eitaa logo
ــ مهموم !
1.9هزار دنبال‌کننده
405 عکس
94 ویدیو
2 فایل
- نه کافر مطلق ، نه مسلمان تمام ! - درگیر آسمانی‌م ؛ زمین‌ را اعتباری‌ نیست ! - معلّق بین هر آن‌چه که باید و نباید ! - تحت لوای آقای امام رضا ! - دانشجوی خط امام ! - @hiich_m2 !
مشاهده در ایتا
دانلود
بیش از هر کس دیگری باید روبه‌رویِ خودم بنشینم و دو کلمه حرف حساب بزنم، سوال بپرسم و اگر جوابی برایش باشد، آن را بشنوم. بیش از هر کار دیگری، باید هرچه سریع‌تر خودم را بشناسم و فکری به حال خودم بکنم. بیش از هر زمان دیگری نیاز دارم که تنهایی‌ام را با زحمت و چه بسا قدرت بیشتری به دوش بکشم.
گوش نبودید چشم که داشتید! ندیدید رنجهایم را؟
- آقایِ امام حسین ، حواست به ماهم هست ؟ هوایِ قلبمونو داری ؟ این قلبه دیگه خیلی خسته شده اربعین کربلاتو نبینه از دست میره .. صحنُ سراتُ نبینه ، از تپش میُفته قربونت برم (:💔
نمی‌دانم آدم‌ها در یک حجم غم‌بار چه می‌بینند که اینقدر تمایل به نزدیک شدن و برقراری ارتباط دارند. عذر می‌خواهم، اما من تنها می‌توانم خودم را تحمل کنم و طاقت تحمل هیچ‌کسِ دیگری را ندارم. در واقع اگر بخواهم رو راست باشم، دیگر حتی تحمل خودم را هم ندارم و دائم با خودم در نزاع هستم. شاید از بیرون این‌طور نشان ندهد چرا که این نزاع‌ها بیش‌تر درونی‌ست و در ذهن‌ام اتفاق می‌افتد. البته شما مختارید که بگویید فلانی خودش را می‌گیرد، فکر می‌کند چه آدم خفنی‌است ! چیزی که روشن است ؛ من حوصله‌ی خودم را هم ندارم چه برسد به شخصِ دیگری. در واقع برای برقراری هرگونه ارتباط و معاشرتی اندک شوق و انگیزه‌ای در وجودم پیدا نمی‌شود.
خدایا کاری کن بهمون نگن مذهبی بی غیرت .. یه شیعه علی و یه غیرتش
شبِ جمعه شد باز دلِ ما هوای کربلا کرد . ‌.
چرا فکر می‌کردم تمام رنج‌هایی که از جانب تو به من رسیده برایم سرمایه است؟ چرا این اندوه را این‌گونه مقدس جلوه دادم؟ چرا هروقت پای تو در میان است خودم را با امید‌های واهی‌ات فریب می‌دهم؟ چرا این تردید را کنار نمی‌گذارم و یک‌بار برای همیشه چشم‌هایم را روی‌ تو نمی‌بندم و از تو عبور نمی‌کنم؟ چرا مانده‌ام؟ چرا رها نمی‌کنم؟
دلم می‌خواد یهو از همه جا غیب بشم. شبکه‌های اجتماعی رو ببندم. گوشیم رو برای همیشه خاموش کنم و طوری برم که هیچ رد و نشونه‌ای ازم باقی نمونه! طوری که اصلا انگار از اول وجود نداشتم.
حالا که نمی‌شود ناگهان رفت و همه‌ی دستاورد‌ها را رها کرد، کاش لااقل این امکان وجود داشت که آدمی خود را از حافظه‌ی دیگران پاک کند. چه لزومی دارد دیگران مرا بشناسند وقتی از این شناخت تنها برای آسیب رساندن به من استفاده می‌کنند نه مراقبت از من!
AUD-20220812-WA0004.opus
491K
رفیق هرچی صمیمی بهتر رفیق یار دل آشوبھ :] !
