🤍✨🤍
✨🤍
🤍
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود :
اى سلمان! هر كس
دخترم فاطمه را دوست بدارد،
او در بهشت و كنار من خواهد بود
و هر كس او را دشمن بدارد
گرفتار آتش مى شود.
سلمان! علاقه مندى به فاطمه
در صد جا به درد مى خورد:
از جمله ى آنها: هنگام مرگ، عالم برزخ،
در پاى میزان، عرصات محشر، پل صراط
و محاسبه ى اعمال.
سلمان! واى بر كسانى كه به او ظلم كنند
و واى بر آنان كه به شوهر او جفا نمایند،
حتى واى بر ستمگرانى كه به فرزندان
و شیعیان وى ستم كنند.
📚 بحار الانوار ، ج ۲۷ ، ص ۳۸
@hezar_rah_narafte🍃🌹
مردی به یک مغازه فروش حیوانات رفت و درخواست یک طوطی کرد. صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره کرد و گفت: «طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است».
مشتری: «چرا این طوطی اینقدر گران است؟»
صاحب فروشگاه: «این طوطی توانایی انجام تحقیقات علمی و فنی را دارد»
مشتری: «قیمت طوطی وسطی چقدر است؟»
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اینکه این طوطی توانایی نوشتن مقاله ای که در هر مسابقه ای پیروز شود را دارد».
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسید و صاحب فروشگاه گفت: «۴۰۰۰ دلار».
مشتری: «این طوطی چه کاری می تواند انجام دهد؟»
صاحب فروشگاه جواب داد: «صادقانه بگویم من چیز خاصی از این طوطی ندیدم ولی دو طوطی دیگر او را مدیر صدا می زنند.
@hezar_rah_narafte🍃🌹
ده سخن از کلمات کوتاه حضرت محمد(ص)
1 . هر چه فرزند آدم پیرتر مى شود ، دو صفت در او جوانتر مى گردد : حرص و آرزو .
2 . دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند ، امت من صلاح مى یابد و اگر فاسد شوند ، امت من فاسد مى شود : علما و حکام .
3 . شما همه شبان و مسؤول نگاهبانى یکدیگرید .
4 . نمى توان همه را به مال راضى کرد اما به حسن خلق ، مى توان .
5 . نادارى بلاست ، از آن بدتر ، بیمارى تن ، و از بیمارى تن دشوارتر ، بیمارى دل .
6 . مؤمن ، همواره در جستجوى حکمت است .
7 . از نشر دانش نمى توان جلو گرفت .
8 . دل انسانى همچو پرى است که در بیابان به شاخه درختى آویزان باشد ، از وزش بادها دائم در انقلاب است و زیر و رو مى شود .
9 . مسلمان آن است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند .
10 . رهنماى به کار نیک ، خود کننده آن کار است .
@hezar_rah_narafte🍃🌹
✅امام علی علیه السلام در وصیت خود به امام حسن علیه السلام فرمودند: از مردم توقعی نداشته باش زیرا مردمی هستند که:
💫 اگر عالِم باشی به تو ایراد میگیرند
و اگر جاهل باشی راهنمایی ات نمی کنند،
💫 اگر در طلب علم برآیی، میگویند:
خود را به زحمت انداخته است
و اگر از طلب علم دست بکشی، میگویند: ناتوان و کودن است.
💫اگر در عبادت پروردگارت استوار باشی، میگویند: خود نما و ریاکار است.
و اگر عبادتت کم باشد می گویند: کافر است.
💫 اگر سکوت اختیار کنی، میگویند:
از سخن گفتن عاجز است و اگر سخن بگویی، میگویند: پر حرف است.
💫اگر انفاق کنی، میگویند: اسرافکار است
و اگر صرفه جویی کنی، میگویند: خسیس است.
💫 اگر به آنچه آنها دارند نیازمند شوی، از تو میبُرند و به بد گویی ات میپردازند
و اگر به آنان اعتنایی نکنی، تکفیرت میکنند!
