هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_پنجاه_و_شش به همسرم فکر میکردم. به اتفا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_پنجاه_و_هفت
شب ساعت ۱۰ بود دیدم حاج کاظم زنگ زد به موبایل شخصیم.. جواب دادم:
+سلام.. جانم حاجی.
_سلام جوان. خوبی؟
+شکر.
_کجایی؟
+سرکارم.. اما اداره نیستم!
_میتونی حرف بزنی؟
+قطع کنید خودم بهتون زنگ میزنم.
بلند شدم از اتاقم زدم بیرون رفتم پشت بوم خونه امن شماره حاج کاظم و گرفتم زنگ زدم بهش... وقتی جواب داد گفتم:
+سلام مجدد... جانم حاجی.. چیکارم داشتی؟
_بهتری؟
نفسی کشیدم و گفتم:
+ههههعیییی.. بگذریم.
_همچنان نمیخوای بهم بگی.
+همچنان نمیخوام بهت بگم.
_باشه. اصرار نمیکنم. خواستم بگم امشب بهزاد و خانوادش اینجا بودن. چقدر جای تو با فاطمه خالی بود.. چندبار حتی صحبتتون شد.
نمیدونم چرا تا اسم خانومم می اومد به هم میریختم. گفتم:
+ممنونم حاجی. نظر لطف شماست. ببخشید تورو خدا نتونستیم بیایم.
_تاریخ عقد و مشخص کردیم امشب.. البته قرار هست چندماهی محرم باشن تا رفت و آمد کنن و همدیگرو بیشتر بشناسن، اونوقت اگر مشکلی نبود، بعد از محرم و صفر عقد رسمی کنند.
+ ان شاءالله خوشبخت بشن.
_این هفته میخوایم بهزاد و خانوادش و به طور رسمی دعوت کنیم شام بیان خونمون. قرار هست حاج آقای محمدی که نفسش حق هست بین این دوتا جوون صیغه محرمیت جاری کنه ! دلم میخواد تو و فاطمه زهرا خانوم حضور داشته باشید. درسته داداشای فاطمه هستن، اما من یه پسرم شهید شده، میخوام حداقل جای برادر شهید دختر منو، همچنین جای خالی پدر بهزاد رو تو پر کنی!
آروم گفتم:
+چشم حاج آقا.. هرچی دستور بدید من مطیعم. نوکر شما و خانوادتونم هستم.
_فدای پسرم بشم. مزاحمت نمیشم.. برو به کارت برس.. یاعلی.
+چشم. یاعلی.
قطع کردم رفتم پایین کلتم و گرفتم وسیله هام و جمع کردم از خونه امن زدم بیرون. توی مسیر از یه داروخانه شبانه روزی داروهای خانومم و گرفتم رفتم سمت منزل.
وقتی رسیدم جلوی در پارکینگ اصلا دلم نمیخواست برم بالا و همسرم و در اون وضعیت ببینم، چون داشت روز به روز ضعیف تر میشد. اما باید میرفتم. با آسانسور رفتم بالا.. وقتی رسیدم جلوی درب واحدمون سوره قل هوالله احد رو به توصیه استاد اخلاقم سه مرتبه خوندم تا بلا از خونه و اهل خونه دور بشه.. کلید و انداختم در و باز کردم وارد خونه شدم دیدم فاطمه با خواهرش مهدیس نشستن.. سلام علیکی کردم و رفتم کنار خانومم نشستم باهاش شوخی کردم سر به سرش گذاشتم تا حالش بهتر بشه. از طرفی وقتی با خواهرش مهدیس بحث میکردم و سر به سرش میزاشتم فاطمه میخندید و خوشش می اومد. اونشب مهدیس رفت زودتر خوابید.. با فاطمه نشسته بودیم داشتیم تلویزیون میدیدم سر صحبت و باز کردم بهش گفتم:
+فاطمه جان.. این یکسال اخیر به سرت ضربه شدید خورده؟
کمی فکر کرد.. نمیتونست زیاد صحبت کنه چون بی حال بود. گفت:
_آره.. سر همون جریان ربایش من توسط عطا و دوستانش.. «رجوع شود به #مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_دوم» !
