به یاد شهدای وزارت اطلاعات
سرباز گمنام حضرت امام زمان {عج}
مهاجر الی الله
"شهید سید علی حسینی"
.
-فرزند برومند شهید سید ابوالقاسم حسینی
.
.
-اعلام شهادت = ۱۳۹۲/۱۰/۲۳
.
مزار = گلزار شهدای بهشت زهرا {س}
قطعه ۲۶ / ردیف ۷۹ / شماره ۲۲
.
.
-انتقام گرفته شده است
و انتقام ها گرفته خواهد شد
آگاه باشید در این راه باز هم، شهادت ها و اتفاقات بزرگ در راه است
بچه ننه های احمق و آنها که تحلیل های مزخرف می کنند، بکِشند کنار
امروز پرچم جمهوری اسلامی، پرچم حضرت اباعبدالله {ع} است
آنها که طاقت عاشورایی جنگیدن را ندارند، خاموش باشند
چون دشمنان راه حسین {ع}
آنها را سیاهی لشگر هم حساب نمی کنند
.
این نبرد، پایانش مشخص است
ما با دخالت و حضور نظامی آمریکا در منطقه
و کل موجودیت اسرائیل
همزیستی مسالمت آمیز نخواهیم داشت
یا ما می مانیم یا آنها
والسلام
.
.
« انسان گوسفندی نیست
که اگر آب و علف داشته باشد، دیگر هیچ نخواهد
ما مدافعین مظلومان سراسر تاریخ هستیم
و نباید هم که ارباب ظلم، دست از ما بر دارند
گلستان عدالت در باطن آتشی است که نمرود برافروخته است »
(شهید آوینی)
.
.
.
سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا
و نثار همهٔ شهدای گمنام و مظلوم واجا
به خصوص مجاهد خستگی ناپذیر
اسطوره جهادی، شهید سید علی حسینی
و نثار پدرش، شهید سید ابوالقاسم حسینی
و شادی روح مادرش
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313
به یاد قهرمان گمنام
مجاهد دلاور سپاه اسلام
افتخار حزب الله
"شهید سعید فنایی"
.
متولد = مبارکه اصفهان
.
.
-عضو سازمان اطلاعات
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
.
.
شهادت = ۱۳۹۱/۱۲/۱
مأموریت در شمالغرب کشور
.
.
.
بخشی از وصیتنامه شهید :
.
« همیشه در ذهنم این سوال بود
که چرا جهاد از همهٔ اعمال
افضلتر و گرامیتر است ؟
.
از بزرگی شنیدم
چون انسان بزرگترین دل بستگیها و وابستگیهای خود را
داوطلبانه کنار میگذارد تا اینکه دیگران بتوانند
با وابستگیها و دل بستگیهای خود زندگی کنند
این است که ارزش است
.
به فرموده حضرت امام سجاد {علیه السلام}
امنیت هر حکومت، مرهون مرزداران آن است
و تحت لوای این امنیت، هر پیشرفت مادی و معنوی
برای هر کسی در آن جامعه ایجاد شود
مرزداران هم در آن شریکند
.
خدا را شاکرم
که در شمال غرب
و در جمع مرزداران
بلاد اسلامی هستم »
.
.
.
نثار روح بلندآوازه، شهدای اطلاعات سپاه
به خصوص پاسدار گمنام، شهید سعید فنایی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313
به یاد شهدای آزادی قدس
فرمانده جهادی
"شهید محمّد ابو شماله"
.
-عضو شورای نظامی
گردان های شهید عزالدین قسام
جنبش مقاومت اسلامی حماس
.
.
-از فرماندهان بزرگ مقاومت
که در صدر لیست ترور رژیم موقت صهیونیستی بود
قبل از شهادت، چهار بار مورد سوءقصد قرار گرفت
.
-شهید محمد ابو شماله
کسی که دارای روابط قوی و خوب
با جبهه مقاومت در خارج از فلسطین بود
به طوری که با تلاش های او توانست
حتی موشک ضد زرهی کورنت و تجهیزات ضد هوایی
به داخل غزه بیاورد، او از اولین کسانی بود
که توانست در داخل غزه خمپاره انداز را بیاورد و آنرا بسازند
و نیروهای مقاومت را به آتش گلوله های میانبرد مجهز کنند
تقریبا بعد از ترور "شهید احمد الجعبری" فرمانده بزرگ موشکی حماس
مسئولیت های او به عهده شهید ابو شماله بود
.
.
ترور و شهادت = ۱۳۹۳/۵/۳۰
اردوگاه تل السلطان - رفح
اصابت دوازده موشک به محل حضور
شهیدان ابو شماله و رائد العطار
.
.
.
