کاش همه معنی
راز زندگی را میدانستیم
راز زندگی درک کردن میخواهد
زندگی چیز کوچک و بیمعنی
نیست که راحت بتوان از آن گذشت
زندگی از هرچیزی که فکرش را
کنی گران تر و دست نیافتنی تر است
راز زندگی تو هستی
بودنِ تو
سلامتیِ تو
و خندهایِ شیرین خودت
و ضربان قلبی که هر ثانیه میشنوی
و چشمانی که هر روز صبح میگشایی
راز زندگی...
زندگی دوباره هر روز توست...
زیرا آدمی یکبار به دنیا
می آید و یکبار زندگی می کند
پس تا میتوانی زندگی را زندگی کن
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅مثل_مداد_باش
✍حکیمی مشغـول نوشتن با مـداد بود. کودکی از او پرسيد: چه مینويسی؟ حکیم لبخنـدی زد و گفت : مهم تر از نوشتـه هايم ، مـدادی است کـه با آن مینويسم ، وقتی بزرگ شدی مـثل اين مـداد شو! پسر تعجب کرد! چون چيز خاصی در مداد نديد! حکیـم گفت پنج خصلت در اين مداد هست. سعی کن آنها را بدست آوری
👈اول: می تـوانی کارهـای بـزرگی کنی، اما فـراموش نکنی دستی وجود دارد که حرکت تو را هدايت میکند و آن دسـت خـداست!
👈 دوم : گاهی بـايد از مداد تـراش استفاده کنی ، اين باعث رنج مداد میشود، ولی نوک آن را تيز می کند. پس بدان رنجی که می بری از تو انسان بهتری می سازد!
👈سـوم: مداد هميشه اجازه میدهد که برای پاک کـردن و تصحیح اشتباه از پاکن استفـاده کنیم ، پس بـدان که تصحيح يک کار خطا، اشتباه نيست!
👈 چهارم : چـوب مداد در نـوشتن مـهم نيست، مهم مغز مداد است که درون این چوب است ، پس هميشه مراقب درونت باش که چـه از آن بيرون می آيد!
👈پنجم: این که مداد هميشه از خـود اثـری باقی می گـذارد ، پس بدان هر کاری در زنـدگی ات می کنی ، ردی از آن بجا میماند، پس در انتخاب اعمال و رفتارت دقت کن!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هی میشینیم میگیم:
اگر خوشگل تر بودم...
اگر پولدار تر بودم...
اگر در یک شهر دیگر زندگی میکردم...
اگر از کشور خارج میشدم...
اگر یک دهه زودتر بدنیا آمده بودم...
یا اگر الان برای خودم اسم و رسمی داشتم،
لابد اِل میشد و بِل میشد!
ولی این خبرها نیست
و ما این را دیر میفهمیم
شاید ده ها سال دیر
زمانی که عمرمان را دویده ایم که در فلان خیابان خانه بخریم و فلان ماشین را داشته باشیم و از فلان مارک لباس و کیف و کفش بخریم!
یک روزی میرسد که میبینیم به هرچه که فکرش را میکردیم رسیدیم ولی حالمان جوری که فکرش را میکردیم نشد!
و آن روز است که میفهمیم روزهای زندگی را برای ساختن آینده از دست دادیم...
آدم های اطرافمان را که ناب بودند
برای بدست آوردن آدم های دیگر از دست دادیم...
چقدر می توانستیم با دیگران مهربان تر باشیم و کار خیر انجام دهیم و غفلت کردیم...
و از همه مهمتر، چقدر می توانستم به خدا نزدیک شوم ولی همه اش غُصه ی روزیِ فردایی را خوردم که خداوند تقدیر فرموده بود...
بهتر است خانه ی ذهنمان را بکوبیم و از نو بسازیم!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند
اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند
اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد
اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند
اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد
اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست
اما، اگر «عزت نفس نداری»، هیچ نداری ..
