فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐نیایش صبحگاهی💐
مهربانا !
چتر رحمتت را بر سر دوستانم همیشه باز نگهدارو بهترین تقدیرها را برایشان رقم بزن🌻
**✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💠حضرت علی (ع) :
🔹ارزش هر انسانی به قدرهمت اوست
و شجاعت و توان هر شخصی
به مقدار گذشت و احسان اوست
و درستکاری و صداقت او به قدر جوانمردی اوست
و پاکدامنی و عفت هر فرد
به اندازه غیرت او خواهد بود
📚نزهه الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅ چگونه امام زمانی شویم
🍂قدم هایی برای خودسازی یاران امام زمان (عج)
🌱قدم اول: نماز اول وقت
🌱قدم دوم: احترام به پدرومادر
🌱قدم سوم: قرائت دعای عهد
🌱قدم چهارم: صبر در تمام امور
🌱قدم پنجم: وفای به عهد با امام زمان(عج)
🌱قدم ششم: قرائت روزانه قرآن همراه بامعنی
🌱قدم هفتم: جلوگیری از پرخوری و پرخوابی
🌱قدم هشتم: پرداخت روزانه صدقه
🌱قدم نهم: غیبت نکردن
🌱قدم دهم: فرو بردن خشم
🌱قدم یازدهم: ترک حسادت
🌱قدم دوازدهم: ترک دروغ
🌱قدم سیزدهم: ڪنترل چشم
🌱قدم چهاردهم: دائم الوضو بودن
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺪﻩ
🍃ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﻳﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﺑﻮﺩ ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﻴﻨﺪﺍﺯﻳﻢ ﺑﻪ ﺳﻘﻒ ﻣﺤﻘﺮ ﺍﺗﺎﻗﻤﻮﻥ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ
ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ ﻣﯽﺷﻤﺮﻳﻢ!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻳﻪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﺳﻴﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﻴﺪ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﺎﯼ ﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﺳﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﻭ ﻳﻪ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﯼ!!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﮔﻪ ﻧﻮﻥ ﻭ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﻴﺸﺪ، ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽ ﭘﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﺯﻧﮓ
ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﺭﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺍﺯ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯽﺯﺩﻳﻢ ﻭ ﻛﻠﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﻣﯽﺧﻨﺪﻳﺪﻳﻢ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺍﮔﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ، ﺩﺭﺏ ﻭﺍﺣﺪ ﺍﻭﻧﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﻪ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺮﺩﻳﻢ ﺗﺎ ﻛﻪ
ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻴﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺳﻼﻡ ﻋﻠﻴﻚ ﻛﻨﻴﻢ...!
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﻓﺎﻣﻴﻞ
ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ، ﭼﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﺕ ﭘﺴﺘﺎﻝ ﻭ ﭼﻪ ﺣﻀﻮﺭﯼ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺎ "ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺍﯼ" ﻫﻢ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ...
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮ ﻳﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﺟﺪﻳﺪ ﻫﻢ ﻛﻪ ﻣﯽﺭﻓﺘﻴﻢ، ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ
ﺟﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽﻛﺮﺩﻳﻢ...
ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺩﻭﺭﺑﻴﻨﺎﯼ ﻋﻜﺎﺳﯽ ﻭ ﻓﻴﻠﻤﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽﺑﻴﻨﻴﻢ!!!
ﻗﺪﯾﻤﺎ ﯾﻪ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ، ﺑﺎ ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ، ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻪ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﻓﺎﻣﯿﻞ؟
ﮐﻮ ﺍﻭﻥ ﺧﻮﻧﻪ؟
ﻗﺪﻳﻤﺎ ﺗﻮﯼ ﻗﺪﻳﻤﺎ ﻣﻮﻧﺪ....!!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 هومن از اتاق راضی نبود و غر میزد و دوست داشت جدا باشیم ،خوب می دونستم مشکلش چیه و به خاطر رابطه
🍃🤍🕊
🌤دم دم های صبح بود که هومن بی خیال من شدو دقایقی بعد خوابش برد و من هم بلافاصله بیهوش شدم ،..!
نزدیک ظهر از خواب بیدار شدم
به شدت احساس گرسنگی می کردم می خواستم هومن رو بیدار کنم اما ترسیدم دوباره ازم رابطه بخواد ،..!😰
از جا بلند شدم یه دوش گرفتم ورفتم پیش هما خانوم این ها
هما خانوم و بابا امیر تو تراس بودن
سلام کردم و کنار بابا امیر نشستم هما خانوم گفت هومن هنوز خوابیده ،!؟؟
-بله ،..
