eitaa logo
هیأت شهدا
397 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
8.7هزار ویدیو
84 فایل
🍃اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... #خدایا !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست ... سلام بر شهدا ...♡🍁♡... ارتباط با خادم کانال 👇 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ همیشه به روز ♨️ سردار سلیمانی، بروز تر از نیروهای کف میدان 🔰 مجموعه کلیپ ، برش‌هایی و زیبا از زندگانی سردار حاج قاسم سلیمانی
دلم گرفته از این جمعه‌های تكراری كه‌بی‌حضورِتو هرهفته میشودجاری خودت‌دعای‌فرج‌را‌برای‌خویش‌بخوان دعای ما كه برایت نمی‌كند كاری ...
هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_هفتاد_و_هشت طبق قانون امنیتی اد
@kheymegahevelayat یه انگشتر دستم بود که خیلی درشت بود. نگین های سبز رنگ و خاصی روی اون کار شده بود که به ظاهر انگشتربود، وَ در واقع دوربین بود. فعالش کردم ازشون عکس گرفتم. زیر نگین پشت انگشتر هم رَم داشت که تموم این عکس ها داخل اون ذخیره میشد. دستام و بردم زیر چونم با فکم وَر رفتم، 10 تا عکس از زوایه های مختلف، از نسترن و دکتر افشین عزتی گرفتم. دیگه باید میرفتیم سمت گیت و کم کم کارای خروج و انجام میدادیم تا یکی یکی بریم سوار هواپیما بشیم. ساعت 7 و چهل و پنج دقیقه سوار هواپیما شدیم و با 45 دقیقه تاخیر یعنی 8:30 دقیقه هواپیما آماده پرواز شد. سه تا صندلی عقب تر از افشین عزتی و نسترن توسلی در ردیف صندلی های سمت چپ هواپیما نشسته بودم. از شانس بد من، صندلی کناریم یه پیر مرد نشست. وقتی اومد نشست شروع کرد به حرف زدن. منم فهمیدم اوضاع خیطه و این بنده خدا قراره تا نجف با من حرف بزنه خودم و زدم به کر و لالی. دیدم بازم نمیشه و داره همینطور باهام حرف میزنه با ایما و اشاره مجبور شدم بهش بفهمونم خوابم میاد تا بیخیالم بشه.. پنج دقیقه ای چشامو بستم ، اما از لای پلک هام وَ با گوشه چشمم حواسم به افشین و نسترن بود. تموم تحرکاتشون رو زیر نظر داشتم. خلاصه بعد از یک ساعت و نیم پرواز ، هواپیمای ما در فرودگاه نجف نشست. فرودگاه نجف وقتی اجازه خروج به مسافرها داده شد، انقدر نشستم تا دکتر افشین و نسترن از روی صندلیشون بلند بشن که به سمت خروجی هواپیما حرکت کنند. وقتی بلند شدن وسیله هاشون و گرفتن اومدن برن منم وسیلم و گرفتم آماده شدم تا با حفظ و رعایت تمام جوانب امنیتی از پشت سرشون حرکت کنم برم. موقع حرکت دونفر پشت سر سوژه های من بودند که منم پشت اون دونفر حرکت میکردم ، فاصلم و باهاشون حفظ میکردم تا بیش از حد به سوژه ها نزدیک نشم. وقتی از پله ها اومدیم پایین مارو بردند داخل سالن فرودگاه برای انجام