فاطمه ادامه داد گفت:
_اون پسره با اون زنه هردوتاشون به سرم چندبار ضربه زدند. یکبار هم اون پسره محکم هولم داد سرم خورد به دیوار !! بعدش چشام سیاهی رفت افتادم !!
وقتی اینارو گفت اعصابم به هم ریخت و پر از خشم و نفرت شدم از عطای نامرد... فاطمه گفت:
_چیزی شده محسن جان !!
+نه عزیزم.. خواستم بدونم دلیل سردردهای تو یه وقت اون نباشه!
_محسن! دکتر چی گفته بود؟
وقتی این و گفت دست و پام شل شد. یادحرفای دکتر افتادم که میگفت همسرت نهایتش تا چندماه دیگه زنده می مونه. چون لخته های خون داره مغزش و پرمیکنه و جمجمش ترک داره وَ از همه بدتر درگیر یک توده هم شده سرش. همه ی اینا داخل سر یه زن جوان که سنش به ۲۸ هم نمیرسید جمع شده بود ! خودم و کنترل کردم.. گفتم:
+چیز خاصی نگفت.. داروهایی هم که از داروخانه گرفتم گفتن برای درمان میگرن های عصبی هست.
بعد برای اینکه بحث و عوض کنم گفتم:
+راستی بهزاد و مریم رفتند گروه خون. همه چیز ردیف شده.
خوشحال شد گفت:
_وای جدی؟؟ چقدر خووووب.
+آره... تو هم کم زحمت نکشیدی برای رسیدن این دوتا به هم! راستی فردا شب چندشنبه هست؟
_پنجشنبه!
+عه. جدی؟ حاجی دعوتمون کرده برای فرداشب خونشون.. گفت آخر هفته بیاید بافاطمه خونمون. بهزاد وخانوادش هم دعوتن.. برای اینکه پسر_دختر همدیگرو بیشتر بشناسن و بیرون میرن محرم باشن، میخوان صیغه محرمیت بینشون جاری کنن تا اگر ان شاءالله مشکلی نبود، چند ماه دیگه عقد بشن.. برای بعد از محرم و صفر میشه.
_ای جانم... عزیزم... مریم چقدر الآن خوشحاله.
داروهای فاطمه رو دادم بهش خورد بعدش رفت خوابید. منم نشستم به آینده فکر کردم.. باورش برام سخت بود.. یه قرآن گرفتم تا برای سلامتی امام زمان قرآن بخونم که سلامتی همسرم و بهش برگردونه.
همینطور که داشتم قرآن میخوندم از فرط خستگی و دو روز فشار کاری و استرس زندگی و... خوابم برد.
#تیزپروازان_ایران
📌روزی که صدام توسط خلبانان ایرانی تحقیر شد!
🔹صدام حسین برای تحقیر خلبانان ارتش ایران در تلوزیون عراق اعلام کرد به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتواند به ۵۰مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود حقوق یکسال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد
🔹تنها ۱۵۰دقیقه پس از مصاحبهی صدام شهید عباس دوران، شهید علیرضا یاسینی و سرهنگ کیومرث حیدریان نیروگاه بصره را بمباران کردند.
🗓 ۲۶ آوریل روز جهانی خلبان بر تیزپروازان ایرانزمین مبارک باد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مهران احمدی(کارگردان مصادره با پول امامی) تاکید میکند که ما مالیات میدهیم و در توضیح میگوید که وقتی اثر ما در اکران فروش میرود، روی بلیط مالیات هست.
منظورش این است که مردم مالیات ما را میدهند.
لطفا وقاحت را ترجمه کنید.
🌐👈 محمدرضا باقری
🕊🕊🕊🕊
گاهی یک تلنگر میتواند همین باشد ...