هما خانوم ؛اگه چای می خوری برای خودت بریز..!!☕️
تشکر کردم و گفتم ؛میل ندارم
بابا امیر در حالی که به روبه رو اشاره می کرد گفت ؛منظره دریا رو ببین چقدر
زیباست ☺️
من که تازه متوجه شده بودم و دریای بی کران ،بی انتها و زیبا رو دیده بودم با وجد از جا بلند شدم وهین بلندی کشیدم و
گفتم ؛وای خدای من بی نظیر چقدر خوشگله،..😍😍
نیم ساعتی گذشت و بابا امیر از جا بلند شد و گفت؛ من می رم یه دوش بگیرم ،..
بابا امیر که رفت هما خانوم رو به من
گفت؛دیشب چه خبر بود تا صبح از اتاق تون صدامی اومد🤨
با حرف هما خانوم انگار یه پارچ آب یخ ریخته شد روی سرم من که خجالت کشیده بودم لبی گزیدم و گفتم چه صدای،.!؟
من که مراعات کرده بودم از حرف هما خانوم خجالت کشیدم و با شرمندگی نگاهش کردم و منتظر جوابش بودم
هما خانوم گفت ؛بد نیس یه کم جلو بابا رعایت کنید ها،.درست نبود خیلی زشته به خدا من جای شما خجالت کشیدم!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
دلت که شکست،
سرت را بالا بگیر...
تلافی نکن!
فریاد نزن!
شرمگین نباش!
حواست باشد،
دل شکسته گوشه هایش تیز است...
مبادا که دل و دست آدمی را که
روزی دلدارت بود، زخمی کنی...
مبادا که فراموش کنی روزی
شادیش آرزویت بود...
صبور باش و ساکت!
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر...
زمین ...
به شكل احمقانه اي گرد است
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🦋چه بگی، چه نگی
خدا از ته دلت خبر داره
تمام سختی هایی که تحمل میکنی رو میدونه و میفهمه
و یک روز خیلی بیشتر از چیزی که تصور کنی دونه دونه زخم ها و رنج ها حرفهای تلخی که شنیدی و مشکلاتی که تنهایی به دوش کشیدی و بغض هایی که کردی و آهسته خوردی رو
برات جبران میکنه...
خیلی خیلی بیشتر از اون چیزی که تصور کنی...
بهش اعتماد کن...
این بهترین و پرسودترین معامله دنیاست
غم هاتو بده خدا، بهش بگو خدای عزیزم ببین من حالم خرابه، دردها و غم ها مو میخری؟ به جاش آغوش خودتو بهم بدی؟؟
بعد حالت و با قبل مقایسه کن
عجب معامله شیرینی
آغوش سرشار از آرامش خداوند، مبارکت باشه.
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا
ﭘﺲ ﺻﺒﺮ ﻛﻦ ﺻﺒﺮﻱ ﻧﻴﻜﻮ [ ﺻﺒﺮﻱ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭﺵ ﺟﺰﻉ ﻭ ﻧﺎﺧﺸﻨﻮﺩی ﻧﺒﺎﺷﺪ . ](٥)
سوره معارج
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
در زمان پیامبر(ص) جوانی بود او را علقمه می گفتند، او بیمار شد، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - ص - به مسلمانان از جمله عمار فرمود:
بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید. آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید، حضرت را خبر کردند، فرمود: مادر او را بیاورید، چون مادرش حاضر شد.
پیامبر (ص) فرمود: میان تو و علقمه چگونه است؟ عرض کرد: یا رسول الله! از وی رنجیده ام. حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود: زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود.
آنگاه حضرت محمد(ص) به بلال فرمود: برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم! پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم، هر چند از وی رنجیده ام، آخر او پاره تن من است.
حضرت فرمود: به آن خدایی که مرابه راستی به سوی خلق فرستاد، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند، آن زن عرض کرد یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم.
حضرت به بلال فرمود: ببین حال علقمه چطوراست، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود.
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅سایه خدا بر سر هفت گروه
روز قیامت روز دشوارو سختی است در
چنان روزی، هفت گروه از رحمت خاص و
ویژه الهی بهره می برند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:
روزی که سایه ای جز سایه خداوند وجود ندارد
پروردگارعالم بر هفت گروه سایه می افکند:
1.پیشوای عادل؛که با عدالت رفتار کند.
2.جوانی که با عبادت خداوند رشد کرده
است وجوانی را با عبادت گذرانده است.