مراحل بازرسی بدنی و... کارامون انجام شد و خارج که شدم، ترجیح دادم برم سمت یه نقطه خلوت بایستم. چون بهم گفته بودن: «در بَدوِ ورود یه سر برو سمت سرویس بهداشتی و نگران افشین عزتی و نسترن توسلی نباش که مثلا عزتی با زنه رو گم کنی.» چون نیروی کمکی داشتیم و اونارو تا جایی که من نیاز داشتم رصد میکرد. باید میرفتم سمت سرویس بهداشتی برای دریافت اسلحه، اما وقتی رفتم دیدم خییییلی شلوغ بود. پس دریافت اسلحه در اون مکان منتفی بود. برگشتم سمت سالن فرودگاه، پنجاه متری از راهروی منتهی به سرویس بهداشتی شماره سه فاصله گرفته بودم، وَ همینطور داشتم راه میرفتم و دورو بر خودم و پایش میکردم، تصمیم گرفتم موبایلی رو که مخصوص این مرحله از ماموریتم در عراق بوده روشن کنم. سعی میکردم از جاهای خلوت برم. یه مسیر خلوت و انتخاب کردم و مشغول قدم زدن شدم. گوشی که روشن شد گذاشتمش داخل جیب شلوارم. در همین حین دیدم یه هویی یک نفر از کنار یه سطل آشغال که نیم متر بیشتر باهاش فاصله نداشتم همینطور که پشتش به سمت من بود و داشت جارو میزد محکم خورد به من. جارو از دستش افتاد، خم شدم جارویی که افتاده بود از روی زمین بگیرم بدم بهش. همین که نشستم اونم نشست و در حالت نیم خیز به چهرش دقت کردم، دیدم کلاهش و یه کم داد بالاتر منو نگاه کرد. لباس خدمات فرودگاه تنش بود.. زل زدم به قیافش.. دیدم خودشه.. در پوشش عذرخواهی، طوری که کسی شک نکنه خیلی آروم با لبخند گفت: _ موحد 0065 خالد «موحد صفر صفر شصت و پنج خالد» +تایید شدی. بلند شدیم و لبخند زدیم، و مثلا از هم عذرخواهی کردیم و منو بغل کرد. همزمان که داشت بغلم میکرد دستش و برد زیر پیرهنش یه پلاستیک مشکی کشید بیرون، همینطور که سینه به سینه چسبیده بودیم در کمتر از صدم ثانیه و خیلی حرفه ای زیپ کاپشنم و یه کم کشید پایین و گذاشت داخل کاپشنم. از هم فاصله گرفتیم کاپشنم و از زیر یه تا زدم که اسلحه نیفته تا سر فرصت جابجاش کنم. برای اینکه کسی شک نکنه بهم اصرار کرد که کیفت و ببرم.. منم میخندیدم تا کسی زوم نشه روی ما و هی میگفتم : «لا.. لا.. اخی.. شکرا جزیلا. شکرا.» ازش جدا شدم.. اونم مشغول جارو زدن شد. یه نکته مهم و امنیتی رو بگم، دلیل اینکه میخندیدیم و سعی میکردیم همه چیز و عادی جلوه بدیم این بود که داخل سالن پر از دوربین بود. نباید حرکت اضافی میکردیم چون ممکن بود خودم در تور دشمن باشم، وَ نباید باعث شک دشمن میشدم. همونطور که سرویس مقابل خبر نداشت عواملش پیش ما لو رفتند، از طرفی ماهم نمیدونستیم که لو رفتیم یا نه، پس باید اصول مسائل اطلاعاتی در میدان عملیات و رعایت میکردیم و حرکت و رفتار اضافی در ماموریت از خودمون نشون نمیدادیم که باعث اتفاقات ناگواری بشه.
