eitaa logo
پشت هیچستانم
655 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین: @Saeed_Bojar
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صدای آران و بیدگل
در( حوالی هنر ) ؛ « گام یازدهم » 👌قرار براین بود در پستی جداگانه برای ، آرام و دوست داشتنی که چند امتیاز ویژه نیز دارد به تفصیل بنویسم او جدای از همه محسنات فردی و با مرامش که بوی، می دهد فرزند یکی از همکاران بازنشسته محترم مان در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشند دوست با محبتم آقای فرزند با طراوت آقای عزیزالله صادقی . از او خواسته بودم تا کمی رزومه و فعالیت هنری خود را در حوزه هنرهای تجسمی « شاخه عکاسی » برایم ارسال کند تا با بضاعت ناچیز و قلم قاصرم چند خطی انجام وظیفه کرده و برایش بنویسم نمایشگاه آثار طراحی و نقاشی (حوالی هنر) تمام شد و هنوز ایشان به درخواست حقیر پاسخی نداده و این بر می گردد به یکی از همان نشانه هایی که از وجود بارز این هنرمند دیار عرض کردم ، کم حرف و در عین حال در حوزه خبر پر تلاش ایشان با افتخار منت بر سر ما گذاشته در جمع شادیانه و مراسم افتتاحیه نمایشگاه حضور داشتند و بدون آنکه مزد و منتی در کار باشد کار خودش را کرد اولین پوشش خبری مراسم را بصورت تصویری در کانال انجام داد و در حال حاضر تعدادی از عکسهای ارسالی ایشان را ملاحظه بفرمایید آقا سجاد به همراه خانم گرامی و دیگر همکاران محترمشان به آدرس محله عباس آباد خیابان امام رضا ( ع ) در گالری مشغول هنر عکاسی و خدمت به همشهریان است با آرزوی موفقیت و سلامتی برایشان ✍مهندس_سعید_بوجار_آرانی ┄┄┅✿❀🌺❀✿┅┄┄ 🍁 خیمه گاه؛ بزرگ ترین و پرمخاطب ترین رسانه آران و بیدگل👇👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/2996830307Cf412b6fd7c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات ماندگار 👌چندی است که عزیزی این عکس را برایم ارسال کرده تا در فرصتی چند سطری برای این دو مرد نگارش کنم نفر سمت راست در عکس عصا به دست مرحوم آقارضا بادی (صمدی نژاد) و نفر سمت چپ مرحوم محمدیان است به خود عکس توجه کنید، انگار که نه انگار کسی مقابل هر دو ی شان ایستاده و از آنها عکس میگیرد به اینجای داستان کاری ندارم و از آن می‌گذرم ولی شرح روایت مد نظر راقم سطور فعلا برای مشهدی رضا ، سالهای دور است که سعی می‌کنم چند خطی برایش بنویسم هم نسل و‌ پا به سن گذاشته هایی چون من رضا را خوب می شناسند مردی که عمری را به بیابان گردی و چوپانی مشغول بود دور از هیاهوی روزگار در خلوت خود با چراندن گله ای گوسفند دل در گرو تنهایی و با خالق سپرده و روزگار گذراند از سالهای بیابان گردی و آن خدا بیامرز اطلاع دقیقی ندارم و آنچه درحافظه ام باقی مانده است بر میگردد به دوران حیات او و زمانی که دیگر قادر نبود مثل گذشته با پای پیاده بیابان خدا را با گوسفندانش گز کند او‌ پیر مردی پا به سن گذاشته ، دلی پر مهر و‌ عاطفه ای به وسعت داشت نجیب زاده ای که در بزم بی آلایش خود آب کتری اش برای دم کردن چای باید با هیزم صحرا انجام میشد و به قول خودش با تعارف کردن و نوشیدن این چای کنار دوستان بیان خاطرات یک عمر چوپانی اش بیشتر مزه میداد محل زندگی ساده و‌ بی تکلف آقا رضا پاتوق جوان هایی بودکه پا به رکاب در بزم او حاضر می شدند برای شنیدن پند و او که تمامی نداشت پنجشنبه ای شد تا با این چند جمله یادی از این مرد سفر کرده داشته باشم روحش شاد 🍂🥀🍂 ✍ سعید بوجار آرانی هیچستانم