3.کسانی که دلبسته به مسجد است؛ به
گونه ای که وقتی از آن خارج می شود
منتظر می ماند تا برگردد؛
4.کسانی که برای خدا با هم دوستی می کنند،
پس بر آن محبّت الهی جمع می شوند و
[بر همان محور] از هم جدا می شوند؛
5-کسیکه در خلوتها خدا را یاد کند، پس
[با یاد خدا] از دو چشمش اشک جاری شود؛
6.کسیکه زنی دارای مقام و زیبایی او را به کار
خلاف عفّت دعوت کند درجواب بگوید: من از
خدای پروردگار جهانیان که در همه جا حضور
دارد می ترسم؛
7.کسیکه صدقه ای داده است پس آن را مخفی
کرده است، که گویاحتّی دست چپ نفهمیده
است آنچه دست راستش انفاق کرده است.»
📚خصال صدوق، ص280،
@hezar_rah_narafte🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همهی ترسهات رو بسپار به خدا...
🎙استادشجاعی
@hezar_rah_narafte🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول بفرست برای کسی که نوزاد دوست داره🫀
🤌از امام صادق(ع) پرسیدن: اینکه کودک بدون هیچ دلیلی در خواب خندیده و بدون هیچ درد و رنجی میگرید سببش چیست؟
⚪آنحضرت فرمودند: « هیچ طفلى نیست مگر آنکه امام خود را دیده و با او مناجات مینماید، پس گریهاش به خاطر غایب شدن امام از او است و خندهاش زمانى است که امام به او رو میکند. و وقتى زبان طفل باز شد این باب بر رویش بسته شده و دیگر امام را ندیده و در دلش نسبت به آنچه قبلاً برایش اتّفاق افتاده فراموشى پیدا میشود».
⚪علامه مجلسی(ره) درباره محتوای این حدیث میگویند: «مقصود از دیدن امام(ع) و مناجاتش، توجه او و شفاعت و لطفش و دعایش براى کودک باشد؛ زیرا آنها در عوالم تصرفى دارند که عقل بدان نرسد».
📕منبع:
علل الشرائع شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه۵۸۴
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
📖آیا میدانید که گوش دادن به قرآن باعث کاهش امراض سرطانی میشود حتی باعث میشود که حجرات سرطانی را از بین ببرد.
📿سجده:باعث زیادی زیادی حافظه میگردد و همچنان باعث جلوگیری از سکته مغزی می گردد و سجده باعث از بین بردن جارج های سر توسط زمین که چارچ_ دارد خنثی می شود.
💠اشاره کردن در تشهد باعث سریع جریان خون میشود و قلب را تقویت میبخشد
❌ کپی پست بدون ذکر صلوات و تقدیم به امام حسین ع و شهدای کربلا ممنوع
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 🌤دم دم های صبح بود که هومن بی خیال من شدو دقایقی بعد خوابش برد و من هم بلافاصله بیهوش شدم ،..
🍃🤍🕊
گفتم ؛به خدا من مقصر نیستم من واقعا نمی دونم چی بگم هومن دست بردار نیست همه جا از من رابطه می خواد من هم دیگه عاصی شدم حرف هم بزنم ناراحت میشه پسر شما جنبه نداره!😰
بهتر به خود هومن بگین شاید یه کم خجالت بکشه و دست از این کارها و رفتارهاش برداره ،..
هما خانوم گفت؛ بابات خیلی ناراحت شد گفت قبلا ها ما که جوان بودیم جلو بزرگترها حرمت نگه می داشتیم اما جوان های حالا شرم و حیا رو قورت دادن ،یه آب هم روش،😒
هما خانوم پشت سر هم من را شماتت می کرد و من هم سرم پایین بود و حرفی نمی زدم،
تا اینکه هومن اومد وهما خانوم که تا اون لحظه هرچی از دهانش دراومده بود بار من کرده بود با اومدن هومن ساکت شد!
هما خانوم از هومن می ترسید و خیلی با احتیاط حرفی رو می زد و کم پیش می اومد چیزی بگه ،..
هومن کنار من نشست وگفت یه چایی برای من میاری، من که از حرفای هما خانوم دلخور بودم رو به گفتم هومن ببین مادرت چی می گه ،..!🤨😤
هومن اخمی کرد ورو به هما خانوم گفت چی شده
هما خانوم نگاهی به من کرد وگفت حالا بعدا صحبت می کنیم می ترسم بابات بشنوه ،گفتم خوب بگید چرا رو درواستی می کنید!🙁🤔
هومن به من نگاهی انداخت و گفت تو چته صبح اول صبحی این چه رفتاری!؟🤨
من که از لحن جدی هومن بند دلم پاره شده بود گفتم هیچی مادرت یه ساعته
داره حرف بار من می کنه که چرا دیشب رعایت نکردید صداتون تاتو اتاق ما می اومد خودت جوابش رو بده!
