مجلس روضه شب شهادت حضرت سکینه سلام الله علیها
سخنران: استاد بندانی نیشابوری
مداحان:
حسن شالبافان
محسن زینی وند
یکشنبه18شهریور_ ساعت19:15
پردیسان_فلکه شهرداری_ انتهای خ ابوطالب_ کوچه3_ فرعی2_ انتهای کوچه سمت چپ_ مجتمع آرین_ بلوک3_ طبقه4
ویژه برادران
@heyaate
روضه شام شهادت حضرت سکینه ۲-۸-۹۹.mp3
8.17M
روضه حضرت سکینه سلام الله علیها
@heyaate
26.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب شهادت حضرت سکینه سلام الله علیها را به آقا امام زمان ارواحنافداه
تسلیت عرض مینماییم.
@heyaate
11.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سختترین روزها را میگذراندند؛ زهرا و علی سلام الله علیهما…
خداوند ما را امر کرده بود به ولایتِ امیرالمؤمنین تا نهایتِ رحمت خود را بر عالمیان جاری سازد.
اما با آنچه بعد از شهادت پیامبر اتفاق افتاد، تمام این برکات از همگان صلب شد و جایِ آن فقر و نفرت و مصیبت نشست…
«آنچه میشنوید گزیدهای از صحبتهای جناب سلمان بعد از به آتش کشیدنِ خانهی امیرالمؤمنین برای مردم مدینه است.»
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالروز شهادت حضرت سکینه سلام الله علیها را به آقا امام زمان ارواحنافداه
تسلیت عرض مینماییم.
@heyaate
ای كرامت را تو مَجلای تمام!
حضرتت باب الكرم، بنت الكرام
با كلام الله ناطق هم كلام
ای سكینه! بر كراماتت سلام!
مشعل روشن ز مصباح الهدی
در عبادت، غرق و مجذوب خدا
گوهر دردانهی ناز حسین
دختر همراز و دمساز حسین
جدّهات انسیة الحورا، تو حور
چشمهی خورشید را یك لُمعه نور
زینت استی گوشوار عرش را
سرور استی بانوان فرش را
ای سكینه! مسكنت دامان عشق!
سورهی والنّجم در قرآن عشق
قلب مادر از تو تسكین دیده است
ز آن سكینه مادرت نامیده است
معرفت بُرده است در كیوان تو را
خوانده مولا «خَیرَة النِّسوان» تو را
برترین زنهای عصر خویشتن
یادگار ماندگار پنج تن
در دل كوثر، طهارت كردهای
پنج حجّت را زیارت كردهای
در زنان هاشمی صاحب وقار
خاندان فاطمی را افتخار
آفتابی خود كه عمری در حجاب
بودهای در سایهسار آفتاب
ای وقار از دامنت آویخته!
هر نگاهت با عفاف آمیخته
چشمت از زمزم، دهان از كوثر است
نامت از طوبی، نشان از كوثر است
مهر و ماه معرفت را كوكبی
در جلالت هم قِران زینبی
هم نشینی با امامت، با امام
دیدهای ماه ولایت را تمام
ای فصاحت بی نوایت، بینوا
صد نوا از نای تو در نینوا
ای سكینه! ای همآغوش بلا!
وی تو سكّاندار فُلك كربلا!
مرد میدانی ولیكن در حجاب
با امام عصر خود پا در ركاب
حرف حق، نطق تو را شمشیر كرد
شیرهی جان ربابت شیر كرد
در اسارت، نقش ایفا كردهای
پا به پای عمّه غوغا كردهای
در حرم، در خیمهگه، در قتلگاه
در مسیر كوفه و شام سیاه،
میدرخشد نام تو، گفتار تو
اشك تو، ایمان تو، ایثار تو
جامهی خون و شرف پوشیدهای
تشنگی را با پدر نوشیدهای
خورده بر جان و دلت مُهر عطش
شام غربت دیدی و ظُهر عطش
از عطش گر چه ز پا افتادهای
سهم آب خود به طفلان دادهای
در مصائب، پایداری كردهای
عمّه را با صبر، یاری كردهای
بانوان را دلنوازِ پُرتوان
كودكان را سرپرست مهربان
دختری و صبر و همّت این چنین!
مرحبا بر صبرت! ای صبر آفرین!
در وداع آخرینت با حسین
كز حرم برخاست بانگ «یا حسین»
اوّلین كس را كه مولا یاد كرد
نام شیرین تو را فریاد كرد
كای سكینه! حامی ایتام باش
ای دلْ آرام حسین! آرام باش
قطرههای اشك بر سیما مزن
شعلههای درد بر دلها مزن
مَنگرم با چشم گریان، دخترم!
قلب بابا را مسوزان، دخترم!
پیشتر آ نزد بابا، پیشتر
گریهها در پیش داری بیشتر
بعد تودیع حرم با التهاب
دست بر شمشیر زد، پا در ركاب
رفت در میدان و دیگر برنگشت
برنگشت و از تن و از سر گذشت
رفت و پنهان از نظر شد منظرش
تا كه دیدی بر فراز نی، سرش
دیدی اندر خون، دو نیم است آفتاب
نیمهای بر نیزه، نیمی بر تراب
چون رسیدی در حریم قتلگاه
معجر دیگر به سر كردی ز آه
طاقت از كف داده و دل باختی
خویش را بر خاك و خون انداختی
یافتی قرآن حق را جزو جزو
جسم خونین پدر را عضو عضو
یوسفت در بین گرگان مانده بود
جسم ثارالله، عریان مانده بود
بر زیارت كردن سبط رسول
چون نبودت مهلت اذن دخول،
ز آن زیارت در فضا هنگامه شد
پارههای دل، زیارتنامه شد
پیكری دیدی ولیكن سر جدا
جمله اعضایش ز یكدیگر جدا
زآن تن پامال، اثر باقی نبود
سینه و پشتی دگر باقی نبود
چارسویش حجلهی خون بسته بود
استخوان در استخوان بشكسته بود
در وداع سینهسوز خویشتن
دست بردی زیر آن خونین بدن
تا گرفتی آن تن صد چاک را
سوخت آهت خیمهی افلاک را
زخمهایش بوسه باران ساختی
مرهمی بر جسم عریان ساختی
روح بیتابت ز نو در تب نشست
خاک و خون زآن بوسهات بر لب نشست
خاک مقتل شد ز اشک تو خجل
تا سرودی این سخن از سوز دل:
این بیابان گر شود از شب، سیاه
بر كه آرد دخترت بابا! پناه؟
«این بیابان، جای خواب ناز نیست
ایمن از صیّاد تیرانداز نیست»
ماه محمل! باز انجم را بخوان
«شیعتی مَهما شَرِبتُم» را بخوان
ای تجلّای حرم! نور خیام!
چلْچراغ كوفه و قندیل شام!
سوخت این جا از غمت كِلک و كلام
عمّه جان! بر روح والایت سلام!
✍مرحوم سیدرضا مؤید
▪️به مناسبت پنجم ربیع الأول سالروز شهادت حضرت سکینه سلام الله علیها
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینة تمام نمای رباب بود
در منطق تو معجزة نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیام آور حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضة شهر مدینه اش
تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحة جمال فروزنده احسنَت
پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
پیوسته باد باغ شهادت بهار تو
تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو
قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای
سرتا قدم جلال و وقار و سکینه ای
🔸استاد غلامرضا سازگار