eitaa logo
پشت هیچستانم
654 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین: @Saeed_Bojar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای کسی که دوست داشتنی بود مرحوم زنده نام هشتم شهریور ماه سالروز آسمانی این نازنین بنده خوب خداست . با باز نشر مجدد پستی را که برایش پیشتر نگارش کرده بودم یاد و نامش را گرامی بداریم با حمد و سوره و ذکر شریف 👇👇🌷👇👇
هدایت شده از پشت هیچستانم
🍁 برای یادگاران فراموش ناشدنی دوران ... دایی # نعمت الله _ جوبیان 🍃🍃☘❤️☘🍃🍃 ✍ هم نسلی های من این چهره دوست داشتنی و‌ بی آزار روزگار را خوب به یاد دارند . نعمت فرزند مرحوم ارباب صادق را به # نعمت_ ارباب ؛ میشناختیم . مرحوم زنده نام دایی نعمت از نوستالژی ترین افرادی ست که خاطرات و هم نشینی با او در قبل از ظهر جمعه ها را خوب به یاد دارم . هرچه فکر میکنم سال‌های دهه شصت کدام شیر پاک‌خورده ای مرا برای اولین بار با این نجیب زاده درد آشنا ولی با ؛ آشنا کرد به یاد نمی آورم . ولی برای همان یک بار که پایم به خانه آن عزیر دوست داشتنی باز شد برای همیشه و ارتباط گرفتن با او بس بود . اوسا نعمت الله با خانه ای خشت گلی و همسایه داری واقع در سر کوچه یخچال آران زندگی میکرد . هنوز عطر و بوی # چای _ دودی آن دوران را به خاطر دارم. . اهالی آن خانه مهربانانه و بدون هیچ تنشی در کنار هم روز گار میگذراندند . قهرمان داستان ما در یکی از اتاق های آن خانه دورهمی که از ارثیه والدین مرحومش به او رسیده بود عمر را سپری میکرد . پشت چرخ نخ و پشم ریسی چه مهربانانه می نشست و هم دم و مونسش تنها رادیوی جیبی بود که اخبار تمام دنیا را گویی برایش روایت میکرد . او با آنکه از سواد خواندن و‌نوشتن برخوردار نبود با توجه به اخباری که میشنید ، بویژه با اخبار بی بی سی آن زمان روز را به شب میرساند : او‌ ی تنه برای خودش # تحلیل گر_ سیاسی روز بود . به او که میرسیدی دست از کار میکشید صدای رادیو اش را کم میکرد و‌ با یک استکان ونعلبکی چای آتشی و پذیرایی دوستداشتنی اش چند عدد بیسکویت شکری مشغول پذیرایی میشد . به خدا نمیدانید چقدر دلم تنگ نشستن و گوش دادن به حرفهای عمو نعمت شده است . از نجابت و پذیرایی اش نگو که به وسعت یک عالم مهربانی را در استکان رنگ و رو گرفته اش میشد به نظاره نشست . عمو‌نعمت برای خودش صفای باطنی داشت که قلمم توان بیان آن را ندارد . حقیقت امرش را بخواهید با خودم گفتم اجازه دهیم بعضی پاراگراف های زندگی مختص این جور انسانها باشد ؛ # خاص خودشان . او که با متانت هرچه تمام و مثال زدنی احترام ویژه ای را برای همسایه ها ، دوست و آشنا قائل میشد . به کسانی که اهل درس و مشق بودند ارادت دیگری نشان میداد ، اصلا تکریم ویژه تری را برای به اصطلاح با سواد ها در نظر داشت و با عبارتی که از صدق دلش بود تکرار میکرد: خیر ببینید ، موفق باشی دادا ... او همواره اهل نماز و دعا و بجا آوردن نماز اول وقت در مسجد اعظم دهنو بود . ارادتش به حاج آقای ناصریان امام جماعت وقت مسجد به اندازه ای بود که میگفت : نمازم را باید پشت سر آقا بخوانم . عمو نعمت از زندگی مشترک محروم بود و در دار دنیا عمری با قناعت و بلند طبعی و در عین حال باحسرت عمر گذراند ولی حتی یک بار از او کلامی به عنوان ناسپاسی شنیده نشد . شکر گزار بود و با انسانیتش شرافتمندانه زندگی کرد تا در کهولت سن روح آسمانی اش پر کشید و برای همیشه آرام گرفت . یاد و‌نامش را زنده نگه داریم با قرٱت حمد و‌سوره و ذکر شریف # صلوات . دوستار مرام و اخلاق مهربانانه اش