هما خانوم گفت من که چیزی نگفتم اما جلو بابات زشت شد شنید!!😒
هومن گفت حالا که چی اون موقع که من گفتم دوتا اتاق بگیرید برای همین بود،
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی یعنی
دیدن لبخند عزیزانی که
دوستشان داریم♥️
زندگی یعنی
شادی های بی دلیل و
خنده های از ته دل♥️
زندگی یعنی خاطره های
یواشکی که ثانیه ها لبخند
را بر لبانمان جاری می سازد♥️
زندگی یعنی آرامش
یعنی سادگی... زنــــــــدگی♥️
**✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
عصرتون بخیر
🌹#داستان_آموزنده
روزي امام علی علیهالسلام به مسجد رفتند. در مسجد شخصی ايستاده بود؛ حضرت دهنه اسب را به او سپرد تا به مسجد برود و برگردد.
هنگام خارج شدن از مسجد حضرت دو دينار در دست گرفت تا به عنوان مزد به آن مرد بدهد؛
اما وقتی برگشت، ديد آنمرد دهنه اسب را دزديده و رفته است!
حضرت دو دينار را به قنبر داد و فرمود: به بازار برو و يك دهنه اسب خريداری كن.
قنبر به بازار رفت، اتفاقاً به آن شخص دزد برخورد و ديد يك دهنه اسب در معرض فروش گذاشته است. قنبر فرمود: چند میفروشی؟
آن شخص گفت: دو دينار.
قنبر دو دنيار را داد و افسار را خريد.
وقتي برگشت حضرت فرمود: اين افسار دزديده شده است، به چند دينار خريدی؟ قنبر گفت: دو دينار.
حضرت فرمود: ببين كه اين شخص چگونه رزق حلال خود را كه برايش تعيين شده بود، حرام كرد!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
بخشش را "بخش کن"
محبت را "پخش کن"
غضب "پریشانی" است
نهایتش "پشیمانی" است
هر چه "بضاعتمان" کمتر است
"قضاوتمان" بیشتر است
به "خشم" ، "چشم" نگو
و از "جدایی" ، "جدا" باش
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 گفتم ؛به خدا من مقصر نیستم من واقعا نمی دونم چی بگم هومن دست بردار نیست همه جا از من رابطه می خ
🍃🤍🕊
عصبی گفتم تو یه هفته خودت رو کنترل کن چه خبر هرشب هرشب،
هومن گفت پریسا به خدا بلند میشم چک و لگدیت می کنم ها با این لحن با من حرف نزن!!😠😤
هما خانوم گفت بچه ها زشته دعوا نکنید!
هومن گفت معلوم نیست چشه صبح اول صبحی دلش کتک می خواد اومدیم سفر خوش بگذرونیم کاری می کنه که این سفر به ذهن آدم زهر بشه😤
آب دهانم رو قورت دادم و لب هام رو محکم روی هم فشار دادم...
می خواستم جلوهومن دربیام اما می ترسیدم نمی خواستم دوباره جلو هما خانوم کتک بخورم خاطره فردای روز عروسیم همیشه با من بود توی ذهنم به یادگار ثبت شده بود!🥺
هومن نگاه برزخی بهم انداخت و گفت ؛چرا نشستی مگه نمی گم پاشو چایی بیار با حرص ازجا بلند شدم وبه سمت آشپزخونه رفتم صدای هومن رو از پشت سرم شنیدم که گفت اداهاش رو ببین ،.!🤨😤
هما خانوم گفت ؛هومن آروم باش پسرم ول کن دیگه ، اوقات خودت رو بیخود تلخ نکن دختر بیچاره چی گفت مگه من بهش گفتم اونم به تو گفت ،..!
چای ساز رو از آب پر کردم و آب که جوش اومد داخل فلاسک ریختم ویه لیوان تمیز برداشتم و به سمت هومن رفتم☕️
لیوان رو جلوش گذاشتم و چایی ریختم و نشستم هومن با اخم نگاهم کرد و گفت قند نیاوردی می دونستم منتظر یه خطایی ازم ببینه!!
می خواستم از جا بلند شم که هما خانوم قندون رو از زیر میز درآورد و جلوی هومن گذاشت و گفت بیا پسرم
هومن لبخندی زدوگفت امروز بریم دریا
هما خانوم سری تکون دادو گفت قبلش یه چیزی بخوریم من خیلی گرسنمه !!
هما خانوم مکثی کرد وگفت راستی خواننده ها کنسرت گذاشتن 😍😍
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
سمی ترین کلمه "غرور" است
بشکنش
سست ترین کلمه"شانس " است
به امید آن نباش
شایع ترین کلمه "شهرت " است
دنبالش نرو
لطیف ترین کلمه "لطافت "است
آن را حفظ کن.