هدیه به همهٔ شهدای مظلوم فلسطین
به خصوص شهید محمد ابو شماله
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313
به یاد شهدای آزادی قدس
به یاد شهدای حزب الله لبنان
افتخار مقاومت
"شهید حسین علی عزقول"
.
-عضو یگان ویژه رضوان
جنبش مقاومت اسلامی لبنان
.
.
شهادت = ۱۴۰۳/۲/۴
قلاویه لبنان
ترور توسط رژیم موقت صهیونیستی
.
.
.
-یگان ویژه رضوان
یادگار شهید حاج عماد مغنیه
بخشی از نیروهای زمینی و قدرتمند حزب الله لبنان است
که برای صهیونیست ها، همچنان ناشناخته و ترسناک است
این یگان قبلا در سوریه و نبردهایی سخت با تکفیری ها
امتحان خود را پس دادند به طوری که
قدرت بالای نظامی و تاکتیکی آنها
باعث تعجب و شگفتی، روس ها شده بود
.
-الحمدالله این یگان خط شکن، اکنون مجهز به پهباد هم شده اند
و دامنه عملیاتی آنها بسیار گسترش پیدا کرده است
در جنگ احتمالی پیش رو در روزهای نخست
این یگان، نقش تعیین کننده ای دارد
یا علی
.
.
.
هدیه به تمام شهدای آزادی قدس
به خصوص شهدای حزب الله لبنان
به ویژه شهید حسین علی عزقول
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313
شب جمعه به یاد امام و شهدا
به یاد عارفان گمنام
پاسدار گمنام سپاه اسلام
"شهید علی حاجی ابوالفتح"
.
متولد = تهران
.
.
-عضو گردان حضرت امیرالمؤمنین {علیه السلام}
لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول الله {صلی الله علیه و آله و سلم}
.
.
شهادت = ۱۳۶۱/۲/۲۰
عملیات بیت المقدس
.
مزار غریبانه شهید =
گلزار شهدای بهشت زهرا {س}
قطعه ۲۶ / ردیف ۷۶ / شماره ۳۵
.
.
« اگر خودتان را از بین برداشتید
تمام نگرانی ها، تمام خواهد شد
همه این نگرانی ها که آدم، خیال میکند
من که دارم کوشش میکنم
و میخواهم در این پست باشم
برای خدا میخواهم این کار را بکنم
این خیالاتی است که انسان میکند
.
انسان چون خودش را خیلی دوست دارد
خیال میکند که هر کاری که میکند، خوب است
و هر کاری که میکند، برای خداست
لکن اگر خودش را عرضه کند به یک کسی که خدا را میشناسد
آن وقت به او میفهماند که نه، کار تو برای خودت بوده
همه کارها برای خودت است
.
اگر رسیدی به آن جایی که این خود را کنار بگذاری و کار بکنی
آن کار برای خود نیست، قهراً وقتی خود نباشد
دیگر نزاع هم نیست، دعوا هم نیست
.
انبیاء با هم نزاع نداشتند
همه انبیاء اگر جمع بشوند در یک جایی، با هم هیچ اختلافی ندارند
برای اینکه وجهه، وجهه واحد است و خود، کنار رفته است
دیگر خودی در کار نیست
.
جُزْنا وَ هِيَ خامِدَةٌ
این روایتی است که میفرماید که ما از این صراط
این صراط را میگویند که در متن جهنم است
یعنی رو نیست مثل اینکه آب از زیرش میرود
وسط است، مثل یک پلی که وسط آب غرق شده باشد
محیط هست جهنم بر صراط
و شما باید از آنجا عبور کنید
نه اینکه آن بالا هست و ما میافتیم تویش
خیر، (صراط) وسط (جهنم) است
.
مؤمن وقتی که میخواهد عبور کند، عبور باید بکند
جهنم برای او هم هست، لکن جهنم صدا میکند
که نور من را داری از بین میبری، زود رد شو
در روایات ماست که انبیاء که ائمه {علیهم السلام} فرمودهاند
این راجع به همه اولیاست
که ما از صراط گذشتیم
در صورتی که خاموش بود، جهنم
جُزْنا وَ هِيَ خامِدَةٌ
برای اینکه این خمود
از خود شروع میشود »
(حضرت روح الله امام خمینی)
.
.
.
سلام و صلوات هدیه به امام و شهدا
و نثار عالمان مجاهد و شهیدان راستین
به خصوص شهید علی حاجی ابوالفتح
و برادرش شهید احمد حاجی ابوالفتح
و شادی روح پدر و مادرشان
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313
فرماندهان بزرگ سپاه اسلام
"سرلشگر حاج محسن رضایی"
"شهید حاج محمّد ابراهیم همت"
.