پدر شهید به فرزند شهیدش پیوست جانباز سخی غلامی پدر ‎شهید (عباس) جزء22 نفره گروه اول ‎فاطمیون که برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شدند پس از عمری مجاهدت به فیض شهادت رسید
📜فرازی از وصیت نامه شهید: ♦️حال آنکه قرار است هرکسی یک روز به دنیا آمده، یک روز از دنیا ، چه خوب است با باشد. شهادت𓬨 در راه دفاع از حریم آل الله. بارانی اسـت که بر هرکـس نمی‌بارد✨ و نام گِرِفت...! وقتی خُدا کسی را کُشت اَز شِدَّت ✨عِـشق ✨ 🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ۷ شوال ۳۰ می ۲۰۲۰
🔴خداشناسى در حوادث روزگار 🌸 عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ 💠خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و درهم شكسته شدن تصمیم ها، شناختم. 📚 ۲۵۰
گاهے صفـای دلتان براے دلِ زنگار دیده ی ما قابل درڪ نیست ❗️ بہ راستے ڪہ چقدر، بین ما و شما فاصله هاست... 💔 🌷
1_3395352.mp3
2.79M
🔊 🎵 📝 "اشک آهو برای امام زمانش" 📌 بسیار زیبا و تاثیرگذار 👤 استاد @hyate_shohada
🔴استاندارد دوگانه BBC به روایت تصویر 🔹 تیتر بی‌بی‌سی برای اعتراضات آمریکا: معترضان با پلیس درگیر شدند... مهدی هاشمی زاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌ امام خمینی: در خدمت گزاری به مستضعفان و محرومان که نور چشمان ما و ولی نعمت همه هستند، فروگذاری نکنید 📅 ۲۶ بهمن ۱۳۶۱
✌️ 🔹خانم عارفه ایرندگانی پرستار بخش کرونا بیمارستان امام خمینی خاش در سیستان وبلوچستان الان ۹۵ روزه که خونه نرفته در پانسیون زندگی میکنه با اینکه خونه ش نزدیکه، هر هفته خانواده ش میان جلوی پانسیون و بافاصله ۴ متری اونو میبینن. وی بصورت داوطلبانه از بخش داخلی زنان به این بخش آمده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اعتراف مامور سابق CIA سازمان جاسوسی آمریکا: آیت‌الله مصباح بزرگترین دشمن ماست! 🔻 مارک گرشت مأمورسابق CIA در خاورمیانه: 🔹 بگذارید راحتتان کنم، تنها مانع ما برای ایجاد دموکراسی (آمریکایی سازی) ایران، آیت الله مصباح یزدی است، فقط آیت الله مصباح یزدی! 🔹 او تنها کسی است که دموکراسی(آمریکایی) را به چالش کشیده است.. 🔹پی‌نوشت: حالا مشخص می شود تخریب روحانیون و علمای انقلابی مخصوصا آیت الله مصباح از کجا نشأت می گیرد! 🔹 مزدوران آمریکایی در رسانه های داخلی مخصوصا رسانه های اصلاح طلب با تخریب حوزه های علمیه و آیت الله مصباح یزدی پادویی و مزدوری آمریکایی ها را می کنند.
1.mp3
8.95M
... 📻نمایش صوتی کتاب " پایی که جا ماند" بر اساس خاطرات سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق @hyate_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سکانس‌های پایانی ماموریت غیرممکن در سواحل کارائیب! 🔹در ادامه عملیات بزرگ انتقال محموله سوختی ناوگان نفتکش‌های ایرانی به ونزوئلا، کشتی «فاکسون» در بندر «Puerto de Guaragoao» مشغول تخلیه است. 🔹بنابر اطلاعات رسیده به نورنیوز؛ پیش‌بینی می‌شود عملیات تخلیه این کشتی حدود ساعت ۱۵:۰۰ فردا ۳۱ می به وقت محلی به پایان برسد. 🔹این در حالی است که عملیات تخلیه کشتی «فارست» در بندر «Punta Cardin» در ساعت ۱۲:۳۰ به وقت محلی روز گذشته ۲۹ می به پایان رسید و این نفتکش در ساعت ۱۸:۱۸ به وقت محلی از اسکله جدا و در لنگرگاه مشغول سوخت‌گیری جهت بازگشت است. 🔹مطابق برنامه، سوخت‌گیری این نفتکش حدود ساعت ۶:۰۰ امروز به وقت محلی پایان خواهد یافت. 🔹لازم به ذکر است عملیات تخلیه نفتکش «فورچون» نیز در بندر «El Palito» در ساعت ۲۳:۳۶ دیروز ۲۹ می به وقت محلی به پایان رسید و این کشتی هم بعد از انجام تشریفات لازم، از اسکله جدا و به محل سوخت‌گیری هدایت خواهد شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ ♨️ مردی که دشمن را به زانو درآورده بود... 🔰 مجموعه کلیپ ، برش‌هایی و زیبا از زندگانی سردار حاج قاسم سلیمانی