گوته
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
بخون خیلی قشنگه
مردی بازاری خلافی کرد و حاکم او را به زندان انداخت. زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت پنج سال به محبس افتادندی! برخیز و مرامی به خرج بده همی!
مرد هم خراب مرام شد و یکشب از دیوار قلعه بالا رفت و از لای نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیق رساند. مرد زندانی خوشحال شد و گفت ایول داداش!دمت گرم. زود باش زنجیرها را باز کن که الان نگهبان ها می رسند.
ولی دوستش گفت: میدانی چه خطرها کرده ام؟از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
بعد زنجیرها را باز کرد. به طرف در که رفتند مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
با دردسر خودشان را بالا کشیدند. همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند. مرد گفت: میدونی چه خطری کرده ام؟ از دیوار قلعه بالا آمدم، از لای نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
مرد زندانی فریاد زد: نگهبان ها! نگهبان ها! بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!
تا نگهبان ها آمدند مرد فرار کرده بود. از زندانی پرسیدند چرا سر و صدا کردی و با او فرار نکردی؟
مرد گفت: پنج سال در حبس شما باشم بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم!
در زندگی از گرسنگی بمیرید، فقر را تحمل کنید، تن به دشواری بدهید اما زیر بار منت هیچکس نروید. هیچکس. هیچکس.
بار حمالان به دوش خود کشيدن سخت نيست زير بار منت نامرد رفتن ، مشکل است
@hezar_rah_narafte🍃🌹
حضرت علی (ع) در گذر از قبرستان
✍ای ساکنان خانه های وحشت زا ومحله های خالی و گورهای تاریک!ای خفتگان در خاک!ای غریبان!ای اهل تنهایی!ای اهل وحشت!شما پیش از ما رفتید و ما به دنبال شما،به شما می پیوندیم.
امّا درخانه هایتان دیگران سکونت کردند،و امّا زنانتان با دیگران ازدواج کردند،و اموالتان در میان دیگران تقسیم شد!این خبر ما هست،شما چه خبری دارید؟ سپس رو به اصحاب فرمود: بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند،به شما خبر می دادند که؛« بهترین توشه تقوا است....»
📚منبع؛حکمت۱۳۰نهج البلاغه
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 بابا زیر لب لااله الا اللهی زمزمه کرد وگفت دختر صدای من را در نیار!😤 با غصه گفتم بابا مگه خودت
🍃🤍🕊
هما خانوم و هومن که رفتن مامان گفت :عصر با بابات می ریم بازار تا یه چند تا تیکه وسیله برات بخریم ،.!!
بابا که اومد مامان چک رو بهش داد ،چشم های بابا از خوشحالی برقی زد مامان غذا رو کشید و سر ناهار به بابا گفت ؛امروز عصر بریم بازار چند وسیله برای جهاز پریسا بخریم 😊
بابا سری تکون دادو گفت ؛چی می خوای بخری!؟
مامان گفت ؛یخچال 'ماشین لباسشویی یه فرش ،یه کم خرده ریز بقیه رو خود هما می خره اونطور که هما گفت ؛خونه هومن کم و بیش وسیله داره سرویس خواب و مبلمان ومیز ناهارخوری ،.!
تو آشپزخونه هم گاز رومیزی و ماکروویو هس یه چند تا تیکه وسیله مثل لوستر و پرده وجاروبرقی و اتو و زودپز ،پتو و بالش و سایل خواب هم میده بهشون
سیستم صوتی هم که با داماد خودم هم یه چیزهای از جهیزیه ام مونده می دم ببره دیگه جهیزیه اش تکمیل می شه و می ره سر خونه زندگیش!!
بابا پوزخندی زد و گفت اینم بره از دستش خلاص بشیم و یه نفس راحت بکشیم😏
از حرف بابا دلخور شدم مامان لبخندی زد و گفت ؛به امید خدا که خوشبخت بشه
بابا در حالی که آخرین لقمه رو در دهانش می ذاشت گفت ؛من برم یه چرت کوتاه بزنم تا عصر بریم خرید!!
بابا این رو گفت و به سمت اتاق رفت ،..