(عکس را با کیفیت خوب و بدون هیچگونه
آرم و علامت تبلیغاتی و مزخرفی منتشر کردیم)
.
(برای شناخت شهید همت
نباید وقتمان را پای حرف هر کسی تلف کنیم
مخصوصا ظاهرپرستان که گرفتار احساسات زودگذر و موقتی هستند
یکی از کسانی که حاج همت را خوب شناخت
فرمانده بزرگ و عزیز سپاه اسلام
سرلشگر حاج محسن رضایی است)
.
توصیف شهید همت در کلام حاج محسن رضایی :
.
« اولين بار که از عمليات طريق القدس
داشتم برای عمليات بعدی (فتح المبين)
به تأسيس چند تيپ ديگر فکر می کردم، او را ديدم
به جز تيپهایی که در عملياتهای قبلی در اختيارمان بود
نياز بود ظرفيت جديدی را ايجاد کرده و وارد منطقه جنوب بکنيم
از طرف ديگر، بعد از عمليات ثامن الائمه {ع} به اين نتيجه رسيده بوديم
که هميشه عمليات را نبايد به تنهایی در جنوب انجام داد
بلکه بايد همزمان يا يک در ميان
عملياتی را همزمان در غرب و شمالغرب
داشته باشيم
.
با همين دو هدف
يعنی پيدا کردن نيروهای جديد
و سازماندهی تيپهای جديد
سفری به مناطق غربی و شمالغربی رفتم
از همين مهران شروع کردم
از طرف های سرپل ذهاب رد شديم
رفتيم پاوه و از پاوه به مريوان
تمام خطوط را از نزديک ديدم
با تمام فرماندهان آنجا
از نزديک صحبت کردم
.
اولين جایی که نظرم را جلب کرد، پاوه بود
احساس کردم گمشده خود را پيدا کرده ام
و آن تیپی را که بايد برقرار کرد، همين جا است
از حاج همت سؤال کردم کجا بوده؟ سابقه اش چی هست؟
اينجا چکار کرده؟ چه فکرهایی دارد؟
و دشمن چکار می کند؟ و در چه حالی است؟
همه را جواب داد
.
بايد خودم هم چيزهایی می فهميدم
شب با هم راه افتاديم، رفتيم "نودشه"
که خيلی نزديک به خط مقدم بود و دشمن ديد و تير بر روی آن داشت
در آنجا خوابيديم، برای بررسی بيشتر خطوط، صبح به راه افتاديم
چون اينکار بهتر از حرکت در شب بود، آفتاب در چشمان آنها بود
و ما هم بهتر میتوانستيم خط را ببينيم و هم محفوظ باشيم
تمام جبهه و خطی را که تشکيل داده بود، ديدم
با خيلی ها هم صحبت کردم، می خواستم حاج همت را محک بزنم
سؤال هايم طوری بود که میخواستم ارتباط حاج همت را
با اين خط بفهمم و اينکه توانایی او در سازماندهی نيروها
و آرايش سنگرها و آرايش اسلحهها چقدر است؟
می خواستم بفهمم میداند هر سنگر را برای چه زده؟
و چرا آن تعداد را در آن گنجانده؟ آيا خوب توانسته اداره شان کند؟
غذا، آب و چيزهای ديگر به آنها خوب رسيده؟
همه را سؤال کردم ديدم نه، مثل اينکه اشتباه نکرده ام
او همان گمشدهای است که دنبالش میگشتم
همان کسی است که بايد به جبهه جنوب، اعزام شود
.
مهمترين عامل موفقيت حاج همت
همين درک درستش از مردم پاوه بود
انگار که با آنها بيست سال تمام، زندگی کرده بود
بعضیها توجيه نبودند، لازم نيست اسم بياورم
ولی تا وارد پاوه میشدند
انگار وارد شهری غريبه شدهاند
اما حاج همت
اين طور نبود
.
سال ها معلمی و تجربههای مختلفش
در دوران تحصيل و اخلاق و سلوک خاصش
باعث شده بود که هم او مردم را درک کند
و هم مردم، او را درک نمايند
و به همين دليل بود که هميشه میگفت:
من نيروهايم را از داخل همين مردم پاوه
جمع و جور میکنم و از همينها، تيپ تشکيل میدهم
اين همه اعتماد، باعث میشد که مردم هم او را از خودشان بدانند
.
معيار من هميشه اين بود که تحقيق کنم و بفهمم
که فرماندهان، چگونه توانستهاند خودشان را با مردم شهر
يا جايی که در آنجا هستند، تطبيق بدهند
از همان سلام و عليکهای اول فهميدم
که حاج همت، توی شهر جا افتاده است
.