♥️ رهبر معظم انقلاب: ✍ اگر دنیای اسلام علیه تخریب کنندگان بقیع قیام نمی کرد، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران می کردند. 95/4/23 ۸ شوال سالروز تخریب بقیع
هیأت شهدا
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_هفتاد_و_نه یه انگشتر دستم بود ک
@kheymegahevelayat از طرفی ما به سرنخ هایی درمورد باگ پرونده رسیدیم که حساسیت ما رو بیشتر می‌کرد. به اون کسی که شک داشتیم خیلی محدودش کردیم تا ماموریت عراق درست پیش بره و بچه های داخل هم سرفرصت پس از اینکه خوب به نتیجه رسیدن دستگیرش کنن. اما... حالا میگم بعدا براتون. از سالن فرودگاه خارج شدم یه پیام زدم به یکی دیگه از عواملمون درعراق که از قبل هماهنگ بودیم تا فیلم تموم دوربین هایی که لحظه های ارتباط من و عبدالستار و شکار کرده پاک کنه. از سالن فرودگاه اومدم بیرون تا سر و گوشی آب بدم ببینم چخبره که گوشیم ویبره خورد. از جیبم در آوردم رمزش و زدم دیدم پیام اومده. «بمان به روی زمین، ای مه بلند بالا / چه حاجت است تورا در تلاطمی هربار.» از جام تکون نخوردم. عینک آفتابیم و زدم به چشمم، تا کسی نتونه حرکت چشام وَ جاهایی رو که دارم میبینم تشخیص بده.. اطرافم و خیلی نامحسوس رصد و پایش کردم.. همه جای بیرون از فرودگاه رو بررسی کردم تا اینکه چشمم خورد به افشین عزتی وَ نسترن که دست در دست هم داشتند می اومدن بیرون. در همین گیرو دار یه پیام دیگه اومد: «مستان سلامت می‌کنند.» پیام دادم به اون نیروی کمکی مخصوص داخل فرودگاه: «یارم رسیده از ره و من میروم پِیَ ش / ای جان من تو را به خدا میسپارمت.» این پیامو که دادم، گوشی رو گذاشتم داخل جیبم. بعد همینطور که به طور نامحسوس حواسم به سوژه بود، چشمم خورد به یه موتور سوار که داد میزد: «يا حجاج النجف، تعال إلى هنا حتى أتمكن من اصطحابك نقود إلى ضريح علي «عليه السلام». ای زائران نجف، بیایید اینجا تا شما رو بدون دریافت پول به سمت حرم مولایم علی علیه السلام ببرم.» همزمان دکتر افشین عزتی و نسترن توسلی از همون دم فرودگاه نجف سوار یه تاکسی شدند. منم رفتم سمت موتور سواری که فریاد میزد بیایید تا من شمارو به سمت حرم مولا علی ببرم. وقتی رسیدم بهش گفتم: «مرحبا أخي، يرجى الذهاب مع هذه التاكسي... سلام علیکم برادر، لطفا همراه این تاکسی برو.» سوار شدم و شاید چیزی حدود 2 ساعت رفتیم..خییییلی ترافیک بود. تموم زائرا از کشورهای مختلف سرازیر شده بودند سمت نجف که بعد از نجف برن کربلا تا در مراسم اربعین شرکت کنند. 13 روز مونده بود تا اربعین. برام سوال بود که چرا این دونفر با اینکه هوایی اومدن بغداد انقدر زود حرکت کردند وَ چه رازی وجود داره. تا اینکه رسیدیم نجف.. به راننده موتور علیرغم اینکه گفته بود پولی نمیگیره خودم چنددینار بهش دادم. نزدیک حرم مولا علی یه هتل داشت که نسترن وَ عزتی رفتند داخل اون. از بیرون میدیدم