یک طرف نفاق مجاهدین و جزب توده
از یک طرف جهالت پهضت آزادی ها و جبهه ی ملی
واز طرف دیگر روحانیون و اسلامگرایان وحضرت امام خمینی(ره)
درست و در کمتر از یک هفته پس از برکناری ابوالحسن بنی صدر، نظام اسلامی شاهد چالشی بزرگ تر می گردد
چالش فوق با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت شمار کثیری از رهبران انقلاب و در راس آن ها آیت الله دکتر بهشتی صورت می گیرد.
نفاق بنی صدر شکل عملی بخودش گرفت
و جریان های پشت سر بنی صدر
نفوذ ی های وطن فروش
شروع کردند به ترور رهبران حزب جمهوری اسلامی
نکته حائز اهمیت آن که در خلال هفده ماه ریاست ابوالحسن بنی صدر، او و شهید بهشتی را می توان دو نقطه ی مقابل و متضاد یک دیگر دانست که در مقطعی یکسان، هر یک به نحوی با صحنه ی سیاسی ایران خداحافظی نموده اند
جالب آنکه ابوالحسن بنیصدر در همان اولین نطق، نخستین وظیفه خود را بهعنوان رئیسجمهور ایجاد تفاهم در کشور میخواند و متعهد میشود محیط تفاهم را در همه ایران فراهم کند
تعهدی که دوامی نداشت و خیلی زودتر از تصور «عامه مردم» رنگ باخت. تا آنجا که شهید بهشتی در کسوت رئیس دیوان عالی کشور بارها عنوان داشت رئیسجمهوری که باید رابط سه قوه باشد حالا که میان دولت، مجلس و شورای عالی قضایی هماهنگی بالایی وجود دارد
مجلس و شورای عالی قضایی هماهنگی بالایی وجود دارد به جای اینکه خوشحال باشند بحرانآفرینی میکند!
اینجا نقش ولایت وهدایت ورهبری امام خمینی (ره)زاورودشون باعث خنثی شدن فتنه و انشقاق کشور می شه
هر چند باهزژنه ی از دست دادن عزیزان انقلاب همراه بود
امام خمینی خطالب به ملت فرمودند⤵️⤵️
بدانید من نزدیک به یک سال بود که صلاح نمیدیدم آنچه را میدانم برای ملت شرح دهم، چرا؟ تا آرامش کشور حفظ شود و شما با آرامش کامل علیه مستکبران جهان بجنگید تا احساس کردم دیگر مساله از این حرفها گذشته است و خطر، اساس جمهوری اسلامی را که با خون پاک هفتادهزار شهید و معلولیت بیش از یکصدهزار نفر به وجود آمده بود تهدید میکند، دیگر تاب نیاوردم تا شما بجنگید و از پیروزی شما به نفع مقاصد شوم سیاسی ضدانقلاب بهرهبرداری شود، لذا درددل کردم.
امام خمینی که مردم را نسبت به مقاصد ضدانقلاب هشیار میکردند به صراحت عنوان داشتند با قدرت ملت مقابل ضدانقلاب خواهند ایستاد و یادآور شدند «منافقین که امروز بهعنوان طرفداران پر و پاقرص «بعضیها» (بنیصدر) اطراف آنها را گرفتهاند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلحانه میزنند و هر روز در گوشهای تشنج میآفرینند، همانها بودند که از روز اول پیروزی انقلاب، شعار انحلال ارتش را سر میدادند.»آنچه در ادامه میآید مروری بر بخشی از اقدامات غیرقانونی و جنجالهایی است که ابوالحسن بنیصدر رقم زد
آغاز انحصار طلبی یک رئیس جمهور
⤵️⤵️
بنیصدر که مجلس را خارج از اختیار خود میدید، سعی کرد علاوهبر ایجاد جنگ روانی و مقاومت در برابر برخی تصمیمات نیروهای انقلابی، مخالفتهایش را با آنها به فضای عمومی جامعه سوق دهد و با ایجاد دوقطبیهای سیاسی و اجتماعی، مخالفانش را در برابر مردم قرار دهد. بهطور کلی سخنرانیهای تنشزا و حمله به نهادهای انقلابی در مجامع عمومی از مهمترین ابزارهای سیاستورزی او بود. با آغاز بهکار مجلس اول، چالشهای جدی میان رئیسجمهور و جریان انقلاب علنی شد.
بنیصدر اولین شکست خود در برابر قانون را تجربه کرد. بدینترتیب چالش تشکیل کابینه از اوایل تا 16 شهریور 1359 میان او و رجایی ادامه یافت. در جلسه 16 شهریور، نمایندگان برای انتخاب اعضای کابینه رسیدند و شنیدهها حاکی از آن بود که شکست دوم بنیصدر نیز در راه است
17 شهریور بهترین فرصت برای رئیسجمهور بود تا از فشار مردمی برای نیل به مقصود خود استفاده کند، بنابراین در این تجمع شدیدترین اتهامات را به مجلس، نخستوزیر و نیروهای خط امام نسبت داد. این مراسم به مناسبت سالگرد شهدای 17 شهریور برپا شده بود و بنیصدر سخنران آن بود. سخنان او آنچنان شدیداللحن بود که مردم را شگفتزده کرد و بلافاصله مسئولان را به واکنش واداشت. بنیصدر با حقد و کینهای که از جریان انتخاب نخستوزیر و کابینه از مجلس و خط امام داشت، تمام سخنانش را معطوف اتهامزنی به نیروهای انقلابی کرد. او از اقلیتی سخن میگفت که قصد دارند اداره کشور را در دست بگیرند و دائما در کار دولت اخلال ایجاد میکنند.
او مخالفت مخالفان را به سود آمریکا خواند و تهدید کرد که اگر مخالفان دست از مخالفت برندارند، «نوبت افشای با اسم و رسم میرسد.»
اما حتی درصورت واقعی بودن ادعاهای بنیصدر، این موضوع که آیا در پسپرده چیزی هست و اختلافات با رئیسجمهور از جایی آب میخورد، مسالهای نیست که جای طرحش مجامع عمومی باشد. با این حال، پس از اوجگیری اختلافات بنیصدر با جریان انقلاب و نزدیکی او با منافقان، رئیسجمهور دائما از این ابزار برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد