#تحلیل_سیاسی_فرهنگی
🔹اینکه طوفان کرونا واقعا از کدام خراب آبادی و چطور آغازید، محل حرف و حدیث های زیاد است. اما چون شروعش از شرق بود، غرب بادی به غبغب انداخت و رسانه هایش سرمست از اینکه گَزکی تازه برای عرّ و بوق به دست گرفته اند.
🔹اما پس از چندی سرِ خرِ این باد کج شد و تیرِ مرض کمانه کرد و به طرف غرب رفت و عورت تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق آنان را به تمامی کشف نمود! حکایت غرب در این داستان، قصه پیرمردی بود که اول هِره و کِره اش بلند بود، اما چون ورم اسافل اعضا داشت، دردش آمد و نیشش را بست! بویی که امروز بر اثر نبودن دستمال توالت، غرب را فرا گرفته، همان رایحه واقعی به اصطلاح تمدن این جماعت است که سال هاست با کریستین دیور می پوشانندش!
🔹 کرونایی های مشرف به موت در کنار خیابان، بیماران رها شده در کف راهروهای بیمارستان، رو نمایی از نقشه راهِ: مریض های کهنسال را رها کنید! و ایضا دولتی که با نفربر به خیابان آمده و مردمی که دست به ماشه اند تا کسی این دو رول دستمال کاغذی را از دستشان در نیاورد و نهایتا فروشگاههایی که شپش در قفسه های آنها سه قاپ می اندازد، چشمه هایی خُرد از بدویتی کلان است که سال ها برای ما بزک اش کرده بودند.
🔹و تازه هنوز شب دراز است و اینکه تعفن این سبک زندگی تا کجا بالا بزند، خود داستانی است علیحده و برحسب شواهد، این خر همچنان روی پشت بام خواهد بود! و خوشمزه اش این است که عده ای در همان حوالی که کرونا حکومتشان را نظامی کرده، در استودیوهایی که ابعاد آن بیشتر به لانه مرغ می ماند، نشسته اند و برای ایران نسخه می پیچند!
🔹فکرش را بکنید که اگر چنین فضاحتی در این دیار رخ نموده بود، هارت و پورت دلقک های رسانه ای آنها، زمین و آسمان را به هم نمی دوخت؟ و ما تا کی باید عاجز باشیم از گفتن داشته هایمان و بسنده کنیم به دیدن باغ وحش هایی چون لندن و پاریس و نیویورک و لس انجلس و...الخ، که به چشم بندی به باغ دلگشایش تبدیل می کنند؟
🔹...و آخرالامر شما فکر کنید که این چند خط را محمدرضا کائینی ننوشت، که روح صادق هدایت بود که این طرف ها می لولید و سرفه ای کرد و رفت، البته خودِ خدابیامرز به روح اعتقادی نداشت!