با کمک مامان وسایل رو جمع کردیم و کارها که تموم شد مامان گفت ؛یه کم بخوابیم که عصر خیلی کار داریم!🥱😮💨
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
روزي مردي خدمت عالمی رسيد و گفت: همسر من نماز نميخواند. چه كار كنم؟
عالم گفت: درباره فضيلتهاي نماز برايش بگو، بگو كه چقدر نماز بر روح انسان تاثير مثبت دارد.
مرد گفت: گفتهام، خيلي هم زياد، ولي بيفايده است.
عالم گفت: وعده خدا را در مورد بهشت و نعمتهاي آن برايش بازگو كن. بگو كه در صورت خواندن نماز واقعي چه چيزهايي در بهشت در اختيار او خواهد بود.
مرد گفت: گفتهام! خيلي هم اغراق كردهام. ولي بيفايده است.
عالم گفت: از هول و وحشت جهنم و سختيهايي كه در صورت نخواندن نماز به او وارد ميشود، برايش بگو.
مرد گفت: گفتهام، خيلي هم زياد، ولي باز هم بيفايده است!
عالم متفکرانه گفت: پس حرف حسابش چيست؟
مرد پاسخ داد: هيچي! ميگه تو بخون تا منم بخونم!!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
💠توکل آهو
در زمان حضرت موسي خشكسالي پيش آمد. آهوان در دشت، خدمت موسي (ع )رسيدند كه ما از تشنگي تلف مي شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.
حضرت موسي به درگاه الهي شتافت و داستان آهوان را نقل نمود .خداوند فرمود: موعد آن نرسيده است. موسي هم براي آهوان جواب رد آورد. تا اينكه يكي از آهوان داوطلب شد كه براي صحبت ومناجات بالاي كوه طور رود.
به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران مي آيد وگرنه اميدي نيست. آهو به بالاي كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتي به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد . شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت: دوستانم را خوشحال مي كنم و توكل مي نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد!... موسي معترض پروردگار شد. خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود..
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 هما خانوم و هومن که رفتن مامان گفت :عصر با بابات می ریم بازار تا یه چند تا تیکه وسیله برات بخری
🍃🤍🕊
عصر که از خواب بیدار شدم مامان گفت پاشو عزیزم آماده بشو تا بریم نمی خوام به شب میخوریم ،.☺️😊
از جا بلند شدم و سریع لباس پوشیدم و همراه مامان وبابا راهی شدیم و..
مامان با سلیقه من همه رو وسایل خرید و اسباب های بزرگ وبرقی رو فاکتور کردیم و قرار شد روزی که هومن میاد دنبالم وسایل رو بار بزنیم و همراهمون ببریم..!
بابا ماشین گرفت وخرده ریزها رو هم آوردیم خونه و گوشه اتاق خواب چیدیم
مامان به هما خانم زنگ زد و توضیح داد و در جریان ماجرا قرارش داد هما خانوم اول مامان رو سرزنش کرد وگفت مگه من نگفتم نیاز نیس چیزی تهیه کنید وخودم همه چی می خرم😒😌
اما مامان قانعش کرد و گفت ؛شما لطف دارید و اینطور نمی شه که همه زحمت ها گردن شما باشه ،!😊
بابا که حرفای هما خانوم رو شنید با مامان دعوا کرد که چرا خریت کردی و جهیزیه خریدی می ذاشتی خود هما خانوم می خرید !!
مامان در جواب بابا گفت ؛نمی شد دخترمون رو بی هیچی بفرستیم ،
اما مرغ بابا یه پا داشت و به مامان توهین می کردو می گفت تو عقل تو سرت نیس اگه فهم و شعور داشتی وضع ما اینطور نبود،!😠😤
از اینکه بابا پول شیر بهارو گرفته بود و گذاشته بود تو جیبش و زورش اومده بود همین چند قلم جنس رو هم بخره و به خاطرش به مامان توهین می کرد و دل مامان رو می شکست!!💔
کفری شدم اومدم جواب بابا رو بدم که مامان اشاره کرد و گفت ؛چیزی نگو!!