✅آری پسرم!
این است خصوصیت مردم زمانه ی تو.
📚بحار الأنوار ، جلد ۷۷ ، صفحه ۲۳۴
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
امام صادق(علیه السلام) روایت کردند که حضرت رسول اکرم فرمود:
✅ از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه، گنجشک، هدهد و پرستو بپرهیزید.
⚡️زنبور(خداوندبدو وحی کرد)
⚡️مورچه به این دلیل که مردم در روزگار حضرت سلیمان بن داوود(علیه السلام) به قحطی گرفتار شدند، پس هنگامی که به سوی نماز باران خواهی میرفتند،
🐜 مورچهای را دیدند که روی دو پای خود ایستاده دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و میگوید:
⚡️ “خدایا، ما آفریدهای از آفریدگان تو هستیم و از فضل تو بینیاز نیستیم، ما را از نزد خود روزی ده و ما را به گناهان کمخردان آدمی زادگان بازخواست منما.”
⚡️پس سلیمان به مردم گفت: به خانههایتان برگردید که همانا خدا بر اثر دعای دیگران به شما آب داد.
⚡️ قورباغه بدین رو بود که چون بر ابراهیم(علیه السلام) آتش برافروختند، همه جانداران زمین به خدای بزرگ و ارجمند شکایت کردند و از او خواهش کردند که بر آتش آب بریزند،
⚡️خدا به هیچ یک از آنان اجازه نداد مگر قورباغه که دو سوم پیکر قورباغه در انجام این کار سوخت و تنها یک سوم از پیکرش سالم ماند.
⚡️و اما پرستو به این سبب که گردش او در آسمان به دلیل اندوه خوردن بر ستمهایی است که روا داشتند
⚡️و عبادت او خواندن «سوره حمد» است و آیا نمیبینید که او میگوید: «ولاالضالین».
📚 الخصال المحموده والمذمومه
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 مامان ادامه داد : خدا بیامرزه خاله ام رو اونم همینطور جدی و مغرور بود هما هم به مامانش رفته ،☺
🍃🤍🕊
مامان از پریا خواست فردا بیاد کمک و وقتی گفت ؛بچه ها رو همراهش نیاره ناراحت شد اماچیزی به روی خودش نیاورد که کدورتی پیش نیاد،!
هنوز هما خانوم تاریخ قطعی برای مراسم نداده بود و مشخص نبود کی قرار بیان اما مامان که اضطراب داشت زودتر می خواست کارها رو انجام بده تا از هولش در بیاد،.!
بابا که اومد مامان همه ماجرا رو تعریف کرد وبابا هم خواست یه لیست خرید بنویسه تا هرچی نیاز بخره مامان تصمیم داشت شام مفصلی هم درست کنه که شرمنده مهمون ها نشیم و همه چی به نحو احسنت برگزار بشه..😌😮💨
شام رو خوردیم وچون فردا کار داشتیم شب زودتر موعود همیشگی خوابیدیم،
🌤صبح که از خواب بیدار شدم هنوز پریا نیومده بود و مامان استارت کارها رو زده بود مامان برای ناهارابگوشت بار گذاشت و از آشپزخونه شروع کردیم به تمیز کاری !!
کابینت ها رو ریختیم بیرون و تمیز کردیم و چیدیم گاز و ماشین رو تمیز کردیم و زیر کابینت ها روبرق انداختیم🪣🧽
ساعت حدود ده بود که پریا اومد و بچه ها رو هم همراهش آورده بود مامان گفت ؛مگه نگفتم تنها بیا پریا
گفت ؛مادرشوهرم کار داشت چکار می کردم تو خونه تنهاشون می ذاشتم پریا برای این که بچه ها رو سرگرم کنه براشون برنامه کودک تام و جری رو گذاشت و بچه ها سرگرم بودن وتو دست وپامون نبودن !!😮💨
من و مامان وپریا هر کدوم یه گوشه کاررو گرفته بودیم وخونه رو تمیز می کردیم و
همه جا رو برق می انداختیم✨
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
🔘✨ســـ🦋لام
🕊✨عصرتـــون
🔘✨پر از خیر و برکت
**✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💕✨🕊💕
🌸🍃
نظر یکی از خانومای کانالمون🩷🤍
سلام و نور خدمت شما دوست عزیز
تبریک میگم بابت کانال پربار و مفید تون
متن ها داستانها و. بسیار زیبا و جذاب و درس آموز
امیدوارم پله های ترقی و روزبه روز طی نمایید
بازم ممنون ازکانال خوبتون وپیامها وداستانهای بسیار دلنشینتون .