سعید بوجار آرانی ☘🌸🌹🌸☘ هدیه معنوی این پست را با احترام و عرض ارادت تقدیم خواهم کرد به ابوالشهید دایی حاج رحمت الله جوبیان برادر مرحوم عمو‌ نعمت ،، تهران ، جمعه ۱۲ اسفند ماه ۱۴۰۱ ه ، ش 🍀🌿🌷🌿🍀 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قاصدکی_ به_وسعت_مهربانی 🍃🥀☘🌸☘🥀🍃 ✍ برای کسی که و حق استادی به گردن حقیر و خیلی ها دارد چه میتوان نوشت . از مبارزات انقلابی و نقش و حضورش در شکل گیری تجمعات مردمی قبل از انقلاب بنویسم و یا از سالها مدیریت اجرایی ، اداری و سپس فعالیت اجتماعی بی وقفه و پویای اقتصادی در عرصه تولید . و یا اینکه اشاره کنم او روحانی عزیزی ست با اراده ، مستحکم در عقاید و پایبندی به آنچه که او آن را آرمان های امام «ره» میخواند و نیز هنوز بر سر عهد و‌ پیمان خود محکم دم از انقلابی میزند که برای برپایی عدالت و حقانیت مظلوم بر استکبار شکل گرفته بود . کار سخت شد مگر نه ، اصلا حقیر نمیتوانم ورود داشته باشم و با قلم ناتوانم چیزی نگارش کنم چرا که اعتراف میکنم نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم ، لذا با احترام به ایشان از این بحث عبور کرده و به آنچه از نیک رفتاری ، خوش مرامی این و دوست داشتنی در سینه دارم خواهم پرداخت . کمتر کسی است حضرت حجه الاسلام والمسلمین شیخ را از نزدیک ندیده و نشناسد . یا حداقل با یک برخورد از صدای با صلابت و دوست داشتنی « » این عزیزبه وجد نیامده باشد . شیخ فرزند مرحوم استاد رحیم نازنین « اوس حمومی» آبادی ، از خوش نام ترین و محبوب ترین بندگان خداست که در نوبتی جدا گانه باید برای آن پدر آسمانی به تفصیل نوشت . به واسطه نسبت فامیلی پدر بزرگ مادری ام که با مرحوم والد شیخ پسر خاله بوده اند افتخار دوستی و آشنایی حقیر با ایشان به بیش از چهار دهه میرسد . او و مهربانی هایش به این چند سطر نوشته ناقص حقیر تمامی ندارد ... برای دیدار از والدینم و بویژه یاد بود مرحوم علی اکبر پیشنهاد فرمود که میخواهم از نزدیک احوالی جویا شوم . از خدا خواسته زحمت دوست و همکار ارجمندم آقای محسن باغبان زاده را دادم تا به اتفاق انجام شود . گاهی دیدارها خود به خود حکایتی میشود : و خاطره ساز . شیخ از پدر و مادر خدا بیامرزش گفت ، از « حمام دهنو » و کمک حال پدرش در آن ایام ، از اقوام و عزیزانی که امروز جایشان خالیست و اینکه حیف چه روزگار ما و دل هایمان را از هم دور کرده است ... کلام پایانی اش بود برای رعنا برادر جوانم که عمرش به این دنیا نبود . روحت شاد اکبر که همه اینها از برکت دیدار با تو و احوالپرسی برای روی ماهت بود که خاطره ها را زنده کنیم . شیخ با آنکه دلش بود بعداز خداحافظی روبه دوستار کمترینش کرده فرمود سعید : دیدار از والده ات مرا با همراه کرد . برد به دورانی که دلم لک زده بود زمانش بود با تک تک ایشان بنشینم حرف بزنم و از روزگار بگوییم و بشنویم . از دلتنگی های روزگار و بی وفایی اش چهره مادرت را برایم متصور کرد و که به خورد ... باید بر میگشتیم سمت اداره ، شیخ گویا با سکوتش داشت قرارمان باشد ، نمیدانم شاید به وقت دیگر... یکشنبه پنجم شهریور ماه ۱۴۰۲ دوستار و ارادتمندش مهندس سعید بوجار آرانی 🍂🍁☘❤️☘🍁🍂 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما حسرت دلتنگی و تنهایی ... 🍂🥀🌱🍁🌱🥀🍂 برای آنانی که دل در گرو یار گذاشتند و راهی شدند سلامت باشند انشاالله . ما جا ماندگان ، به ظاهر جا مانده ایم ، اما آقا خودش میدونه که پیش پیش ما . در عین حال 🍃☘🌸🥀🌸☘🍃 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320