آدما تو‌ زندگیشون به یه نقطه پرتگاهی میرسن؛ اگه اونجا بپرن،همه چی تموم میشه یهو میشن یه مرده متحرک؛ ولی اگه همونجا بمونن دچار سر‌درگمی میشن که به صورت تدریجی به اون مرده متحرکه تبدیلشون میکنه. . و این خیلی دردناک تره. .
زندگی به آدم ثابت میکنه که به هیچ کس تکیه نکن؛ چون اصلا تضمینی نیس اونی که سنگشو به سینه میزدی یه روز بشه دشمنت...
رنجم را پذیرفته‌ام. پس دیگر نیازی نیست که از تنهایی‌ام بگریزم. میان من و تنهایی پیوند عمیقی برقرار شده است آنچنان که هر رنجی به سراغم آید، من نیاز مبرمی به آن می‌یابم.
بالاخره یه روزی باید خودت،روی پای خودت وایسی و اون روز خیلی دیر نیست. .
OFF.
حالا دیگه ماییم و دلاي حیرون اربعین..!
اربعینُ وَ ما اَدراكَ اربعین.
جایی که اشک‌ها بیهوده می‌شوند و فریادها خاموش؛ تنی به دردی بزرگ، آغشته است.
از یک جایی به بعد هم آدم شروع به آب رفتن می‌کند و مانند بادکنکی که درش را سفت نبسته باشند، هی کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود و هی آدم‌های بیشتری دیگر درونش جا نمی‌شوند و هی بیشتر خودش برای خودش می‌ماند و خودش ..
- ما آمده بودیم تا نقض کنیم تمامِ قصه‌ها را، آمدیم تا داستان‌ها را تغییر دهیم، در گوشمان خوانده و در کتاب‌ها مکتوب کرده بودند که مجنون عاشقِ لیلی می‌شود حالا ماییم که نشان دادیم تغییر را، حالا مجنون دل‌بسته‌یِ مجنون می‌شود، مگر غیر از این بود ؟ مگر نیامده بودیم تا طعمِ گسِ جنون را بچشیم و دیوانگی کنیم ؟ این‌ها همه دم از عقل می‌زنند و کسی نیست که بگوید اوجِ عقل در جنون است، غیر از این است ؟ اگر غیر از این بود پس میثمِ تمار چه می‌گفت ؟ مگر نگفت تا مردم گمان نکنند دیوانه‌ای ایمانت کامل نمی‌شود ؟ وجودمان در تنگناست از بودن میانِ کسانی که به بهانه‌یِ عاقل بودن از مجنون شدن فرار می‌کنند.
‏اندک‌اند آنان که می‌دانند چگونه باید خاموش ماند و به خاموشی دیگران نیز حرمت نهاد. •پریمو لوی
ــ مهموم !
حال ِ یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند . .
حرف یك دیوانه را دیوانه باور میکند . .
گاهی فاصله می‌گیرم تا تصویر ذهنی زیبایی که از آدم‌ها دارم خراب نشه. نشونه‌هایی هست که بهت می‌گه اشتباه می‌کردی و تو تحمل روبه‌رو شدن با این حقیقت رو نداری که اشتباه کردی، رکب خوردی، فریبت دادند‌. مجبور می‌شی فاصله بگیری. حتی اون آدم هم، متوجه می‌شه که به ذاتش پی بردی؛ ترجیح می‌ده سکوت کنه و اجازه می‌ده همه‌چیز همین‌طوری تموم بشه! دروغ چرا، گاهی دلم می‌خواست بعضی از این آدم‌ها تلاش کنند خلافش رو به من ثابت کنند. اما متأسفانه نشونه‌ها هیچ وقت اشتباه نبودند.
به زودی خودم را جمع و جور میکنم و به زندگی عادی برمیگردم. البته این بار باید بیشتر از همیشه حواسم به خودم باشد.
- همین که درب شرقی حرم وا می‌شود انگار از اشراق نگاه تو تبسم می‌شود پیدا -