eitaa logo
هیـرِش'】
219 دنبال‌کننده
170 عکس
46 ویدیو
0 فایل
رایت‌العباس . هیرش : اشک https://harfeto.timefriend.net/17258693732592
مشاهده در ایتا
دانلود
وا عزیزم ؛ معلومه که هر بار می‌رم حرم سی لیتر آب می‌خورم .
الان زمان‌ِقانونی‌ِتبلیغات‌ِانتخابات تموم شده و ستاد‌های‌ِانتخاباتی دیگه اجازه‌ِتجمع و نصب‌ِپوستر و.. رو ندارن . اما "گفت‌وگوهای‌ِشخصی‌ِحضوری و تلفنی محدودیتی نداره و از مصادیق‌ِممنوعیت‌ِتبلیغات به حساب نمیان ." پس هنوز هم می‌تونید ادامه بدین از هر مسیری که تا الان داشتید جهاد می‌کردید ادامه بدین . بیست‌کال ، گفت‌وگوی‌ِشخصی ، چالشهای‌ِکف‌ِخیابون‌ .. فقط تو تماس‌هاتون خودتونو از طرف ستاد معرفی نکنید .
بچها همه‌یِ‌آمارها نشون می‌ده اختلاف از ۱ تا ۵ درصد هستش . یعنی همین چند نفری که ما تو این ساعتای‌ِاخر هم‌راه کنیم . هرکیو قانع کردید با یه جمله‌یِ‌احساسی تشویقش کنید اونم به سه‌چارتا از فامیل و آشناهاش زنگ بزنه و قانعشون کنه . جمله‌هایی مثل‌ِشادی‌ِروح‌ِشهید رئیسی و عهد بستن با ایشون برای‌ِپایمال نشدن خونشون و این‌طور جمله‌ها ..
اخبار حاکی از اینه در دورِاول‌ِانتخابات ناظران‌ِستادِپزشکیان با پا فشاری‌ِزیاد بسیاری از آراءِ‌دکتر جلیلی رو باطله اعلام کردند آرایی که تو اون عبارت‌هایی‌ِمثل‌ِ"آقای‌ِجلیلی " " یا سعید جلیلی صلوات " یا عبارتهای‌ِاین‌چنینی نوشته شده بسیار زیاد بوده که ناظران‌ِستادِپزشکیان اونهارو با اصرار به بهانه صیانت از آراء باطله اعلام کردند . حواستون باشه فقط توی‌ِتعرفه‌ها سعید جلیلی | ۴۴ بنویسید . هرطور مایلید نشر بدید .
بچها فردا که رأی دادید برنگردید خونه با چندتا از دوستاتون برید تو خیابونا پیش‌نهادِمن اینه حالت یه چالش با مردم اجرا کنید با این عنوان : چه حسی دارید سرنوشت‌ِیه‌ ایران دستتونه یا می‌دونستی تو الان واسه هشتاد میلیون ایرانی داری تصمیم می‌گیری ؟! چه رأی بدی چه نه . یا به کسایی که رأی نمی‌دن : تبریک می‌گم شما قراره چهارسال با روحانی زندگی کنی .
ورزقان ؛ همون‌جایی که بالگردِشهیدرئیسی به آسمان رفت ، هجده‌هزار نفر به پزشکیان و هزار و نهصد نفر به دکترجلیلی رأی دادن .. من چیزی نمی‌گم اما بالاغیرتا شرم بر همه‌ی‌ِاونایی که خدمت‌ِشهیدرئیسی رو به قومیت فروختند به کسانی که به وضوح قلب‌ِشهیدرئیسی را آزردند ..
-
ان‌شاءالله هرکدومتون هر قدمی برای‌ِدولت‌ِانقلابی برداشتید نتیجه‌شو می‌بینید . بخوابید و به این فکر بکنید که چقدر قراره این چهارسال سخت‌تر مبارزه بکنیم به این فکر بکنید چهارسال دوباره باید همون‌طور که با دشمن می‌جنگیم باید دست بکنیم و خنجرها رو از پشت‌ِسرمون در بیاریم .. به همه این‌ها فکر بکنید نه برای‌ِگریه و مویه کردن ، فکر بکنید چطور می‌تونیم سخت‌تر مبارزه کنیم و شکست نخوریم ، فکر بکنید برای‌ِپیدا کردن راه‌های‌ِمبارزه . برای‌ِساختن‌ِمیدان‌ِجنگ تا صبح ناامید باشیم و غم‌گین و خسته از فردا صبح شیپورِجنگ و جهاد دوباره در جبهه‌ی‌ِانقلاب به صدا درمی‌آد ..
-
این‌جا ؛ بهشت‌ِمن است .