با حرکت مامان ساکت شدم..😮💨
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
✅ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟
✍ﮔﻔﺖ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﻦ! ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﮕﻮﻧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ مےگذاری، ﺣﺎﻟﺶ ﺭﺍ مےپرسی، ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺳﺮﺍﻍ ﮐﯿﻒ ﻭ ﻧﻤﺮﺍﺕ ﺍﻭ نمےروی، ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻧﻮﻉ ﻏﺬﺍ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ مےپرﺳﯽ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ مےکنی، ﻧﻈﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻗﻊ ﺟﻮﯾﺎ مےشوی، ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺕ ﺩﻋﻮﺍ نمےکنی، ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﻮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ.
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ، ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ مالکیت!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
🍂از امام صادق(ع) پرسیدند که چرا کسانی که در آخر الزمان زندگی میکنند رزق و روزیشان تنگ است؟ فرمودند: به این دلیل که غالبا نمازهایشان قضا است.
✅مرحوم آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی در وصیت خود به فرزندش می گوید:
🍃«اگر آدمی چهل روز به
ریاضت و عبادت بپردازد
ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود،
نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش
خواهد شد. »
🍃فرزندم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»
✅ برای این که جهت اقامه نماز صبح خواب نمانید، «قبل از خوابیدن» آخرین آیه سوره کهف را بخوانید و حین قرائت آیه، ساعتی که قصد دارید بیدارشوید را در ذهن داشته باشید.
🍃 آیه اخر سوره کهف ⇩
◈ بسم الله الرحمن الرحیم ◈
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحدا»
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با جمعى از اصحاب خود نشسته بودند ناگه شخصى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله در فلان خانه مردى و زنى به فساد مشغولند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسى كنم و آنها را بخواهم ببينم مطلب چيست ؟
چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، ليكن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از آنان را اجازه نداند تا اينكه حضرت على (عليه السلام ) خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود:
يا على تو برو و ببين اين ماجرا كه مى گويند راست است يا نه
اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) آمد تا رسيد به در خانه ، آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتى كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد چون خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولى هيچ كس را آنجا نديم .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه على (عليه السلام ) نمى خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود:
يا على انت فتى هذه الامه يعنى :
✅ يا على تو جوانمرد اين امتى .
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🌷 امام سجاد علیه السلام:
🍃نشانه های مؤمن پنج چیز است:
پرهیزگاری در خلوت،
صدقه در حالت نیازمندی،
شکیبایی هنگام مصیبت،
بردباری هنگام خشم
و راستگویی هنگام ترس
📗 الخصال، ص 245
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 عصر که از خواب بیدار شدم مامان گفت پاشو عزیزم آماده بشو تا بریم نمی خوام به شب میخوریم ،.☺️😊 ا
🍃🤍🕊
مامان همیشه همینطور ماخوذ به حیا بود حتی اگه بابا کتکش هم می زد تو روی بابا نمی ایستاد ،
نمی خواست آرامش خونه به هم بخوره
بابا کمی غرو لند کرد ورفت توی حیاط ،...
دوروزی گذشت و هما خانوم به مامان زنگ زد و گفت ؛محضر رو هماهنگ کردیم
بچه ها بعد از عقد برن سر خونه و زندگیشون از این که به این زودی قرار بود از مامان و بابا جدا بشم هم ناراحت بودم و هم خوشحال😣😮💨
خوشحال بودم چون از دست بابا وکارهاش نجات پیدا می کردم و خلاص می شدم و دیگه قرار نبود شاهد توهین و تحقیرهاش باشم ،
ناراحت برای این که من خیلی بچه بودم هنوز سنی نداشتم !که بخوام مسئولیت یه زندگی رو به عهده بگیرم هنوز آمادگی دوری از مامان رو نداشتم ،..!
چند روزی گذشت و به تاریخ عقد و عروسی نزدیک می شدیم که یه روز هومن زنگ زد و گفت ؛بامادرش راهی شده و دارن میان و تومسیرهستن،!