که شهیدی بگوید :
ما از حلالش گذشتیتم شما از حرامش نمیتوانید بگذرید ؟
#دنیا_برای_دنیا_دارها...
#شبتون_شهدایی🌙✨
هدایت شده از هیأت شهدا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد
✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد...
🌸امام خمینی ره:
اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای شهید #یونس_حبیبی،
🎞 مداحی یا ابا عبدالله الحسین...
جانباز و مداح اهل بیت(ع) پس از سالها تحمل
عوارض ناشی از جراحات جنگ تحمیلی آسمانی شد.
روحش شاد و یادش گرامی 🌱🌺
#شهادتت_مبارک💔
🕊 اللهُمَّ اِنَّكَ تَدْعُوني فَاُوَلّي عَنْكَ
وَتَتَحَبَّبُ اِلَيَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَيْك.
َ
پروردگارا !
تو مرا میخوانی و من از تو روی میگردانم!
و با من دوستی میورزی و من با تو دشمنی میكنم!
#دعای_افتتاح
هدایت شده از هیأت شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨الله اکبر۴
✨اشهدان لا اله الّا الله۲
✨اشهدان محمداً رسول الله۲
✨اشهدان علیاً ولی الله۲
✨حی علی الصلاة۲
✨حی علی الفلاح۲
✨حی علی خیر العمل۲
✨الله اکبر۲
✨لا اله الّا الله۲
هدایت شده از هیأت شهدا
﷽
#لحظه_استجابت
🍃اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🍃
#دعای_روز_سوم_ماه_رمضان
🌸اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِيهَ، وَ بَاعِدْنِي فِيهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِيهِ، وَ اجْعَلْ لِي نَصِيبا مِنْ كُلِّ خَيْرٍ تُنْزِلُ فِيهِ، بِجُودِكَ يَا أَجْوَدَ الْأَجْوَدِينَ.
#التماس_دعا_برای_ظهور
📌روزگار عجیبی است.
🔹اردشیر زاهدی داماد شاه مخلوع، در برابر اقتدار مدافعان انقلابی ایران و حاج قاسم سلیمانی سر تعظیم فرود می آورد.
🔹اما عده ای که همه نام و نان و عنوان خود را از این همین انقلاب دارند، روزانه به مایه های اقتدار و افتخار کشور سرکوفت میزنند.
دشمن هم دشمن های قدیم!
✍️«سیدنظام الدین موسوی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 #نماهنگ
🔻 لیست گردانُ بده!
🎙 حاج حسین یکتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
●گوشه ای از زندگی روحانی شهیدی که مظلومانه با زبان روزه و با وضو در حال خروح از حوزه علمیه به دست اشرار سابقه دار آسمانی شد...
📎پ ن : این کلیپ زیبارا چندین بار ببینید و برای کسانی که دوست دارید بفرستید.
#طلبه_شهید ♥️
#شهید_مصطفی_قاسمی #۷اردیبهشت_سالروز_شهادت🌷
مداحی آنلاین - حسین فاطمه سلام - حاج یونس حبیبی.mp3
8.47M
🎧 #بشنوید
⏯نوحه ماندگار غم نامه حضرت رقیه(س)
🍃حسین فاطمه سلام
🍃یا اباعبدالله الحسین
🎤زنده یاد #حاج_یونس_حبیبی
🌷روحش شاد و یادش گرامی🌷
@hyate_shohada
جزء سوم.mp3
4.24M
✨ تلاوت قرآن _جزء سوم قرآن
به روش تحدیر(تند خوانی)
🎧 استاد معتز آقائی
@hyate_shohada
🕊 يَا مَنْ إِلَيْهِ يَلْجَأُ الْمُتَحَيِّرُونَ
ای که آغوش گرمت،
پذیرای هر چه درماندهء دل شکسته...
#جوشن_کبیر
...♡