هیچ جور نمیتوانم او را توصیف کنم. هم خودش و هم عمارتش را.
زیباییِ بی حد و حصر و افکاری منطقی، میگوید عمارت زیر آب است ولی من آن را در آسمان میبینم! بلی، عمارتی در آسمان، ابر های قشنگی که عمارت روی آن شناور است را میبینید؟
شمارا با او تنها میگذارم تا از نوشیدن قهوه ای کنارش لذت ببرید و حرف هایم را تایید کنید.
برسد به دستِ: https://eitaa.com/Hikari_me
با لبخندی به سرخیِ جوانه های صورتی کنارم نشست. چنان با خنده و خوشحالی حرف میزد گویی اتفاق بسیار هیجان انگیزی افتاده این انرژیِ قشنگِ او همیشه مسری است.
برای منی که در تنهایی اش کنارِ او بودم میدانم که این لبخندی روی لب، گاهی، برای پوشاندن دردی در سینه اش است. او خوش ذوق ترین کسی است که تا بحال دیده ام، خوش ذوق و خوش خنده:)
برسد به دستِ:https://eitaa.com/golgoli_soorati
ببینید! مانند ستاره هایی که به سیاهیِ آسمان دوخته شده اند است!
همان قدر روشن، نورانی، دل انگیز.
در نبودش آسمانِ شب خالیست. چیزی کم است. اما در روشناییِ روز...
برسد به دستِ:https://eitaa.com/ayrenas
خوش قلبی و پاکی و مهربانیِ خالص، او ساخته شده از این کلمات است. صافیِ قلب به طوری که از آب زلال تر باشد. حالا فکر کن مانند معنی اسم کانالش دلسوز هم باشد! او، همه این خوبی هارا یک جا دارد!
برسد به دستِ: https://eitaa.com/hamim_9
فقط یک ماهی میداند صاحبِ ماه یعنی 'او' چه زیبایی هایی در خود گنجانده، درخشش و چشم نوازی اش یک طرف، رفتاری که نشأت از روحِ بزرگش میگیرد را چه بگویم؟ قشنگی قشنگی قشنگی و قشنگی های زیاد، توصیفی که میتوانم در حد خود بکنم. او بسیار بسیار دل انگیز است، کلمات به درستی در وصفِ او هیچگاه ادا نخواهند شد.
برسد به دستِ:https://eitaa.com/its_Adra
او یک دخترِ تمام عیار است! از رفتارش بگیر تا افکارش، طنز و جدیتی یک جا، این افکارِ زیبایش را مسری میکند، و قلب آدم را شاد میکند.
ارزش بغل را میداند، هر آدمی اینگونه نیست. در زیر قهوه ی تلخِ چشمانش چه پنهان است؟ هیچ کس نمیداند...
برسد به دستِ https://eitaa.com/yuhenaaa
تفکراتی مانند شاهدخت ها دارد. مانند آنها زیبا هم هست، فقط تنها تفاوتی که با آنها دارد قلبی است پر مهر و محبت، نورانی و بدون کینه*چیزی که هیچ کدام از درباریان ندارند ولی او استثنا است*
برای او تنها چیزی که کم است لباس های درباری ست تا این مجموعه را کامل کند. چه شاهدخت بی نظیری!
برسد به دستِ: https://eitaa.com/daijubo
"دیوار هارا بالا اورد؛ سقف را زد؛
در را جا گذاشت.
فکر کرد زندگی چیزی کم دارد؛
پنجره را اختراع کرد.
فکر کرد زندگی چیزی اضافه دارد؛
پرده را کشید؛
و در مبل راحتی
فرو رفت و فکر کرد..."
"برداشته شده از تکه ای از مجله"
این متن به نظرم بهترین متنی بود که برای توصیفتون میشد به کار برد ولی متنیه که تو مجله دیدمش. :)
برسد به دستِ:https://eitaa.com/Chocolate2005