قرار بود من زودتر برم و مامان این ها هم یه چند روز بعد به ما ملحق بشن،،🤔🙄
من سریع چمدونم رو بستم و منتظر هومن بودم تا این که هما خانوم و هومن اومدن و وسایل رو بار زدیم و راهی تهران شدیم ،..
من که به شدت استرس داشتم و کلی کار بود که باید انجام می دادم تموم راه تو خودم بودم و زیاد حرف نمی زدم هومن هم سر به سرم می ذاشت و می گفت چه خوب که انقدرساکتی ،
کاش تو زندگی مون هم همینطور آروم وبی سرو صدا باشی جوری نباشه که من وقتی میام خونه غر زدن هات شروع بشه و دعوا به پا کنی ،😅😂
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
روزی فردی آمد خدمت امام صادق (ع) و به ایشان عرض کرد:
اگر روزی یکی از دوستان شما گناهی کند، عاقبتش چگونه خواهد بود؟
امام در پاسخ به وی فرمودند:
خداوند به او یک بیماری عطا می نماید تا سختی های آن بیماری کفاره گناهانش شود.
آن مرد دو مرتبه پرسید: اگه مریض نشد چه؟
امام مجدد فرمودند: خداوند به او همسایه ای بد می دهد تا او را اذیت نماید واین اذیت وآزار همسایه کفاره گناهانش شود.
آن مردگفت: اگه همسایه بد نصیبش نشد چه؟
امام فرمودند:خداوند به او دوست بدی می دهد تا وی را اذیت نماید وآزار آن دوست کفاره گناهان دوست ما باشد.
آن مرد گفت: اگه دوست بد هم نصیبش نشد چه؟
امام فرمودند: خداوند همسر بدی به او می دهدتا آزارهای آن همسر بد کفاره گناهانش شود.
آن مرد گفت اگرهمسر بد نصیبش نشد چه؟
امام فرمودند: خداوند قبل از مرگ به او توفیق توبه عنایت می فرماید.
باز هم آن مرد از روی عنادی که داشت گفت:
و اگر نتوانست قبل از مرگ توبه کند چه؟
امام فرمودند:
به کوری چشم تو ما اورا شفاعت خواهیم کرد!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🌕اسامی هفت آسمان و رنگ آنها از زبان حضرت علی علیه السلام
🌷امیرالمومنین عليه السّلام در مسجد جامع كوفه بود كه مردى از اهل شام در برابرش به پاخواست و پرسش هائى از آن حضرت نمود و از آن جمله اين بود كه عرض كرد:
✳️يا امير المؤمنين! مرا از رنگ هاى آسمان ها و نام هايشان خبر بده!
🌸حضرت به او فرمود:
1⃣ آسمان دنيا نامش رفيع است و از آب و دود آفريده شده است.
2⃣ آسمان دوم نامش قيدوم است كه به رنگ مس است.
3⃣آسمان سوم نامش ماروم است كه به رنگ برنج است.
4⃣ آسمان چهارم نامش ارقلون و برنگ نقره است.
5⃣آسمان پنجم نامش هيضمون (هيفون) و به رنگ طلا است.
6⃣آسمان ششم نامش عروس است و آن ياقوت سبزى است.
7⃣ آسمان هفتم نامش عجما است و دُرّى است سفيد...
♦️حديث طولانى است مورد نياز از آن را نقل كرديم.
📗منبع:الخصال،ترجمه فهرى، ج۲، ص: ۳۸۵ .
