🔰 یادداشتی از مادر پنج فرزند
▫️برف که نه، سوز برفی میآید
نمیدانم، تطبیق زمانی ندادهام، که آن زمان هوای مدینه چطور بوده - شبها-
❗️چهل پنجاه دقیقه بچه بغلت باشد از این خانه به آن خانه، شاید سختیاش برابری کند با حمل شش ماهه، از این کوچه به آن کوچه.
🔹چهارتای دیگر را گذاشتهام خانه. دوتایشان خواب، دوتا مشغول بازی. اگر با من همراه میشدند، بیشتر شبیه میشدم به آن کسی که همه آرزویم خادمه درگاهش شدن است.
آخر دوست دارم که شبیه باشم
تأسی کنم...
همین است که نذر کردهام در چهل خانه را بزنم.
منِ زن، منِ مادر، با بچه...
🔸با یکی از همسایهها، شکلات خریدهایم و امروز شروع کردهایم.
در همین دو روز باقیمانده،
برویم مردم را، امت را، #تواصی کنیم به حق، دعوت کنیم به مشارکت
یکی یکی، چهره به چهره.
استرس داشتیم. با «یا فاطمةالزهرا اغیثینی» شروع کردیم
کار آسان ما کجا، گفت و گو با بزرگان و جنگاوران و سیاسیون مدینه کجا…
🔻نذر کردهام در چهل خانه را بزنم.
چه در را باز کنند چه نکنند
چه حرفم را گوش دهند چه ندهند
چه با من موافق باشند و با لبخند بدرقهام کنند چه از کوره در بروند و به اندازه همه اعصاب خردیشان از اوضاع اقتصاد و معیشت، سر من داد بزنند.
🔺نذر کردهام کاری شبیه #مادرش کنم - ولو با کلی تفاوت در شکل و شرایط -
بلکه خود و خدایش ببینند که امت این عصر و زمان، با آن مردم هزاری توفیر دارند
و
#آمدنش کمی زودتر شود…
▫️@hejrat_kon
|#انتخابات
|#یادداشت
🚩پایگاه جامع محتوایی هیأت
▫️@heyat_co