که نسترن داخل لابی نشسته و عزتی رفته داره صحبت میکنه. بعد از حدود 5 دقیقه وسیله هاشون و گرفتند رفتندسمت آسانسور. وقتی که رفتند بالا، تصمیم داشتم برم داخل هتل درخواست یه اتاق کنم، اما با خودم گفتم بی گدار به آب نزنم.. باید با ایران هماهنگ کنم تا بدونم اینجا عامل داریم یا نه. باید یه اتاقی میگرفتم که بتونم از رفت و آمد افشین و نسترن با خبر باشم. گوشی اندرویدی که اداره در اختیارم گذاشته بود، از کیفم در آوردم روشن کردم.. با ایمیل امن و به قول بچه های امنیتی «ایمیل یکبار مصرف» نوشتم: «133» سه دقیقه بعد پاسخ دادند « /... » نوشتم: « 133: * 2 * وَ نجف شُرب خانه ی مستان.» این علامت * 2 * یعنی مرحله دوم ماموریت. با این پیام و شعری که فرستادم خواستم بگم در نجف نزدیک حرم امام علی هستم. یکی از بچه های داخل ایران که با من اینطور ارتباط داشت از اداره نوشت: «12000: و صُراحی دل به کف دارد/ نسبتی با شه نجف دارد؟» یعنی اسم هتل چیه؟ چون یکی از هتل هایی که ما در کمیته 3 نفره پیش بینی کردیم سوژه ها ممکنه برن اونجا، هتلی بود که امکانات رفاهی فوق العاده ای داشت که حالا در ادامه اسمش و می‌فهمید و متوجه میشید چرا اینطور برای هم کد میفرستادیم نوشتم: «۱۳۳: مرتضی هیبت اوست، همه جا صحبت اوست. صاحب مشک و علم، باز آمد به حرم...» چیزی ننوشت.. فقط یه تیک فرستاد. یعنی متوجه منظورت شدم بعد از 5 دقیقه نوشت: «۱۲۰۰۰: خواهری چشم به راهت مانده، جان برادر برخیز» فهمیدم که باید برم داخل همین هتل.. اسم هتل نورالعباس بود اینکه در پیام آخر نوشت خواهری چشم به راهت مانده منظورش همون خانومی بود که خواهر نیروی کمکی ما در حشد الشعبی بود همونطور که در بالاتر عرض کردم نام هتل نورالعباس بود. اینکه درمصرع دوم شعر نوشته بود نسبتی با شه نجف دارد؟ یعنی رفتند داخل هتل نورالعباس که پیش بینی شده؟؟ و منم در تایید نوشتم « .. صاحب مشک و علم » و... الی آخر که با اون شعر خواستم بهشون برسونم جایی که مورد نظرم هست و سوژه ها داخلش هستند به اسم حضرت عباس هست وارد هتل شدم. از اینجا به بعد باید با هوش و ذکاوت خودم عمل میکردم وَ اون زن و شناسایی میکردم. چندتا خانوم اونجا بودند که کار منو سخت میکرد.
شهید محمدحسین میرشکاری🕊 فرازی از وصیت نامه🕊 🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 یکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ ۷ شوال ۳۱ می ۲۰۲۰
هدایت شده از هیأت شهدا
1_12519061.mp3
2.07M
💠 #دعای_عهد ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
🌸وَ نَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ، وَ ثِقَةً لِمَنْ تَوَکَّلَ وَ رَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ، وَجُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ 💠(اسلام) مایه نجات کسى است که تصدیقش کند، و وسیله اطمینان آنها که بر آن توکّل و تکیه کنند، و موجب راحت و آسایش کسانى که کار خود را به آن واگذارند، و سپرى است (محکم) براى آنها که (در راه آن) صبر و استقامت به خرج دهند». 📚 ۱۰۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اعتبارنامه ۲۷۳ نماینده مجلس تایید شد 🔹اعتبارنامه «حسین محمد صالحی» منتخب فریدن و فریدون شهر، «غلامرضا تاجگردون» منتخب گچساران و «کاظم دلخواش اباتری» منتخب صومعه سرا مورد اعتراض نمایندگان قرار گرفت و تایید نشد.