@hezar_rah_narafte🍃🌹
👌🏻ذکرها سه دسته هستن :
◆یه دسته پاک کننده اند
❒گناه و زشتی رو پاک میکنن
◆مثل : «استغفرالله»
◆یه دسته مدادند
❒برامون حسنه مینویسند
◆مثل:«الحمدلله»،«سبحان الله»،«لااله الاالله»
◆امایه ذکرےهستکه هم پاک کنه هم مداد
❒گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات
◆مینویسه وآن:صلوات برمحمد وآل محمد
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم✨
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 مامان همیشه همینطور ماخوذ به حیا بود حتی اگه بابا کتکش هم می زد تو روی بابا نمی ایستاد ، نمی خو
🍃🤍🕊
از حرفای هومن ذوق می کردم اما به روی خودم نمی آوردم،توی دلم دعا می کردم کاش زودتر عقد می کردیم و همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شد ،..!😇
وقتی رسیدیم با وجود این که خسته راه بودیم هومن دوتا کارگر گرفت و رفتیم خونه هومن خونه هومن رو خیلی پسندیدم،🥰😍
باورم نمی شد جای که قرار بود زندگی کنم تا این حد شیک و مدرن باشه وسایل رو پیاده کردیم ،!
کارمون که تموم شد رفتیم خونه هما خانوم این ها یه خانمی اونجا بود تقریبا هم سن وسال هما خانم یه خانم با ظاهری سرو ساده و پوششی که به خانم های تهرانی نمی اومد یه دامن بلند و یه لباس گشاد!!
هما خانم معرفیش کرد و فهمیدم زهرا خانم تو خونه مستخدمه و هرروز میاد خونه هما خانم کمک و کارهای خونه رو انجام میده !!🤔🙄
البته همه کارهای خونه با زهرا خانم بود و هما خانم فقط نظارت می کرد،!
زهرا خانم چند مدل غذا درست کرده بود مرغ و فسنجون ته چین مرغ و سالاد و سوپ ودسر
من که حسابی گرسنه بودم یه دلی از عزا درآوردم و چون فردا خیلی کار داشتیم شب بخیر گفتم و رفتم که بخوابم اما اهالی خونه بیدار بودن ،زهرا خانم اتاق مهمان رو برای من آماده کرده بود ,..!
وارد اتاق شدم یه اتاق بزرگ با وسایل کامل خونه هما خانوم خیلی زیبا بود😍
وسایل همه اشرافی خونه یه سالن بزرگ داشت که تو ورودی سر تا سر در وپنجره های بزرگ بود که یه در به حیاط بزرگ راه داشت و دری که تو راهرو بود!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 ســلام صبحتون زیبـا💐
🌸هفته تون به شادی
💓و پـراز عطر خدا
🌸روزتـان را به شکرانه
💓هرآنچه خدا داده آغاز کنید
🌸الـهـی
💓حـال دلتـون خـوب
🌸لحظه های عمرتون شیرین
💓کارتون پـر رونق و سـایـه
🌸زندگیتون خوشبختی باشـه
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
واقعااا تا به ڪی؟!؟
#قضاوت
#غیبت
#تهمت
چرا نمیفهمیم این ها تاوان دارد...
دل شڪستن دارد ..
چرا متوجه نیستیم این ها به ما مربوط نیست
#فلانی جراحی ڪرده...
#فلانی دزده..
#فلانی زشته...
#فلانی تتو، پیرسینگ، پروتز داره
#فلانی خیانت ڪرده
و ...
چرا ڪسی متوجه زندگی شخصی خودش نیس
#همه خدا شدند...
#همه قاضی شدند...
#همه گناهڪارند جز خودمان....
ای ڪاش این را بدانیم
در هر قبری فقط یک نفر دفن میشود...
پس فڪر اعمال و افڪار خودتان باشید...
فقط ڪافیست پاهایتان را ڪمی از زندگی بقیه بیرون بڪشید...
✅باور ڪنید خودتان هم آروم میشوید ...
@hezar_rah_narafte🍃🌹
حاج اسماعیل دولابی
میگفتند :وقتی به خدا بگویی خدایا! من غیر از توکسی را ندارم؛ خدا غیور است وخواستهات را اجابت میکند
خدا
درکارهمه برکت،
درخانه شان آرامش،
دروجودشان نورخودت را قرار بده
بُخل و حسادت تنگ نظری را از همه دور کن. چشم دیدن شادی و موفقیت دیگران را به همه ی ما عطا کن
@hezar_rah_narafte🍃🌹