و صمیمیِ باشید تا محبوبیت و جاذبه‌ی شما روز به روز بیشتر شود. ☕️ 🔥 ✿💞ڪانال‌گـرم‌ِ حس خوب زندگے‌💞✿ @Hesszendegi
پارت ۳۷۴..... خواب دیشبم ..... خواب دیشبم تعبیر داشت .... ارین رفته بود .... پس رفتنش واقعی بود .... منو تنها گذاشته بود .... پس چرا منو با خودش نبرده بود . حالم داشت بهم می خورد ..... نمی دونستم برای غم از دست دادن یکدفعه ای عزیزترینم چیکار کنم .... بغض گلوم رو فشار می داد ولی قطره اشکی از چشمم پایین نیومد ..... دلم در حال ترکیدن بود از غم نبودنش .... باورش خیلی سخت و طاغت فرسا ..... لال شده بودم ..... تنها کاری تونستم انجام بدم فقط جیغ کشیدن بود ...... جیغ کشیدم ..... نمی دونم چندتا ..... برای اینکه شاید این یه خواب طولانی باشه ....... بیست بار کوبیدم توی سر و صورتم که مریم که تازه اومده بود دستام رو نگه داشت . مریم به من هیچ وقت دروغ نمی گفت .... اونم سیاه تنش بود و چشمش از گریه قرمز ....... ازش پرسیدم : مریم .... اینا چی میگن ..... یه چندتا بزن تو صورتم من از خواب بپرم .... برو این ارین رو صدا کن .... بگو بسه .... بیاد داخل .... من دارم سکته میکنم .... اینا همشون به من دروغ میگن . ص مریم اروم دستام رو نگه داشت .... خودشم مثل ابر بهار گریه می کرد : کیانا جونم .... عزیزم .... تو رو خدا به خودت مسلط باش ..... خدا صبرت بده ..... اقا ارین به رحمت خدا رفت .... خدا صبرت بده ..... تسلیت . از شنیدنش اینکه ارین فوت کرده ..... و مریم هم داشت همین حرف رو بهم میزد ... بند دلم پاره شد ...... جیغ کشیدنم دست خودم نبود ..... دستام رو گذاشتم روی سرم و شروع کردم به جیغ کشیدن ...... اونقدر جیغ کشیدم که از حال رفتم . سه روز بعد ...... همه چیز سیاه بود ..... همه سیاه تنشون بود ..... از عطر حلوا حالم بهم می خورد ..... دو روز بود مرخص شده بودم .....با امضا قانونی اقاجونم که تحت هر شرایطی عواقبش با خودمونه مرخصم کرد ..... بدنم کلا سر بود ....‌ اونقدری امپول و مسکن به جونم زده بودن که حتی نای جیغ کشیدن هم نداشتم ..... باورش سخت بود که ارین رو از دست داده بودم .... و باز باورش سخت تر که اریا اونو از من گرفته بود . همه گریه می کردند .... من به دلیل اینکه حتی نمی تونستم خودمو کنترل کنم برای مراسم تدفین هم نبردنم .... انقدر جیغ زدم که منو ببرین که از هوش رفتم ..... صدا ازم در نمی اومد و حنجره ام در مرز تباهی بود . ما توی خونه اقاجونم برای ارین مراسم گرفتیم و اثری از خانواده ارین در بینمون نبود .... همه در تکاپو بودند .... هر کسی برای جوانی ارین گریه و سوگواری می کرد .... خودشو به یه نحوی خالی می کرد .... فقط من بودم که مسکوت به قاب عکس ارین عزیزم نگاه می کردم .... عمر زندگی عاشقانه ام چقدر کوتاه بود ..... چقدر زود از دستم خسته شده بود و ترکم کرده بود . تموم این حرف ها رو در ذهنم با قاب عکسش که لبخندی زیبا بر لب داشت و چشمانش گیرایی خاصی داشت می گفتم .... حیف که نبود تا گرمای ان دو چشم خاکستریش محصورم کند و از این دنیای ماتم کده بیرونم بکشد . همگی بعد از صرف ناهاری که اقاجونم در حیاط منزل تدارک دیده بود راهی قبرستان رامسر شدند .....کتایون هر چه کرد چیزی به من بخوراند ولی درمانده تر از قبل از کنارم بلند شد .... اقاجونم اصرار داشت من باز هم سر خاک نیام ولی اگر امروز هم مثل مراسم تدفین منو با خودشون نمی بردن خودم رو می کشتم . حداقل سهم من از عزیزی که عزیزترینم بود ... رفتن سر خاکش و درد و دل با او بود ..... شاید حرف هایم را می فهمید و منو از درد و غم رهایی می داد . در سکوت راهی مزار شدیم ..... حتی نمی دونستم از کدوم طرف باید منو ببرن ..... وقتی به مزار سیاه پوشی که عکس ارین با تاج گلی زیبا رو دیدم بی اختیار خودمو از روی ویلچر پرت کردم روی مزارش .... بی شک چندتا از بخیه ها با هم پاره شدن ..... ارین من زیر خاک بود و خاک لعنتی فاصله بین و اون رو زیاد کرده بود . اونقدر گریه کردم که از حال رفتم ..... بالاخره این بغض لعنتی بیرون ریخت .... اثری از جیغ زدنم نبود .... فقط گریه و گریه و گریه .... حتی گلوم باز نمیشد تا بخوام کلامی باهاش درد و دل کنم .... ارام و قرارم رفته بود .... من فقط گریه می کردم . به زور از روی قبر بلندم کردند و سرم رو روی شونه مریم گذاشتم و اشک ریختم .... تموم سعیم رو کردم تا از حال نرم . از پشت چشمای غرق در اشکم خیلی ها رو دیدم .... همه بچه های شرکت اومده بودن .... اقوام ارین .... از دور و نزدیک .... بهترین دوست ارین ...... شایان کاویانفر هم حضور داشت و از چهره اش غم می بارید .... استاد کیایی با عینک افتابی که به چشم زده بود غم زدگی خودش رو پنهان کرده بود . ولی هیچ کس از داغی که بر دلم مانده بود خبر نداشت ..... از داغ بزرگی که ارین با رفتنش بر دلم گذاشته بود .... تنها لبخند قاب عکسش برایم مانده بود .از امروز فصل اول فقط ۱۰ هزار تومن😍 لینک قسمت اول https://eitaa.com/1472435/35030
به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh ⁉️فصل دوم https://eitaa.com/joinchat/4206690776C521e60d745 عشق در همین نزدیکی / فصل اول 🌿 به قلم : (میم . ر) 🌿 ادامه دارد... دوست عزیز : نشر و کپی برداری به هر دلیلی پیگرد قانونی و الهی دارد . 🌿 🌼 🍃🌼 🌼🍃🌼🍃 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