همه چیز را دقیق و عمیق نگاه می‌کنم ، انگار می‌خواهم بعد از مرگم هم - که نمی‌توانم به هیئت بروم - همه را به خاطر داشته باشم . مثلا آن کتیبه سبزِکوچک که رویش نوشته : " غبارِکفش‌ِعزادارِتو شفا دارد ؛ چرا که روضه‌یِ‌تو بوی‌ِکربلا دارد " ، در باد تکان میخورد و شعرش در هم می‌رود . یا آن چراغْ قرمزها که مرا یادِدست‌های‌ِمردها می‌اندازد موقع‌ِسینه‌زنی که پایین و بالا میرود ؛ روی‌ِدستم هاله‌ای قرمز احساس می‌کنم و بعد می‌فهمم آن‌ها روشن شده‌اند .. و نسیمی که هر سال شب‌های‌ِاول می‌وزد . من قسم می‌خورم این نسیم حالتی متفاوت دارد . بویی ندارد و صدایی نیز . اما ، مطمئنم اگر در جایی و در زمانی دیگر بر من بوزد ، باز هم می‌شناسمش که این نسیم‌ِشب‌ِاول‌ِمحرم است . یا همین تکه از پارچه سیاه‌ِکنارم که چاک خورده و پنجره‌ای شده به طرف دیگرش . می‌دانم ! شب یازده‌ِمحرم قرار است تا یک‌سال دلم برای‌ِهمین پارگی هم تنگ شود .. همه چیز زیباست و عمیق همه‌ی‌ِاین زیبایی‌ها را می‌نوشم . حتی صدای‌ِآن پسرِاحتمالا سیزده - چهارده‌ساله که دارد میکروفون‌ها را امتحان میکند . صدایش خوب نیست و کاملا ناپخته است ! اما آن را هم می‌نوشم ، انگار داوودِنبی ست . و بیش‌تر از همه ، خانه‌ام را در ذهنم حکاکی می‌کنم . هم برای‌ِرفع‌ِدلتنگی های‌ِبعد از مرگ و هم این تنها داشته‌ی‌ِمن است که تمام‌قد بر آن تکیه کردم . بر همان بخار ها که آرام از سطحِ‌لرزان‌ِچای‌ها بلند می‌شود و خیلی هم سست به نظر می‌رسد ، تکیه کرده‌ام . اگر بی‌دقتی کنیم یا عجله و زودتر لیوان‌ها را پر کنیم چایی سرد می‌شود ، و بخاری دیگر از آن به آسمان نمی‌رود . همین چایی سرد وجودِمرا گرم نگه می‌دارد انگار امید ! ادامه دارد ..
شب تا صبح داریم میم میخونیم، صبح تا شب داریم با همون میم ها باهم صحبت میکنیم.. پسر واقعا "میم" داره جایگزین امثال و حکم میشه.. ✓ گرافات شوریده یک گیاه سمی @Ekhrajiha
هدایت شده از فریم
عزادار گرامی شما 50درصد از حجم بسته‌ی 10روزه‌ی دهه‌اول محرم‌تان را استفاده کرده‌اید!تمدید این بسته تا محرم سال آینده امکان‌پذیر نیست. از فرصت‌های باقی‌مانده استفاده کنید! [هیچکس تنها نیست،امام‌حسینه که می‌مونه] @fraame     ☫رسانه فریم☫
-
اون مزه‌یِ‌یونولیت که با غذا قاطی می‌شه ^^
همیشه از میان شعرهای‌ِدفترچه مداح ها ، آنی بیش‌تر بر قلبم زخم می‌اندازد که غمش از جنس‌ِلطافت‌ِروح باشد و نه از جنس‌ِجسم . مثلا در شب‌ِهشتم ، صدای‌ِ"ولدی علیِ"حسین به مراتب پر غم‌تر است تا شعرِ"چه کنم از عبا نریزی .." اولی ، همان زخمی‌ست که پدر بر روحش خورده ، روحش زخمی و قلبش پاره پاره شده . این تکه‌پاره‌های‌ِقلب‌ِپدری پسر مرده ست . دومی ، همان زخمی‌ست که پسر بر جسمش خورده ،تنش زخمی و بدنش پاره پاره شده .. این تکه‌پاره‌های‌ِهمان پسر است که پدرش دارد ذوب میشود . این ذوب شدن عزای‌ِحسین است که عزای ماست . عزای شیعه ! روح‌ِمردی زخم شده ، زخم که نه ! تکه تکه شده . کدام روح ؟ همان روحی که ستون جهان است . و " سقط الحسین من الفرس " عزت‌ِجهان پیش‌ِچشم‌ِدشمن از اسب به زیر برود ، این همان دردِروح‌آلوده‌ست که عمیق چنگ می‌زند . گرچه حسین در ظهرِعاشورا هم از اسب افتاد ، اما از زخم‌های‌ِتنش بود که گونه‌هایش به خاک رسید . اینجا پسر مرده ، پدر ، بی زخم می‌افتد . تصحیح میکنم ، بی‌زخمی بر تن می‌افتد ورنه روحش که خنجر خنجر شده ..
قبل از این اگر قول میدادم ، روی‌ِحرفم حساب می‌کردند ..
ای کاش امشب هزاران سال طول می‌کشید و من می‌توانستم هزار سال اشک بر آقام‌عبّاس بریزم ..
ای وای
هرازچندگاهی دست بکشید به صورتتان چند قطره اشک بگیرید و خیسی‌ِسرِانگشتانتان را ببوسید .
در مکتب‌ِما " اَشک " مقام است نه حالت !
شماهم معتقیدن رنگ سفید با سپید فرق داره ؟ این‌طوری که سپید لطیف‌تره و سفید تند و تیز تر .
بیست و چهار ساعت واقعا خیلی کمه من حداقل به ۴۰ ساعت تو روز نیاز دارم👍🏽
خدا لعنت کنه سانسورکنندگان‌ِمختار را .
هر وقت تونسم مهران و یزدان رو از هم تشخیص بدم می‌تونم به خودم بگم مختارفن .