آخرداستانو خوندم واقعا زیبا ودوست داشتنی بود .
@hezar_rah_narafte🍃🌹
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍سواحل رویایی هرمز❄️🌊
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 مامان از پریا خواست فردا بیاد کمک و وقتی گفت ؛بچه ها رو همراهش نیاره ناراحت شد اماچیزی به روی
🍃🤍🕊
سر ظهر بابا اومد و چشمش که به نوه هاش افتاد ذوق کرد و از پریا پرسید پس آقا سروش کجان زنگ بزن برای ناهار بیان
پریا در جواب بابا گفت ؛سر کار وشب میاد!
ناهار رو کنار هم خوردیم وکمی استراحت کردیم وعصر بابا بچه ها رو برد پارک تا ما کارها رو تموم کنیم، تا غروب همه کارها رو انجام دادیم و وقتی تموم شد ،،
من چایی دم کردم و با فاصله چند دقیقه بابا و آقا سروش هم رسیدن ودور هم چایی خوردیم ☕️
مامان می خواست شام درست کنه اما پریا مانع شد و مامان هم یه مقدار از آبگوشت که ظهر باقی مونده بود رو برای دامادش فرستاد ویه غذای سر دستی برای خودمون درست کرد!!
بعد از شام من که خیلی خسته بودم و حال دوش گرفتن هم نداشتم رفتم که بخوابم 🥱😴
دوروزی گذشت و هما خانوم زنگ زد و تاریخ مهربرون رو برای جمعه هفته آینده گذاشت
مامان که شنید دل توی دلش نبود
و عصر شال و کلاه کرد که برای خرید به بازار بریم پا به پای مامان تو بازار و پاساژ ها قدم می زدیم و از پشت ویترین مغازه ها لباس ها رو می دیدیم!!
بازار شلوغ بود و من حوصله این همه شلوغی رو نداشتم ،هر لباسی رو به مامان نشون می دادم نمی پسندید و می گفت این چیه یه کم سلیقه به خرج بده ،!!😒
به همین منوال گذشت و مامان کنار یه بوتیک لباس فروشی ایستاد و لباس هاش رو برانداز کرد ،
هم با کلافگی نگاهش می کردم یه لباس کرم رنگ که روی یقه اش کار شده بود توجهم رو جلب کرد خودم رو تو لباس کرم رنگ زیبا تصور کردم و به نظرم بهم می اومد🥰😁
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
#تلنگر ⚠️
🌷هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده
🌷نه کسی دیگر را، چون تغییر آن دست من است!
🌷کار اولت ثواب دارد و نصیحت است،
🌷اما گزینه دوم غیبت است و گناه است.
🌷چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم،
🌷جز خودش همه را خبر می دهیم⁉️
🌷ما شهرت را با صحبت کردن در مورد یکدیگر
🌷می دانیم نه با یکدیگر‼️
🌷جمله ای که بر یک هتل نوشته بود
🌷شگفت زده ام کرد:
🌷اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو
🌷و گرنه با خود ما بگو
🌷بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت
🌷از میانمان برود‼️
نصیحت کن اما رسوا نکن‼️
سرزنش کن اما جریحه دار نکن‼️
🌷بهشت وعده دور از دسترسی نیست
🌷اگر بی بهانه خوب باشیم‼️
@hezar_rah_narafte🍃🌹