تا الان فقط به خاطر روی گل کنجی و ارون داستانو خوندم
بقیه داستان یا فقط درباره چشمای ادام بود، یا بدبختیای جولیت، یا گریه های جولیت، یا گذشته جولیت
یبار دیگه بخواد درباره چشای ادام حرف بزنه سرمو میکوبم به دیوار
درود
انجمن محافظت از فرازمینی های کتابخور میخواد تقدیمی بده!
برای دریافت تقدیمی طبق روال عادی شما این پیام رو فور میکنید تو چنل/دیلی زیباتون و لینکتون هم میندازید اینجا برای من و منم با توجه به وایبی که از چنل/دیلی فرح بخش شما میگیرم، نقاشی یه، دسر/شیرینی/غذا براتون میکشم!~
ظرفیت؟ نامحدود
اره دیگه. انگورش هم نکنید(پرتقال بکنید)، ممنون.
(زمان به اتمام رسید)
کورای-
وی میداند که بابت این تقدیمی قرار است انگشتانش بشکند
ناشناس:
به ممبرا نمیدی؟... اشک*
ـــــــــــ
وای😭
این تقدیمی فقط برای چنلاس،ولی سعی میکنم تقدیمی بعدی برای ممبرا هم باشه، خوبه؟
هدایت شده از ماه توت فرنگی!³
خود کتاب قشنگه ولی اینکه جولیت شخصیت اصلیه و رومخ باشه باعث میشه از ارزش کتاب واسم کم بشه 😭😭
بخدا کنجی شخصیت اصلی بود داستانو با جون و دل میخوندم
واای نویسنده یجوری توصیفش میکنه انگار چیه
لامصب چشمه دیگه انقدر تعریف نداره که
هدایت شده از ماه توت فرنگی!³
چشمای سبز آرون که خوشگلتره 😭✨️
هدایت شده از ماه توت فرنگی!³
وقتی فهمیدم دوتا جلد فرعی قراره از دیدگاه کنجی باشه خیلی خرذوق شدم 😭✨️
هدایت شده از ماه توت فرنگی!³
اگه چشمای اون یارو دریا و میشه توش غرق شد، چشمای آرونم طبیعتیه که میشه توش گم شد 😭😭
هدایت شده از کِتآبخونهِ خآنوم میم
کورای و دازای مهربونم 1کا شدن🎉
واقعا که لیاقتشو دارین💖✨
مبارکه، نانای نای نانای نای💃🏻💃🏻💃🏻دستا بالا نبینم دستا پایینه ها
هدایت شده از ماه توت فرنگی!³
بیا امیدوارم باشیم مجازی زودتر ترجمه کنی 😭😭😭
اره😭
ولی نشر مجازی عزیز اگه سانسوری تو کار باشه صمیمانه و از ته قلبم برای نابود شدن خودتو سازندتو بقیه عوامل دعا میکنم