اينها برمی گشت به شخصيت او
که اول فکر میکرد و بعد عمل مینمود
خاطرم هست هر بار که مسئلهای يا سؤالی يا چيزی، پيش میآمد
اول فکر می کرد، مطالعه میکرد، تحقيق میکرد
و بعد میآمد، پاسخ میداد و يا بحث می کرد
پاسخ هايش هميشه از فرماندهان ديگر، جلوتر بود
يعنی در بعضی زمينهها، جلوتر بود
من هر جا که میخواستم نظر قطعی بگيرم
سعی میکردم هر جور که هست او را در بحث شرکت بدهم
و از نظرهايش استفاده کنم
.
در بُعد سازماندهی نيروها هم، آدم مسلطی بود
خيلی خوب قانعشان میکرد، توجيه شان میکرد
آنها هم با او کمتر، ابهام پيدا میکردند
رک هم بود، انتقادش را، اگر داشت، دريغ نمیداشت
به جايش هم، هميشه جلوتر از همه، پا به رکاب میگذاشت
ديگران هم بودند، اما او چيز ديگری بود
دست به دست حاج احمد (متوسلیان) داد
و لشگر را سازماندهی کرد
.
تا وقتی حاج احمد بود
بخشی از بار عمليات به عهده او بود
امّا بعد از او، مسئوليت کل لشگر حضرت رسول {ص}
به دوش او افتاد
ايجاد يک لشگر قدرتمند عملياتی
در مدتی کوتاه
بدون وجود چنين استعدادهایی در حاج همت
اصلاً امکان نداشت
.
به وقتش تند و تيز هم بود
يادم می آيد در دوران بنی صدر، وضع فرق داشت
در آن زمان چون فرماندهی و مديريت جنگ با بنی صدر بود
بين او و برادران ارتشی، برخوردهای جدی صورت میگرفت
بچههای ما هم البته، کوتاه نمیآمدند
اگر موردی، يا اشکالی يا هر چيزی
مثل ضعف در خطوط دفاعی
و فرماندهی ها میديدند
برخوردها تند و تيز میشد
برخوردهای حاج همت هم همين طور بود
به شکلی که هر کس وارد منطقه میشد
در هر مقامی که بود، میگفت: ما بايد حاج همت را ببينيم
يعنی اگر با درجات امروز، حساب کنيم
حتماً می گفتند: ما بايد سرلشگر همت را ببينيم
ببينيم او چه میگويد
قدرت و ابهتش را
اين طور، نشان داده بود
.
من فقط همين را بگويم
که وقتی خبر شهادت او را به من دادند
اصلاً نتوانستم سرپا بايستم، بلافاصله نشستم
خبر، آنقدر ناراحت کننده بود
که فشار سنگينی را بر روی دوشم، احساس میکردم
معمولاً همين طور بود، وقتی جنگ شروع میشد
من دو تا خبر را دنبال میکردم
اول، اينکه چقدر پيش رفته ايم
دوم، اينکه تا صدای فرماندهان لشگر را نمیشنيدم
آرامش پيدا نمیکردم
گاهی ترجيح میدادم، فرماندهان سالم بمانند
ولی پيشروی و يا پيشرفتی، نداشته باشيم
.
حالتی برادرانه، بين ما حاکم بود
با حاج همت هم همين طور بودم
از سال های پاوه به بعد با هم زندگی میکرديم
يک رابطهٔ فوق سلسله مراتب فرماندهی، بين ما حاکم بود
گاهی که صدايش را نمی شنيدم، احساس کمبود میکردم
سريع به او تلفن میزدم و پس از شنيدن صدايش، آرام میشدم
.
اين رابطه را من با تمام فرماندهان داشتم
ولی حاج همت چيز ديگری بود
او امتحانهای خيلی مهمی، پس داد
در بخشی از جنگ، بعضی از دوستان سياسی ما
به خصوص در تهران، فکر میکردند
که اصرار ما باعث شده است که جنگ طول بکشد
خب اين حرفها به گوش حاج همت
فرمانده لشگر تهران، حتماً میرسيد
و میتوانست از خود واکنش نشان بدهد
ولی عجيب بود که چيزی نمیگفت
يا اگر میگفت، زهرش را میگرفت و می گفت
چون نظرش، نظر امام (ره) بود
که بايد از فرمانده
تبعيت داشت »
والسلام
.
.
.
هدیه به روح بلندآوازه و ملکوتی
فرماندهٔ بابصیرت تاریخ اسلام
سردار شهید حاج محمّد ابراهیم همت
و شادی روح پدر و مادرش
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْدائَهُم أجْمَعِین
.
.
.
@hezbollah110313