ضروری ترین کلمه "تفاهم "است.
آن را ایجاد کن
زیباترین کلمه "راستی" است
با آن رو راست باش
زشت ترین کلمه "دورویی" است
یک رنگ باش
رساترین کلمه "وفاداریست
سرعهدت بمان
آرام ترین کلمه "آرامش " است
به آن برس
ماندنى ترين كلمه "عشق" است
قدرش را بدان...
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
🍃تو با شرافتی اگر...
آبروی دیگران را مانند آبروی خودت محترم بدانی.
تو آزادی اگر …
خودت را کنترل کنی، نه دیگران را
تو مهربانی اگر …
وقتی دیگران مرتکب اشتباهی میشوند، آنها را ببخشی.
تو شادی اگر …
گُلی را ببینی و به خاطر زیبایی و عطر خوشش نهایت لذت را ببری
تو ثروتمندی اگر …
بیش از آنچه نیاز داری نداشته باشی.
و دوست داشتنی هستی اگر …
دردهایت تو را از دیدن دردهای دیگران کور نکرده باشد …
اگر چنین است ،
به بزرگیات افتخار کن...
@hezar_rah_narafte🍃🌹
✅داستان صحابی که علی(ع) را نفروخت!!!
👈روزی حضرت علی (ع) نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین فرمود:
شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید'
و دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟
تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند.
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان
علی فروشی نکنیم......
@hezar_rah_narafte🍃🌹
✨چهار دانشجو ڪه به خودشان اعتماد ڪامل داشتند یڪ هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
✨اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند ڪه در مورد تاریخ امتحان اشتباه ڪرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا ڪنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: ما به شهر دیگری رفته بودیم ڪه در راه برگشت لاستیڪ خودرومان پنچر شد
✨و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم ڪسی را گیر بیاوریم و از او ڪمڪ بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم استاد فڪری ڪرد و پذیرفت ڪه آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
✨چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یڪ ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست ڪه شروع ڪنند آنها به اولین مسأله نگاه ڪردند ڪه ۵ نمره داشت.
✨سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۹۵ امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند ڪه سوال این بود: ڪدام لاستیڪ پنچر شده بود ؟
✅باصداقت پیش بریم تا رسوا نشیم...
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
📚#داستانک؛
💢یه روز سوار تاکسی شدم که برم فرودگاه درحین حرکت ناگهان یه ماشین درست جلوی ما از پارک اومد بیرون. راننده تاکسی هم محکم زد رو ترمز و دقیقا به فاصله چندسانتیمتری از اون ماشین ایستاد!
💢راننده مقصر، ناگهان سرشو برگردوند طرف راننده تاکسی وشروع به داد و فریاد کرد! اما راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون دادوبه راهش ادامه داد!
💢️توی راه به راننده تاکسی گفتم: شما که مقصر نبودید و امکان داشت ماشینتون هم آسیب شدید ببینه و ما هم راهی بیمارستان بشیم. چرا بهش هیچی نگفتید؟ ️اینجا بود
که راننده تاکسی درسی به من آموخت
که تا آخر عمر فراموش نمی کنم.
💢️گفت:"قانون کامیون حمل زباله"
گفتم:یعنی چی؟ و توضیح داد: این افراد مانند کامیون حمل زباله هستن! اونا از
درون لبریز از آشغالهایی مثل؛ ناکامی، خشم، عصبانیت، نفرت و.. هستند.
💢وقتی این آشغالها در اعماق وجودشان تلنبار میشه به جایی برای تخلیه احتیاج دارن و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند! شما به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید،دست تکان دهید، برایشان آرزوی
خیر کنید.
💢حرف آخر اینکه آدمهای باهوش اجازه نمی دهند که کامیونهای حمل زباله، روزشان را خراب کنند.
@hezar_rah_narafte🍃🌹
لاک پشت ها به خاطر سبک زندگی خاصی که دارند نزدیک به ۱۵۰ سال عمر می کنند.
سبک زندگیشون اینه که سرشون تو لاک خودشونه نه زندگی دیگران
@hezar_rah_narafte🍃🌹
☀️ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) :
✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام
1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.
2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین بزرگواریهاست.
3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
4⃣ شوخی هیبت را میبلعد.
5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود میافزاید.
6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند.
7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست میآید.
8⃣ نعمتها تا زمانی که هستند ناشناختهاند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته میشوند.
📚 معانیالأخبار، ص۲۵۷، ح۲
@hezar_rah_narafte🍃🌹